گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۰: خط ۳۰:
<span id='link14'><span>
<span id='link14'><span>
==معناى اين كه كافران، راه خدا را كج مى خواهند ==
==معناى اين كه كافران، راه خدا را كج مى خواهند ==
«'''و يصدون عن سبيل الله و يبغونها عوجا'''» - مفاد اين جمله اين است كه اين ها نفس خود را از پيروى سنت خدا و تدين به دين او و تشرع به شريعت او باز مى دارند و به علاوه به سبب عناد و دشمنى كه با حق دارند، مردم را هم از ايمان به خدا و روز جزا و تشرع به شريعت او منصرف مى كنند، و در جستجوى اين هستند كه براى سنت و دين و شريعت خدا يك اعوجاج و كجى پيدا كنند (تا دشمنى خود را موجه جلوه دهند) و مردم را راضى كنند تا به هر سنتى از سنت هاى اجتماعى و بشرى هر قدر هم كه خرافى باشد عمل كنند و به اين وسيله، ضلالت براى آنان مسجل و حتمى گردد، و اين همان مرحله اى است كه خدا در باره اش ‍ فرمود: «اولئك فى ضلال بعيد».
«'''وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللهِ وَ يَبغُونَهَا عِوَجاً'''» - مفاد اين جمله، اين است كه اين ها نفس خود را از پيروى سنت خدا و تدين به دين او و تشرع به شريعت او باز مى دارند، و به علاوه، به سبب عناد و دشمنى كه با حق دارند، مردم را هم از ايمان به خدا و روز جزا و تشرع به شريعت او منصرف مى كنند، و در جستجوى اين هستند كه براى سنت و دين و شريعت خدا، يك اعوجاج و كجى پيدا كنند، (تا دشمنى خود را موجه جلوه دهند) و مردم را راضى كنند تا به هر سنتى از سنت هاى اجتماعى و بشرى، هر قدر هم كه خرافى باشد، عمل كنند و به اين وسيله، ضلالت براى آنان مسجّل و حتمى گردد، و اين، همان مرحله اى است كه خدا در باره اش ‍ فرمود: «أُولَئِكَ فِى ضَلَالٍ بَعِيدٍ».


از مطالبى كه گذشت معلوم شد كه آنچه بعضى گفته اند كه: «مراد از جمله «يبغونها عوجا» اين است كه مى چرخند تا براى دين خدا كجى و اعوجاج پيدا نموده آن را معيوب و ناقص جلوه دهند و به اين وسيله مردم را از آن منصرف سازند»، صحيح نيست.  
از مطالبى كه گذشت، معلوم شد كه آنچه بعضى گفته اند كه: «مراد از جملۀ «يَبغُونَهَا عِوَجاً»، اين است كه مى چرخند تا براى دين خدا كجى و اعوجاج پيدا نموده، آن را معيوب و ناقص جلوه دهند و به اين وسيله، مردم را از آن منصرف سازند»، صحيح نيست.  


و همچنين مطلبى كه بعضى ديگر گفته اند كه: «مراد اين است كه مى گردند بلكه اعوجاجى در دين ببينند و آن را ده چندان نموده دين خدا را بدان وسيله كج و معوج جلوه دهند، نيز صحيح نيست».
و همچنين مطلبى كه بعضى ديگر گفته اند كه: «مراد اين است كه مى گردند، بلكه اعوجاجى در دين ببينند و آن را ده چندان نموده، دين خدا را بدان وسيله كج و معوج جلوه دهند»، نيز صحيح نيست.


و همچنين اين كه بعضى ديگر گفته اند كه: «مراد اين است كه مى خواهند با تبليغات سوء اهل دين را منحرف و كج و معوج بار بياورند و با رواج فساد در ميان مومنين، معارف دين را هم فاسد جلوه دهند»، صحيح نيست و وجه صحيح نبودن آن ها روشن است.
و همچنين اين كه بعضى ديگر گفته اند كه: «مراد اين است كه مى خواهند با تبليغات سوء اهل دين را منحرف و كج و معوج بار بياورند و با رواج فساد در ميان مومنان، معارف دين را هم فاسد جلوه دهند»، صحيح نيست و وجه صحيح نبودن آن ها روشن است.


«'''وَ مَا أَرْسلْنَا مِن رَّسولٍ إِلا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَينَ لهَُمْ ...'''»:
«'''وَ مَا أَرْسلْنَا مِن رَسُولٍ إِلّا بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَينَ لهَُمْ ...'''»:


كلمه «لسان» در اين جا مانند آيه «بلسان عربى مبين» به معناى لغت است، و ضمير در كلمه «قومه» به رسول و در كلمه لهم به قوم بر مى گردد، و حاصل معنا چنين مى شود كه: ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان مردمش و به لغت و واژه ايشان تا بتواند احكام را براى آنان بيان كند.
كلمۀ «لسان» در اين جا، مانند آيه «بِلِسَانٍ عَرَبِىٍّ مُبِين» به معناى لغت است، و ضمير در كلمۀ «قَومِهِ»، به «رسول» و در كلمۀ «لَهُم» به «قوم» بر مى گردد، و حاصل معنا چنين مى شود كه: ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان مردمش و به لغت و واژه ايشان، تا بتواند احكام را براى آنان بيان كند.


ولى بعضى - به طوری كه در كشاف آمده - دچار خبط و اشتباه بزرگى شده ضمير در قومه را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) برگردانده اند، تا آيه دلالت كند بر اين كه: وحى به تمامى انبياء به زبان پيغمبر اسلام بوده، وليكن غفلت ورزيده اند از اينكه معناى آيه غلط مى شود، چون با در نظر گرفتن اين كه ضمير «لهم» به قوم بر مى گردد، معناى آيه چنين مى شود كه: ما هيچ رسولى را نفرستاديم مگر به زبان عربى تا براى قوم رسول خدا بيان كند، و پر واضح است كه تمامى انبياء مبعوث نشده اند كه براى قوم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بيان كنند.
ولى بعضى - به طوری كه در كشاف آمده - دچار خبط و اشتباه بزرگى شده، ضمير در «قَومِهِ» را به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» برگردانده اند، تا آيه دلالت كند بر اين كه: وحى به تمامى انبياء به زبان پيغمبر اسلام بوده، وليكن غفلت ورزيده اند از اين كه معناى آيه غلط مى شود. چون با در نظر گرفتن اين كه ضمير «لَهُم» به «قَوم» بر مى گردد، معناى آيه چنين مى شود كه:  
 
ما هيچ رسولى را نفرستاديم، مگر به زبان عربى تا براى قوم رسول خدا بيان كند، و پُر واضح است كه تمامى انبياء مبعوث نشده اند كه براى قوم رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» بيان كنند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۹ </center>
<span id='link15'><span>
<span id='link15'><span>
==توضيحى در مورد ارسال پیامبران به زبان قوم خود ==
==توضيحى در مورد ارسال پیامبران به زبان قوم خود ==
پس مقصود از ارسال رسل به زبان قوم خود، اين است كه رسولانى كه فرستاده ايم هر يك از اهل همان زبانى بوده كه مامور به ارشاد اهل آن شده اند، حال چه اين كه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد، و يا آنكه مانند لوط از اهالى سرزمين ديگر باشد، ولى با زبان قومش با ايشان سخن بگويد، همچنان كه قرآن كريم از يك طرف او را در ميان قوم لوط غريب خوانده و فرموده: «انى مهاجر الى ربى» و از طرفى ديگر همان مردم بيگانه را قوم لوط خوانده و مكرر فرموده: «و قوم لوط».
پس مقصود از ارسال رسل به زبان قوم خود، اين است كه رسولانى كه فرستاده ايم هر يك از اهل همان زبانى بوده كه مامور به ارشاد اهل آن شده اند، حال چه اين كه خودش از اهل همان محل و از نژاد همان مردم باشد، و يا آنكه مانند لوط از اهالى سرزمين ديگر باشد، ولى با زبان قومش با ايشان سخن بگويد، همچنان كه قرآن كريم از يك طرف او را در ميان قوم لوط غريب خوانده و فرموده: «انى مهاجر الى ربى» و از طرفى ديگر همان مردم بيگانه را قوم لوط خوانده و مكرر فرموده: «و قوم لوط».
۱۷٬۰۱۰

ویرایش