۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
==فرعون هم مدعى خدايى بوده و هم خدايانى را مى پرستيده است == | ==فرعون هم مدعى خدايى بوده و هم خدايانى را مى پرستيده است == | ||
و | و اين كه گفتند: «و يذرك و آلهتك»، تأكيد در تحريك وى بر قتل ايشان است، و معنايش اين است كه: اى فرعون! اين شخص، علاوه بر فسادى كه او و قومش در زمين انگيخته اند، زير بارِ پرستش تو و خدايانت هم نرفته اند. از اين جمله، به خوبى بر مى آيد كه فرعون، هم ادعاى الوهيت مى كرده و مردم را به پرستش خود مى خوانده و هم خودش خدايانى براى خود داشته و آن ها را مى پرستيده. | ||
تاريخ هم اين معنا را درباره پاره اى از امت هاى گذشته اثبات كرده | تاريخ هم اين معنا را درباره پاره اى از امت هاى گذشته اثبات كرده. از آن جمله، نقل شده كه در روم و ممالك ديگر، مردم، بزرگ خانواده و رؤساى قبائل و عشاير را مى پرستيدند، و آن بزرگان و رؤسا هم، پدران نخستين و بت ها را پرستش مى كرده اند. | ||
و نيز در تاريخ دارد كه بعضى از بت | و نيز در تاريخ دارد كه بعضى از بت پرستان، براى بت هايى كه مى پرستيدند، بت ها و ارباب ديگرى قائل بودند، و معتقد بودند كه بت هاى مورد پرستش آنان، آن بت ها را مى پرستند. از آن جمله پدر و مادر را ربّ خود مى دانستند و براى پدر و مادر، ارباب ديگرى قائل بودند. | ||
اين، آن چيزى است كه از جمله مورد بحث به دست مى آيد، الا اين كه از كلامى كه فرعون با قوم خود داشته و قرآن از او چنين حكايت مى كند: «أنا ربكم الأعلى»، و همچنين از جمله ديگرى كه گفت: «ما علمت لكم من إله غيرى»، بر مى آيد كه او براى خود معبودى اتخاذ نكرده بوده و تنها خود را معبود مردم مى دانسته است. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸۵ </center> | ||
و لذا بعضى از مورخين نوشته اند كه خود | و لذا بعضى از مورخين نوشته اند كه خود فرعون، دهرى مسلك بوده، و اصلا براى عالَم، صانعى قائل نبوده، و مردم را هم از پرستش بت ها منع مى كرده، و مى گفته كه تنها بايد مرا بپرستيد، و به همين جهت، بعضى از ايشان به طورى كه شنيده مى شود آيه مورد بحث را «و آلهتك» - به كسر همزه و فتح لام با الف بعد از لام - قرائت كرده اند، كه هم بر وزن عبادت است و هم به معناى آن. | ||
ليكن صحيح | ليكن صحيح تر، همان چيزى است كه از ظاهر جمله مورد بحث استفاده مى شود. | ||
و از جمله | و از جمله «ما علمت لكم من إله غيرى» هم، بيش از اين بر نمى آيد كه مى خواسته اله و معبود ديگرى كه مالك و مدبر امور خصوص قبطيان باشد، نفى كرده و تدبير امور آنان را به خود اختصاص دهد. و اين حرف هم، تنها از او نبوده، همه بت پرستان - تا آن جا كه ما سراغ داريم - همين را مى گفته اند. يعنى براى هر صنفى از اصناف خلائق، از قبيل آسمان و زمين، دريا و خشكى و اقوام و همچنين براى اقسام مختلف حوادث، از قبيل صلح و جنگ، دوستى و دشمنى و زشتى و زيبائى خداى جداگانه اى قائل بودند، و خود از ميان همه آن خدايان، آن خدائى را مى پرستيدند كه مورد حاجت و نيازشان بوده. مثلا سكنه سواحل درياها بيشتر پروردگار دريا و طوفان را مى پرستيدند. | ||
بنابراين، معناى گفتارش كه گفت: «ما علمت لكم من إله غيرى»، اين است كه: من براى شما قبطى ها، پروردگارى غير از خودم سراغ ندارم. پروردگار شما قبطى ها منم، نه آن كه موسى ادعا مى كند، كه از طرف او مبعوث شده، و خودش هم او را مى پرستد. | |||
مؤيد اين معنا قرينه اى است كه همراه كلام او است، و آن اين است كه بعد از جمله مزبور، بنابه حكايت قرآن اضافه كرده: «فأوقد لى يا هامان على الطين فاجعل لى صرحا لعلى اطلع إلى إله موسى و إنى لاظنه من الكاذبين»، از اين كلام به خوبى بر مى آيد كه فرعون در معبود بودن خود براى موسى شك داشته و اين، خود قرينه است بر اين كه در جمله قبلى، نمى خواسته وجود خدائى غير خود را انكار كرده و بگويد: من علم به عدم وجود آن دارم، بلكه مى خواسته علم به وجود چنين خدائى را نفى و انكار كند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۲۸۶ </center> | ||
و كوتاه سخن | و كوتاه سخن اين كه خواسته است بگويد: من خدائى به جز خودم براى شما سراغ ندارم، نه اين كه شما خدائى به غير من نداريد. | ||
<span id='link172'><span> | <span id='link172'><span> | ||
==اشکال سخن فخر رازى، درباره معتقدات فرعون== | ==اشکال سخن فخر رازى، درباره معتقدات فرعون== | ||
و اما آن احتمال كه گفتيم بعضى ها داده و گفته اند: فرعون مردى دهرى مسلك بوده ، ظاهرا احتمالى است كه فخر رازى داده و در تفسير خود چنين گفته است : | و اما آن احتمال كه گفتيم بعضى ها داده و گفته اند: فرعون مردى دهرى مسلك بوده ، ظاهرا احتمالى است كه فخر رازى داده و در تفسير خود چنين گفته است : |
ویرایش