۱۷٬۰۱۰
ویرایش
خط ۹: | خط ۹: | ||
اشكال ديگرى كه مفسران بر كلام ابراهيم كرده و در مقام پاسخ از آن بر آمده اند، اين است كه چرا در جمله: «وَ مَن عَصَانِى فَإنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»، طلب مغفرت براى مشركان كرده است، با اين كه مغفرت خدا شامل مشرك نمى شود، زيرا خود خداى تعالى فرموده: «إنَّ اللّهَ لَا يَغفِرُ أن يُشرَكَ بِهِ: خدا اين گناه را كه به وى شرك بورزند، نمى آمرزد». | اشكال ديگرى كه مفسران بر كلام ابراهيم كرده و در مقام پاسخ از آن بر آمده اند، اين است كه چرا در جمله: «وَ مَن عَصَانِى فَإنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»، طلب مغفرت براى مشركان كرده است، با اين كه مغفرت خدا شامل مشرك نمى شود، زيرا خود خداى تعالى فرموده: «إنَّ اللّهَ لَا يَغفِرُ أن يُشرَكَ بِهِ: خدا اين گناه را كه به وى شرك بورزند، نمى آمرزد». | ||
آنگاه در جواب از آن، يكى گفته است: نيامرزيدن شرك دليلش همين آيه ای است كه گذشت، و اين آيه قرآن است و قرآن بر خاتم انبياء نازل شده، نه بر ابراهيم، و از كجا كه قبل از اسلام، گناه شرك، مانند ساير گناهان قابل آمرزش نبوده باشد، و ابراهيم بر اساس شريعت خود، درخواست نكرده باشد. | آنگاه در جواب از آن، يكى گفته است: | ||
نيامرزيدن شرك دليلش همين آيه ای است كه گذشت، و اين آيه قرآن است و قرآن بر خاتم انبياء نازل شده، نه بر ابراهيم، و از كجا كه قبل از اسلام، گناه شرك، مانند ساير گناهان قابل آمرزش نبوده باشد، و ابراهيم بر اساس شريعت خود، درخواست نكرده باشد. | |||
يكى ديگر گفته: مراد از مغفرت و رحمت، مغفرت و رحمت بعد از توبه مشرك است، و قيد توبه در كلام حذف شده. | يكى ديگر گفته: مراد از مغفرت و رحمت، مغفرت و رحمت بعد از توبه مشرك است، و قيد توبه در كلام حذف شده. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۷: | ||
«'''رَّبَّنَا إِنّى أَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتى بِوَادٍ غَيرِ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِك الْمُحَرَّمِ ...'''»: | «'''رَّبَّنَا إِنّى أَسكَنتُ مِن ذُرِّيَّتى بِوَادٍ غَيرِ ذِى زَرْعٍ عِندَ بَيْتِك الْمُحَرَّمِ ...'''»: | ||
كلمه «مِن ذُرِّيَّتِى»، جانشين مفعول «أسكَنتُ» است، و «مِن» در آن، تبعيض را مى رساند. و منظور ابراهيم «عليه السلام» از ذريه اش، | كلمه «مِن ذُرِّيَّتِى»، جانشين مفعول «أسكَنتُ» است، و «مِن» در آن، تبعيض را مى رساند. و منظور ابراهيم «عليه السلام» از ذريه اش، همان اسماعيل و فرزندانى است كه از وى پديد مى آيند، نه اسماعيل به تنهايى. براى اين كه دنبالش گفته است: «رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَوةَ: پروردگارا! تا نماز به پاى دارند»، و اگر اسماعيل به تنهايى مقصود بود، نمى بايست لفظ جمع به كار برد. | ||
و مقصود از «غَيرِ ذِى زَرعٍ»، «غَيرِ ذِى مَزرُوع» است، آن طور تعبير كرد تا تأكيد را برساند، و در نداشتن روييدنى مبالغه نمايد. چون جمله مذكور، به طورى كه گفته اند، علاوه بر دلالت بر نبودن زراعت، اين معنا را هم مى رساند كه زمين غير ذى زرع، اصلا شايستگى زراعت را ندارد، | و مقصود از «غَيرِ ذِى زَرعٍ»، «غَيرِ ذِى مَزرُوع» است، آن طور تعبير كرد تا تأكيد را برساند، و در نداشتن روييدنى مبالغه نمايد. چون جمله مذكور، به طورى كه گفته اند، علاوه بر دلالت بر نبودن زراعت، اين معنا را هم مى رساند كه زمين غير ذى زرع، اصلا شايستگى زراعت را ندارد، | ||
خط ۵۱: | خط ۵۳: | ||
مثلا شوره زار و يا ريگزار است، و آن موادى كه روييدنى ها در روييدن احتياج دارند، را ندارد. به خلاف آن تعبير ديگر كه فقط نبودن زرع را مى رساند، و اين نكته در جملۀ «قُرآناً عَرَبِيّاً غَيرِ ذِى عِوَجٍ: قرآنى عربى غير معوج» نيز هست. | مثلا شوره زار و يا ريگزار است، و آن موادى كه روييدنى ها در روييدن احتياج دارند، را ندارد. به خلاف آن تعبير ديگر كه فقط نبودن زرع را مى رساند، و اين نكته در جملۀ «قُرآناً عَرَبِيّاً غَيرِ ذِى عِوَجٍ: قرآنى عربى غير معوج» نيز هست. | ||
و اگر خانه را به خدا نسبت داده، از اين باب است كه خانه مزبور، براى منظورى ساخته شده كه جز براى خدا صلاحيت ندارد، و آن عبادت است. و مقصود | و اگر خانه را به خدا نسبت داده، از اين باب است كه خانه مزبور، براى منظورى ساخته شده كه جز براى خدا صلاحيت ندارد، و آن عبادت است. و مقصود از«مُحَرَّم» بودن آن، همان حرمتى است كه خداوند براى خانه تشريع نموده. و ظرف مكان «عِندَ بَيتِكَ المُحَرَّم»، متعلق به جملۀ «أسكَنتُ» است. | ||
<span id='link78'><span> | <span id='link78'><span> | ||
ویرایش