الإسراء ٦٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link138 | آيات ۶۶ - ۷۲ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link138 | آيات ۶۶ - ۷۲ سوره إسراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link139 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link139 | انسان، همیشه به وسیله فطرتش، به سوی خدا هدایت می شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link140 | آيا در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link140 | آيا در خشكى، تضمينى از گرفتارى ها داريد، كه از خدا اعراض مى كنيد؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link141 | معناى آيه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۷#link141 | معناى آيه: «وَ لَقَد كَرَّمنَا بَنِى آدَم...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link144 | فرق بين «تكريم» و «تفضيل» انسان، و نظر بعضى مفسران در اين باره]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link145 | آيه شريفه، ناظر به تفضيل انسان از حيث وجود مادى است ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link144 | فرق بين | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link145 | آيه | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link146 | گفتار در برترى انسان از ملائكه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link146 | گفتار در برترى انسان از ملائكه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link147 | نقد كلام زمخشرى كه قول بر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link147 | نقد كلام زمخشرى كه قول بر «تفضيل انسان بر مَلَك» را مردود دانسته است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link148 | افضل بودن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link148 | افضل بودن اطاعت، از جهت كشف صفاى باطن و حُسن سريره اوست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link150 | مراد از «امام» در جمله: «يَومَ نَدعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإمَامِهِم»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link150 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link151 | اقوال مختلف درباره مراد از «امام»، در آیه فوق]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۸#link151 | اقوال | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۹#link152 | وجوهی که در معناى آیه «مَن كَانَ فِى هَذِهِ أعمَى فَهُوَ فِى الآخِرَةِ أعمَى» گفته شده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۹#link152 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۹#link153 | بحث روايتى: (رواياتى درباه برخی از آیات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۱۹#link153 | بحث روايتى (رواياتى درباه | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۳:۰۷
کپی متن آیه |
---|
أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِکُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْکُمْ حَاصِباً ثُمَ لاَ تَجِدُوا لَکُمْ وَکِيلاً |
ترجمه
الإسراء ٦٧ | آیه ٦٨ | الإسراء ٦٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَخْسِفَ بِکُمْ جَانِبَ البَرِّ»: شما را به گوشهای از خشکی فرو برد. گوشهای از خشکی را بشکافد و شما را همراه با آن در درون زمین دفن و ناپدید گرداند. واژه (جانب) مفعولبه یا ظرف است. «حَاصِباً»: باران سنگ. طوفان بادی که سنگ از آن ببارد (نگا: حجر / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ... (۰) أَ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ... (۲) أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ... (۳) أَمْ أَمِنْتُمْ مَنْ فِي السَّمَاءِ... (۳)
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ... (۰) فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا... (۰) إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِباً... (۲)
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۷۲ سوره إسراء
- انسان، همیشه به وسیله فطرتش، به سوی خدا هدایت می شود
- آيا در خشكى، تضمينى از گرفتارى ها داريد، كه از خدا اعراض مى كنيد؟
- معناى آيه: «وَ لَقَد كَرَّمنَا بَنِى آدَم...»
- فرق بين «تكريم» و «تفضيل» انسان، و نظر بعضى مفسران در اين باره
- آيه شريفه، ناظر به تفضيل انسان از حيث وجود مادى است
- گفتار در برترى انسان از ملائكه
- نقد كلام زمخشرى كه قول بر «تفضيل انسان بر مَلَك» را مردود دانسته است
- افضل بودن اطاعت، از جهت كشف صفاى باطن و حُسن سريره اوست
- مراد از «امام» در جمله: «يَومَ نَدعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإمَامِهِم»
- اقوال مختلف درباره مراد از «امام»، در آیه فوق
- وجوهی که در معناى آیه «مَن كَانَ فِى هَذِهِ أعمَى فَهُوَ فِى الآخِرَةِ أعمَى» گفته شده
- بحث روايتى: (رواياتى درباه برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا «68»
پس آيا ايمن شدهايد از اينكه شما را در ناحيهى خشكى (به قهر خود) فرو برد، يا باران ريگ بر شما بباراند، سپس نگهبانى براى خود نيابيد؟
نکته ها
هلاكت اقوام پيشين، به گونههاى متفاوت بوده است؛ خداوند برخى متجاوزان و دشمنان را در زمين فرو برد، بعضى را در دريا غرق كرد، بعضى را سنگباران و با صاعقهى آسمانى نابود كرد. پس دست خداوند براى هلاكت كفّار باز است، اگر امروز شما را از دريا به سلامت به ساحل رساند، گمان نكنيد راهى براى تنبيه شما نيست، يا ديگر عذاب نمىشويد!
پیام ها
1- به نعمتهاى الهى مغرور نشويم. نَجَّاكُمْ ... أَ فَأَمِنْتُمْ نجات از يك حادثه، نشانه نجات ابدى نيست، شايد دروقتى ديگر يا نقطهاى ديگر دچار مصيبت شويم.
2- احساس امنيّت از عقوبت، زمينهساز غفلت و تجاوز است. «أَ فَأَمِنْتُمْ»
3- انسان در هر لحظه و هر جا كه باشد، در دست قدرت خداست و خشكى و دريا براى قهر خدا فرق نمىكند. «يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ»
4- در برابر قهر خدا، هيچ قدرت وتكيهگاهى نيست. «ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلاً (68)
أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ: آيا پس ايمن شدهايد كه فرو برد به شما.
جانِبَ الْبَرِّ: اطراف خشكى را و شما را فرو برد، چنانچه قارون را فرو برد.
أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً: يا فرستد بر شما بادى سخت كه سنگ ريزه آرد، چنانچه بر قوم عاد فرستاد. على بن ابراهيم قمى فرمايد «1»: مراد حاصب عذاب و هلاك باشد. ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا: پس آنگاه در نيابيد براى خود وكيلى را تا براى شما سخن گويد و رفع عذاب را بنمايد.
تنبيه: آيه شريفه بيان فرمايد كه فعل شما ناسپاسان، فعل كسى است كه توهم كند وقتى از مخاطره دريا نجات يافت و به خشكى رسيد از نزول بلا مأمون گرديد، لذا اعراض از شكر حق نموده كفران نمائيد، مگر مأمون شديد در زمين كه خسف فرمود و شما را فرو برد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كانَ بِكُمْ رَحِيماً (66) وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً (67) أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلاً (68) أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تارَةً أُخْرى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قاصِفاً مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِما كَفَرْتُمْ ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنا بِهِ تَبِيعاً (69)
ترجمه
پروردگار شما است آنكه ميراند براى شما كشتى را در دريا تا بجوئيد از فضلش همانا او باشد بشما مهربان
و چون برسد بشما سختيى در دريا برود از خاطرها هر كس كه ميخوانيد جز او پس چون نجات داد شما را و رساند بخشكى رو گردان شديد و باشد انسان ناسپاس
آيا پس ايمن شديد كه فرو برد با شما جانبى از خشكى را يا فرستد بر شما باد سنگ ريزه پاشى را پس نيابيد براى خودتان نگهدارى
يا ايمن شديد كه باز گرداند شما را در آن بار ديگر پس فرستد بر شما درهم شكنندهاى را از باد پس غرق كند شما را براى آنكه ناسپاسى كرديد پس نيابيد براى خودتان بر ما بسبب آن باز خواست كنندهاى.
تفسير
باد بفرمان الهى كشتى را در دريا سير ميدهد و منافعى كه مردم و تجّار از سفر دريا ميبرند بفضل و كرم الهى است و يكى از ادلّه قويّه بر توحيد صانع عالم آنستكه تمام عقلاء دنيا اهل هر دين و مذهبى كه باشند بر حسب ظاهر باطنا و در كمون قلب اعتقاد بوجود خداوند عالم قادر حىّ خبير بصير سميع توانائى دارند لذا در موقع اضطرار بالطّبع و بالفطره پناه باو مىبرند و غير او را فراموش ميكنند يعنى قهرا جز خدا وقتى كه انسان در گرداب بلا افتاده از نظرش محو ميشود و نجات خود را از او ميخواهد و چون خداوند از او دستگيرى كرد و بساحل مراد رساند باز دچار غفلت و وساوس ميشود و بعقائد فاسده ملتزم ميگردد و كفران نعمت خدا را شعار خود ميسازد لذا خداوند آنها را متنبه باين اقرار عملى كه كاشف از اعتقاد قلبى است فرموده و ضمنا گوشزدشان نموده كه دريا و صحرا و ساير موجودات همه در تحت قدرت و اختيار خداوند است شما همينكه بساحل رسيديد نبايد ايمن از غضب الهى شويد چون در صورت استحقاق و اصرار بر كفر و كفران ممكن است خداوند همان ساحل را كه جانبى از خشكى است خسف كند و شما بزمين فرو رويد و هلاك شويد چنانچه نسبت بامم سابقه اين معامله را فرمود و مبتلا بخسف شدند و آثارش را شما مشاهده كرديد اين در صورتى است كه مراد از جانب البرّ اراضى كناره باشد براى اشاره بحصول غفلت براى بندگان غافل بمجرد خروج از دريا و محتمل است مراد قطعه زير پاى آنها باشد كه آن لابدّ در جانبى از جوانب زمين
جلد 3 صفحه 376
خواهد بود در هر حال مراد از برّ مطلق زمين و خشكى است نه خصوص بيابان كه از لفظ برّ بدوا بنظر ميرسد بقرينه مقابله آن با بحر كه معلوم ميشود مراد غير دريا است و نيز ممكن است خداوند تند بادى را كه حامل سنگ ريزه باشد براى سركوبى بفرستد و شما چاره و مفرّى نداشته باشيد چون كسى قادر نيست از قضاء الهى جلوگيرى نمايد و نبايد ايمن شويد از آنكه خداوند بار ديگر در شما ايجاد شوق و حاجت بمسافرت دريا نمايد و چون بكشتى نشستيد بفرستد بر شما باد شديد مهلك شكننده اركان كشتى را پس غرق كند شما را بپاداش كفر يا كفرانتان از نعم الهى پس كسى را نيابيد كه در پى مطالبه و خون خواهى بر آيد و براى شما از ما باز خواستى كند يا نگذارد كه قضاى ما در باره شما جارى شود چون تبيع بمعناى تابع و پيرو و طلبكار و خونخواه و مددكار است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ فَأَمِنتُم أَن يَخسِفَ بِكُم جانِبَ البَرِّ أَو يُرسِلَ عَلَيكُم حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُم وَكِيلاً (68)
جلد 12 - صفحه 283
آيا پس از اينکه باز ايمن هستيد اينكه خداوند فرو ببرد بشما طرف خشكي را که در زمين فرو رويد يا بفرستد باد تندي که شما را هلاك كند و نيابيد براي خود كسي را که حفظ كند شما را (جمله ذرات زمين و آسمان لشكر حقند گاه امتحان آب را ديدي که با طوفان چه كرد باد را ديدي که با عادان چه كرد).
يكي از معاصي بزرگ امن من مكر اللّه است و بخصوص در اخبار داريم که بعض معاصي عقوبتش تعجيل ميشود در همين دنيا اگر فاحشه علني شد يعني فحشاء مثل زنا لواط ساز آواز و امثال اينها مبتلا بطاعون و امراض تازه که سابقه نداشته ميشوند اگر كم فروشي دچار بقحطي و سختي مئونه و جور سلطان ميشوند اگر منع زكاة شد جلوگيري از باران ميشود فقط براي بهائم قدري ميبارد اگر نقض عهد خدا و رسول شد دشمن مسلّط ميشود اگر حكم بغير ما انزل اللّه شد جنگ در ميانه توليد ميشود يكديگر را ميكشند اگر زنا ظاهر شد موت فجأه و منع زكاة بركات زمين برداشته ميشود از زرع و ثمار و معادن اگر قطع رحم شد اموال بدست اشرار ميرود و اگر ترك امر بمعروف و نهي از منكر شد اشرار مسلط ميشوند و دعاء اخيار مستجاب نميشود و امروز نوع اينکه معاصي رواج بسيار دارد و نوع اينکه عقوبات هم مشاهده ميشود ولي متنبه نميشويم.
(أَ فَأَمِنتُم أَن يَخسِفَ بِكُم جانِبَ البَرِّ) چنانچه بر قوم لوط متوجه شد و تمام فرو رفتند بعد از آنكه حجارة بر سر آنها باريد أَو يُرسِلَ عَلَيكُم حاصِباً چنانچه بر عاد قوم هود و زيد که ميفرمايد:
وَ أَمّا عادٌ فَأُهلِكُوا بِرِيحٍ صَرصَرٍ عاتِيَةٍ سَخَّرَها عَلَيهِم سَبعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيّامٍ حُسُوماً فَتَرَي القَومَ فِيها صَرعي كَأَنَّهُم أَعجازُ نَخلٍ خاوِيَةٍ حاقه آيه 6 و 7 ثُمَّ لا تَجِدُوا لَكُم وَكِيلًا در مقابل اراده و مشيت حق كيست بتواند عرض اندام كند نه شفيعي دارند و نه ناصر و معيني بلي اهل ايمان بايد هم اميدوار باشند که با ايمان از دنيا روند مأيوس نباشند و هم خوف داشته باشند که مبادا معاصي باعث سلب ايمان شود بين خوف و رجاء و البته رجاء بايد بيشتر باشد.
284
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 68)- ولی آیا فکر میکنید خداوند در خشکی و قلب صحرا نمیتواند شما را به مجازاتهای شدید مبتلا سازد؟: «پس آیا شما از این ایمنید که به فرمان او زمین بشکافد و شما را در کام خود فرو ببرد»؟ (أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جانِبَ الْبَرِّ).
و «آیا از این ایمنید که طوفانی از سنگ بر شما ببارد (و شما را در زیر سنگها مدفون سازد عذابی که به مراتب از غرق در دریاها سختتر است) سپس حافظ و نگهبانی برای خود پیدا نکنید»؟! (أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حاصِباً ثُمَّ لا تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلًا).
نکات آیه
۱- هشدار خداوند به حق ناسپاسان رهیده از خطرات و مشکلات، به دچار شدن به خطرات و مهلکه هاى دیگر (فلمّا نجّکم إلى البرّ أعرضتم ... أفأمنتم أن یخسف بکم)
۲- رهایى انسان از مهلکه اى، ایمنى بخش همیشگى وى از قهر الهى نخواهد بود. (نجّکم إلى البرّ ... أفأمنتم أن یخسف بکم جانب البرّ)
۳- با امکان فرو رفتن انسان در دل خاک و یا گرفتار طوفانهاى شن شدن، احساس امنیت دایمى کردن بیجاست. (فلمّا نجّکم إلى البرّ أعرضتم ... أفأمنتم أن یخسف بکم جانب البرّ أو یرسل علیکم حاصبًا) «خسف» مصدر فعل «یخسف» در لغت به معناى فرو بردن و «البرّ» به معناى بیابان و خشکى در مقابل «بحر» (دریا) است.
۴- کفران کنندگان نعمتهاى الهى و حق ناسپاسان، در معرض عذابهاى دنیوى چون بلعیده شدن به وسیله زمین و گرفتار شدن به طوفان شن (و کان الإنسن کفورًا. أفأمنتم أن یخسف بکم ... أو یرسل علیکم حاصبًا)
۵- زمین و سایر مظاهر طبیعت، مجراى اراده خداوند (أفأمنتم أن یخسف بکم جانب البرّ أو یرسل علیکم حاصبًا)
۶- رخدادهاى طبیعى مرگ آفرین، وسیله اى براى تنبه انسانها و عاملى در جهت تربیت آنان (أفأمنتم أن یخسف بکم جانب البرّ أو یرسل علیکم حاصبًا) از اینکه خداوند به کسانى که پس از رهیدن از خطر، از خدا اعراض مى کنند، هشدار مى دهد که هیچ گاه نباید احساس ایمنى کنند، استفاده مى شود که توجه به آن رخدادها، مى تواند عاملى باشد براى تنبه و تربیت انسانها.
۷- انسانها، همواره در معرض خطرات ناشى از رخدادهاى طبیعى اند. (ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه فلمّا نجّکم إلى البرّ ... یخسف بکم جانب البرّ أو یرسل علیکم حاصبًا)
۸- هیچ کس و هیچ ملجأیى جز خداوند، توان نجات انسانها را از مرگ حتمى در برابر حوادث طبیعى ندارد. (و إذا مسّکم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه فلمّا نجّکم إلى البرّ أعرضتم ... أفأمنتم أن یخسف بکم جانب البرّ) از اینکه خداوند در آیه قبل فرمود: «انسان به هنگام گرفتار شدن به خطر حتمى، تنها به یاد خدا و قدرت نجات بخش او مى افتد و پس از رهایى فراموش مى کند» و نیز از اینکه در آیه بعدى هشدار داد که هیچ گاه نباید احساس ایمنى کنند، نشان مى دهد که تنها اوست که مى تواند انسان را از مرگ حتمى نجات بخشد.
۹- انسانها به هنگام گرفتار آمدن به گرداب حوادث مرگ آفرین، هیچ کارساز و پشتیبانى جز خداوند براى نجات خویش نمى یابند. (ثمّ لاتجدوا لکم وکیلاً)
۱۰- لزوم توجه دایمى به قدرت و حاکمیت الهى در همه حال (موقعیت خطر و امنیت) (نجّکم إلى البرّ ... أفأمنتم أن یخسف بکم ... أو یرسل علیکم حاصبًا ثمّ لاتجدوا لکم وکیلاً)
موضوعات مرتبط
- امنیّت: احساس امنیّت بیجا ۳
- انذار: انذار از عذاب ۱، ۴; انذار از هلاکت ۱
- انسان: انسان ها در سختى ۹
- بلایا: بلایاى طبیعى ۳; خطر بلایاى طبیعى ۷; منشأ نجات از بلایاى طبیعى ۸; نقش بلایا ى طبیعى ۶
- تربیت: عوامل تربیت ۶
- تنبّه: عوامل تنبّه ۶
- حوادث: خطر حوادث ۷; نقش حوادث ۶
- خدا: اختصاصات خدا ۸; انذارهاى خدا ۱; مجارى اراده خدا ۵; مصونیت از غضب خدا ۲; نجات بخشى خدا ۸، ۹
- ذکر: اهمیت ذکر حاکمیت خدا ۱۰; اهمیت ذکر قدرت خدا ۱۰; زمینه ذکر خدا ۹
- زمین: فروروى در زمین ۳، ۴; نقش زمین ۵
- طوفان: طوفان شن ۳
- عذاب: ابزار عذاب ۴; خطر عذاب ۴; عذاب با طوفان شن ۴
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۵
- کفران کنندگان: انذار کفران کنندگان ۱; کیفر کفران کنندگان ۴
- مرگ: منشأ نجات از مرگ ۸
- نجات یافتگان: انذار نجات یافتگان از خطر ۱
- هلاکت: خطر هلاکت ۳; محدوده نجات از هلاکت ۲
منابع