گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۸۰: خط ۲۸۰:
<span id='link39'><span>
<span id='link39'><span>


==شرح صفات مؤمنين ==
==شرح صفات مؤمنان ==
آنگاه خداى سبحان صفات مؤمنين را شرح داده و مى فرمايد: آن هايى هستند كه از خشيت پروردگارشان مشفق اند. و اشفاق به گفته راغب به معناى عنايت آميخته با ترس است، چون شخص مشفق، هم مشفق عليه خود را دوست مى دارد و هم بيمناك خطرى است كه برايش پيش مى آيد و در قرآن كريم هم آمده است كه: «و هم من الساعه مشفقون = ايشان از قيامت مشفق اند». راغب اضافه مى كند كه: اين ماده اگر با حرف من متعدى شود (همچنانكه در آيه قبلى اين طور بود) معناى خوف در آن بيشتر و ظاهرتر مى شود، و چون با حرف فى متعدى شود، معناى عنايت در آن ظاهرتر مى گردد، از قرآن كريم براى هر دو مثال آورده، يكى آيه «''' انا كنا قبل فى اهلنا'''» مشفقين است كه اشفاق در آن با «فِى» متعدى شده ، و آيه ديگر: مشفقون منها است كه با حرف «مِن» متعدى شده است.
آنگاه خداى سبحان صفات مؤمنان را شرح داده و مى فرمايد: آن هايى هستند كه از خشيت پروردگارشان مشفق اند. و «اشفاق»، به گفته راغب، به معناى عنايت آميخته با ترس است. چون شخص مشفق، هم مشفق عليه خود را دوست مى دارد و هم بيمناك خطرى است كه برايش پيش مى آيد، و در قرآن كريم هم آمده است كه: «وَ هُم مِنَ السَّاعَةِ مُشفِقُون: ايشان از قيامت مشفق اند».  


اين آيه مؤمنين را توصيف مى فرمايد به اين كه: خداى سبحان را رب خود گرفته اند. ربى كه مالك و مدبر امر ايشان است و لازمه اش آن است كه نجات و هلاكتشان دائر مدار رضا و سخط او باشد، در نتىجه مؤمنين، هم از او خشيت دارند و هم دوستش مى دارند، چون نجات و سعادتشان به دست او است، و نجات و سعادت خود را مى خواهند. و همين معنا ايشان را واداشته كه به آيات او ايمان آورده ، او را پرستش ‍ كنند.  
راغب اضافه مى كند كه: اين ماده، اگر با حرف «مِن» متعدى شود (همچنان كه در آيه قبلى اين طور بود)، معناى خوف در آن بيشتر و ظاهرتر مى شود، و چون با حرف «فِى» متعدى شود، معناى عنايت در آن ظاهرتر مى گردد. از قرآن كريم، براى هر دو مثال آورده. يكى آيه: «إنَّا كُنَّا قَبلُ فِى أهلِنَا مُشفِقِين» است، كه «إشفاق» در آن، با «فِى» متعدى شده. و آيه ديگر: «مُشفِقُونَ مِنهَا» است، كه با حرف «مِن» متعدى شده است.
 
اين آيه، مؤمنان را توصيف مى فرمايد به اين كه: خداى سبحان را ربّ خود گرفته اند. ربّى كه مالك و مدبّر امر ايشان است و لازمه اش، آن است كه نجات و هلاكتشان، دائر مدار رضا و سخط او باشد. در نتىجه مؤمنان، هم از او خشيت دارند و هم دوستش مى دارند. چون نجات و سعادتشان به دست او است، و نجات و سعادت خود را مى خواهند. و همين معنا، ايشان را واداشته كه به آيات او ايمان آورده، او را پرستش ‍ كنند.  


از مطالب گذشته كه در معناى آيه گفته شد، اين معنا به دست آمد كه: جمع ميان «خشيت» و «اشفاق»، تكرار نيست.
از مطالب گذشته كه در معناى آيه گفته شد، اين معنا به دست آمد كه: جمع ميان «خشيت» و «اشفاق»، تكرار نيست.
   
   
آنگاه فرموده: «'''و الّذين هم بايات ربهم يؤمنون'''» كه منظور از آيات ، هر چيزى است كه بشر را به سوى خداى تعالى رهنمون شود كه يكى از آنها رسولان خدايند كه حامل رسالت اويند. يكى ديگر كتاب و شريعت ايشان است كه نبوتشان را تاييد مى كند. و مؤمنين كسانى هستند كه به اين ها ايمان مى آورند، چون از خدا خشيت دارند، و همان خشيت وادارشان مى كند كه در مقام تحصيل رضاى او برآيند، و دعوت او را بپذيرند، و امر او را اطاعت بكنند، همان او امرى كه از طريق وحى و رسالت به ايشان مى رسد.
آنگاه فرموده: «وَ الَّذِينَ هُم بِآيَاتِ رَبِّهِم يُؤمِنُون»، كه منظور از آيات، هر چيزى است كه بشر را به سوى خداى تعالى رهنمون شود، كه يكى از آن ها، رسولان خدايند كه حامل رسالت اويند. يكى ديگر، كتاب و شريعت ايشان است كه نبوتشان را تأييد مى كند، و مؤمنان كسانى هستند كه به اين ها ايمان مى آورند. چون از خدا خشيت دارند، و همان خشيت وادارشان مى كند كه در مقام تحصيل رضاى او برآيند، و دعوت او را بپذيرند، و امر او را اطاعت بكنند. همان اوامرى كه از طريق وحى و رسالت به ايشان مى رسد.


آنگاه فرموده: «'''و الّذين هم بربهم لا يشركون'''» و ايمان به آيات خدا هم در ايشان اثرى دارد و آن اين است كه وادارشان مى كند شركاء را از او نفى كنند و كسى را جز او نپرستند،
آنگاه فرموده: «وَ الَّذِينَ هُم بِرَبِّهِم لَا يُشرِكُون»، و ايمان به آيات خدا هم در ايشان اثرى دارد و آن، اين است كه وادارشان مى كند شركاء را از او نفى كنند و كسى را جز او نپرستند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۵ </center>
چون ايمان به آيات او ايمان به شريعت او است، شريعتى كه عبادت او را تشريع مى كند، و نيز ايمان به ادله اى است كه توحيد در ذات و در ربوبيت و الوهيت او را اثبات مى نمايد.
چون ايمان به آيات او، ايمان به شريعت او است. شريعتى كه عبادت او را تشريع مى كند، و نيز ايمان به ادله اى است كه توحيد در ذات و در ربوبيت و الوهيت او را اثبات مى نمايد.




۱۶٬۸۱۴

ویرایش