۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
==اشکال سخن فخر رازى، درباره معتقدات فرعون== | ==اشکال سخن فخر رازى، درباره معتقدات فرعون== | ||
و اما آن احتمال كه گفتيم بعضى ها داده و گفته اند: | و اما آن احتمال كه گفتيم بعضى ها داده و گفته اند: «فرعون، مردى دهرى مسلك بوده»، ظاهرا احتمالى است كه فخر رازى داده و در تفسير خود چنين گفته است: | ||
آنچه به نظر من مى | آنچه به نظر من مى رسد، اين است كه: فرعون يا مرد عاقلى بوده و يا عقل نداشته. اگر عقل نمى داشت، از حكمت خدا دور بود كه به سوى چنين كسى پيغمبرى گسيل بدارد. و اگر عقل داشته و عقلش هم كامل بوده، معقول نيست كه چنين كسى واقعا معتقد به الوهيت خود باشد، و خود را خالق آسمان و زمين بداند. از خود او هم كه بگذريم، معنا ندارد خلق كثيرى از عقلا، چنين اعتقادى درباره او داشته باشند. چون فساد اين عقيده، از ضروريات عقل است. | ||
پس بهتر اين است كه بگوييم | پس بهتر اين است كه بگوييم: فرعون، مردى دهرى و منكر وجود صانع بوده، و كواكب را مدبّر اين عالَم خاكى و خود را مدبر و مربى آدميان مى دانسته. پس اين كه گفته: «أنا ربكم الأعلى»، مقصودش اين بوده كه من، مربى و ولى نعمت و روزى دهنده شمايم. و اين كه گفت: «ما علمت لكم من إله غيرى»، مقصودش اين بوده كه من، جز خود كسى را سراغ ندارم كه پرستش و عبادتش بر شما واجب باشد. | ||
و وقتى مسلك و مرامش اين | و وقتى مسلك و مرامش اين بوده، بعيد نيست كه بگوييم وى بت هايى به صورت كواكب براى خود درست كرده و مى پرستيده، و مانند ساير ستاره پرستان به آن بت ها تقرب مى جسته. و بنابراين مانعى ندارد كه جمله «و يذرك و آلهتك» را، بر همين معنايى حمل كنيم كه به نظرمان رسيد. | ||
اين بود كلام فخر رازى | اين بود كلام فخر رازى. اشكالى كه ما بر گفتار وى داريم، اين است كه: اين شخص، اين قدر نفهميده كه معناى الوهيت و ربوبيت در نظر بت پرستان و ستاره پرستان، آفريدن آسمان ها و زمين نيست، و هيچ بت پرست و ستاره پرستى، بت و ستاره خود را آفريدگار و خالق آسمان ها و زمين نمى داند، بلكه معناى الوهيت در نظر آنان، تدبير يك قسمت از امور عالَم است، كه خود فخر هم، در آخر كلامش احتمال آن را داده، و اين اشتباه را هم كرده كه هيچ دهرى مذهبى، ستاره پرست و هيچ ستاره پرستى، دهرى و منكر وجود صانع نمى شود. | ||
پس حق مطلب همان است كه گفتيم | پس حق مطلب همان است كه گفتيم: فرعون، خود را پروردگار مصر و مصريان مى دانسته، و اگر مربوب بودن آنان را براى رب و پروردگارى ديگر انكار مى كرده، روى قاعده و اعتقاد خود آنان بوده، نه اين كه مخلوق بودن آنان و خالقيت خداى سبحان را انكار كرده باشد. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸۷ </center> | ||
«'''قال سنقتل | «'''قال سنقتل أبناءهم و نستحيى نساءهم و إنا فوقهم قاهرون'''» - اين جمله، وعده اى است كه فرعون به كرسى نشينان خود داده، و آنان را به اين معنا دلخوش كرده كه به زودى، همان سختگيری ها و عذابى كه درباره بنى اسرائيل داشت، از سر مى گيرد. پسران آنان را مى كشد و دخترانشان را براى كلفتى و خدمتگزارى قبطيان زنده مى گذارد، و در آخر هم، براى فرو نشاندن خشم و از بين بردن اضطراب درونى آنان، اضافه كرده است كه: «ما مسلط و قاهر بر ايشانيم». | ||
<span id='link173'><span> | <span id='link173'><span> | ||
ویرایش