گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۸: خط ۵۸:


==وجوه مختلف درباره خلقت انسان از خاك==
==وجوه مختلف درباره خلقت انسان از خاك==
بعضى از مفسرين گفته اند: «مراد از خلقت آنان از خاك ، خلقت پدر بزرگ ايشان آدم است، چون هر چيزى به اصلش نسبت داده مى شود». بعضى ديگر گفته اند: «اصلا مقصود از كلام، بيان خلقت آدم به تنهايى است». بعضى ديگر گفته اند: مراد خلقت همه انسان ها است، اما به طور اجمال و تفصيل، به اين معنا كه هم به خلقت اجمالى انسانها از خاك در ضمن خلقت آدم اشاره مى كند، و هم به خلقت تفصيلى ايشان كه از نطفه است، همچنان كه فرمود: «ثم من نطفة».
بعضى از مفسران گفته اند: «مراد از خلقت آنان از خاك، خلقت پدر بزرگ ايشان آدم است. چون هر چيزى به اصلش نسبت داده مى شود».  


و فرق بين اين سه وجه، آن است كه در وجه اول نسبت خلقت انسان ها از خاك يك نسبت مجازى عقلى است، (چون خود انسان ها از خاك خلق نشده اند، بلكه پدر بزرگشان خلق شده) و در وجه دوم مراد از خلقت آنان خلقت آدم به تنهايى است مجازا، ولى نه مجاز در نسبت، بلكه مجاز در كلمه، و در وجه سوم مراد از خلقت فرد فرد انسان از خاك به طور حقيقت است نه مجاز، الا اين كه اين خلقت، خلقت اجمالى است نه تفصيلى، و با همين نكته، وجه سوم با وجهى كه ما گفتيم فرق پيدا مى كند.
بعضى ديگر گفته اند: «اصلا مقصود از كلام، بيان خلقت آدم به تنهايى است».  


و ممكن است وجه اول را با جمله «خلق الانسان من صلصال كالفخار»، و وجه دوم را با امثال آيه «و بدء خلق الانسان من طين ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهين»، و وجه سوم را با آيه «و لقد خلقناكم ثم صورناكم ثم قلنا للملائكة اسجدوا لادم» تاءييد نمود، و براى هر يك از سه وجه مزبور وجهى است.
بعضى ديگر گفته اند: «مراد خلقت همه انسان ها است، اما به طور اجمال و تفصيل، به اين معنا كه هم به خلقت اجمالى انسان ها از خاك در ضمن خلقت آدم اشاره مى كند، و هم به خلقت تفصيلى ايشان كه از نطفه است، همچنان كه فرمود: «ثُمّ مِن نُطفَةٍ».
 
و فرق بين اين سه وجه، آن است كه در وجه اول، نسبت خلقت انسان ها از خاك، يك نسبت مجازى عقلى است. (چون خود انسان ها از خاك خلق نشده اند، بلكه پدر بزرگشان خلق شده). و در وجه دوم، مراد از خلقت آنان، خلقت آدم به تنهايى است مجازا، ولى نه مجاز در نسبت، بلكه مجاز در كلمه. و در وجه سوم، مراد از خلقت فرد فرد انسان از خاك، به طور حقيقت است، نه مجاز، الّا اين كه اين خلقت، خلقت اجمالى است نه تفصيلى. و با همين نكته، وجه سوم با وجهى كه ما گفتيم، فرق پيدا مى كند.
 
و ممكن است وجه اول را با جملۀ «خَلَقَ الإنسَانَ مِن صَلصَالٍ كَالفَخّار»، و وجه دوم را با امثال آيه «وَ بَدَءَ خَلقَ الإنسَان مِن طِينٍ ثُمّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سُلَالَةٍ مِن مَاءٍ مَهِين»، و وجه سوم را با آيه «وَ لَقَد خَلَقنَاكُم ثُمّ صَوّرنَاكُم ثُمّ قُلنَا لِلمَلَائِكَةِ اسجُدُوا لآدَمَ» تأييد نمود، و براى هر يك از سه وجه مزبور، وجهى است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۳ </center>
«'''ثم جعلكم ازواجا'''» - يعنى شما را مرد و زن قرار داد. بعضى از مفسرين گفته اند: «يعنى زوجيت را بين شما تقدير نمود، و بعضى را همسر بعضى ديگر كرد». ولى اين معنا به طورى كه مى بينيد دلچسب نيست. بعضى ديگر گفته اند: «معنايش اين است كه: خداوند شما را اصناف و تيره هاى مختلف كرد». و اين معنا هم مثل معناى سابق است.
«'''ثُمّ جَعَلَكُم أزوَاجاً'''» - يعنى شما را مرد و زن قرار داد. بعضى از مفسران گفته اند: «يعنى زوجيت را بين شما تقدير نمود، و بعضى را همسر بعضى ديگر كرد». ولى اين معنا به طورى كه مى بينيد، دلچسب نيست. بعضى ديگر گفته اند: «معنايش اين است كه: خداوند شما را اصناف و تيره هاى مختلف كرد». و اين معنا هم، مثل معناى سابق است.


و در جمله «و ما تحمل من اثنى و لا تضع الا بعلمه» حرف «من» زايده است كه براى تاءكيد نفى آورده شده، و حرف «باء» در كلمه «بعلمه» براى مصاحبت است، و كلمه «بعلمه» حال از حمل و وضع هر دو است، و معنايش اين است كه: هيچ انثى (ماده) حامله نمى شود، و وضع حمل نمى كند، مگر آنكه علم خدا مصاحب با حمل او و وضع اوست .
و در جملۀ «وَ مَا تَحمِلُ مِن أثنَى وَ لَا تَضَعُ إلّا بِعِلمِهِ»، حرف «مِن» زايده است كه براى تأكيد نفى آورده شده، و حرف «باء» در كلمۀ «بِعِلمِهِ»، براى مصاحبت است، و كلمۀ «بِعِلمِهِ»، حال از «حمل» و «وضع»، هر دو است. و معنايش اين است كه: هيچ انثى (ماده) حامله نمى شود، و وضع حمل نمى كند، مگر آن كه علم خدا، مصاحب با حمل او و وضع اوست.


بعضى از مفسرين گفته اند: «جمله «الا بعلمه» حال از فاعل است، و حال بودنش از حمل و وضع و همچنين از دو مفعول آن دو، يعنى از محمول و موضوع خلاف ظاهر است». وليكن اين حرف مورد قبول نيست.
بعضى از مفسران گفته اند: «جملۀ «إلّا بِعِلمِهِ»، حال از فاعل است، و حال بودنش از حمل و وضع و همچنين از دو مفعول آن دو، يعنى از محمول و موضوع خلاف ظاهر است». وليكن اين حرف مورد قبول نيست.
<span id='link26'><span>
<span id='link26'><span>


۱۶٬۹۱۱

ویرایش