گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۴۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۳۸: خط ۱۳۸:
و اين جمله در بين جمله «'''و جاءه قومه يهرعون اليه '''» و بين جمله «قال يا قوم هولاء بناتى...» معترضه است و در معنا دادن به مضمون هر دو طرفش مفيد است اما اينكه جمله قبل خود را معنا مى دهد براى اين است كه وقتى شنونده بشنود كه قوم لوط به طرف ميهمانان لوط هجوم آوردند بطورى كه يكديگر را هل مى دادند خوب نمى فهمد كه اين هجوم براى چه بوده ولى وقتى دنبال آن بشنود كه قوم لوط معتاد به عملهاى شنيع و گناهان شرم آور بودند مى فهمد كه انگيزه آنان بر اين هجوم همان عادت زشتى بوده كه فاسقان قوم به گناه و فحشاء داشته و خواسته اند آن عمل زشت را با ميهمانان لوط انجام دهند.
و اين جمله در بين جمله «'''و جاءه قومه يهرعون اليه '''» و بين جمله «قال يا قوم هولاء بناتى...» معترضه است و در معنا دادن به مضمون هر دو طرفش مفيد است اما اينكه جمله قبل خود را معنا مى دهد براى اين است كه وقتى شنونده بشنود كه قوم لوط به طرف ميهمانان لوط هجوم آوردند بطورى كه يكديگر را هل مى دادند خوب نمى فهمد كه اين هجوم براى چه بوده ولى وقتى دنبال آن بشنود كه قوم لوط معتاد به عملهاى شنيع و گناهان شرم آور بودند مى فهمد كه انگيزه آنان بر اين هجوم همان عادت زشتى بوده كه فاسقان قوم به گناه و فحشاء داشته و خواسته اند آن عمل زشت را با ميهمانان لوط انجام دهند.


و اما نافع بودنش در مضمون جمله بعدش براى اين است كه وقتى شنونده بشنود كه لوط از در بيچارگى و ناعلاجى به قوم خود مى گويد كه اين دختران من در اختيار شمايند و اينها براى شما بهترند، اگر آن جمله معترضه نبود تعجب مى كرد كه چرا لوط (عليه السلام ) نخست به موعظه آنان نپرداخت و ابتداء چنين پيشنهادى را كرد؟ ولى حالا كه اين جمله معترضه را شنيده سابقه اين قوم را دارد و مى فهمد كه آن قوم به علت اينكه ملكه فسق و فحشاء در دلهايشان رسوخ كرده بوده ديگر گوش شنوايى برايشان باقى نمانده بود و هيچ زاجرى منزجرشان نمى كرده و هيچ موعظه و نصيحتى به خرجشان نمى رفته و به همين جهت جناب لوط در اولين كلامى كه به آنان گفته دختران خود را بر آنان عرضه كرده و سپس گفته است: «فاتقوا اللّه ولا تخزون فى ضيفى - از خدا بترسيد و مرا نزد ميهمانانم رسوا نكنيد».
و اما نافع بودنش در مضمون جمله بعدش براى اين است كه وقتى شنونده بشنود كه لوط از در بيچارگى و ناعلاجى به قوم خود مى گويد كه اين دختران من در اختيار شمايند و اينها براى شما بهترند، اگر آن جمله معترضه نبود تعجب مى كرد كه چرا لوط (عليه السلام ) نخست به موعظه آنان نپرداخت و ابتداء چنين پيشنهادى را كرد؟  
 
ولى حالا كه اين جمله معترضه را شنيده سابقه اين قوم را دارد و مى فهمد كه آن قوم به علت اينكه ملكه فسق و فحشاء در دلهايشان رسوخ كرده بوده ديگر گوش شنوايى برايشان باقى نمانده بود و هيچ زاجرى منزجرشان نمى كرده و هيچ موعظه و نصيحتى به خرجشان نمى رفته و به همين جهت جناب لوط در اولين كلامى كه به آنان گفته دختران خود را بر آنان عرضه كرده و سپس گفته است: «فاتقوا اللّه ولا تخزون فى ضيفى - از خدا بترسيد و مرا نزد ميهمانانم رسوا نكنيد».


«'''قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاءِ بَنَاتى هُنَّ أَطهَرُ لَكُمْ ...'''»:
«'''قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلاءِ بَنَاتى هُنَّ أَطهَرُ لَكُمْ ...'''»:
۱۶٬۸۸۰

ویرایش