گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۳۳: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶۹: خط ۶۹:
<span id='link286'><span>
<span id='link286'><span>


==مقصود از اينكه درباره متخلفانى كه در خواستشان در مورد پيوستن به مجاهدان براىغنيمت گرفتن ردّ شد فرمود: جز اندكى نمى فهمند ==
و دليل نفهمی شان، اين است كه: اين گفتارشان «شما با ما حسادت مى ورزيد»، اصلا ربطى به كلام رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» ندارد و آن جناب، از غيب خبرشان داده بود كه خدا از پيش، اين چنين خبر داده كه شما هرگز ما را پيروى نمى كنيد. و آن ها در پاسخ گفته اند: اولا شما نمى گذاريد ما پيروی تان كنيم، و اين معنا از ناحيه خدا نيست. و ثانيا جلوگيری تان از شركت ما، در غنائم، براى اين است كه مى خواهيد غنائم را خودتان به تنهايى بخوريد و به ما ندهيد.
و دليل نفهميشان اين است كه اين گفتارشان ((شما با ما حسادت مى ورزيد(( اصلا ربطى به كلام رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) نداردو آن جناب از غيب خبرشان داده بود كه خدا از پيش اينچنين خبر داده كه شما هرگز ما را پيروى نمى كنيد، و آنها در پاسخ گفته اند اولا شما نمى گذاريد ما پيرويتان كنيم و اين معنا از ناحيه خدا نيست . و ثانيا جلوگيريتان از شركت ما در غنائم براى اين است كه مى خواهيد غنائم را خودتان به تنهايى بخوريد و به ما ندهيد.


و اين پاسخ كلام كسى است كه نه ايمان دارد و نه عقل . كسى كه اينقدر قدرت تشخيص ندارد كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) معصوم است و در هيچ امرى داخل و خارج نمى شود مگر به امر خدا، اگر بخواهيم حمل به صحت كنيم حد اقل اين است كه بگوييم مردمانى ساده و كم فهم بوده اند، كه با ادعاى اسلام و ايمان اين طور با رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) سخن گفته اند. از اينجا معلوم مى شود كه مراد از نفهميدنشان مگر اندك بسيط بودن عقل و ضعف فهم آنان است ، كه سخن اشخاص را آنطور كه بايد درك نمى كنند، نه اينكه بعضى از قسمتهاى كلام را مى فهمند و بعضى را نمى فهمند و آنچه مى فهمند كمتر و آنچه را نمى فهمند بيشتر است . و نه اينكه اقليتى از آنان مى فهمند و اكثريتى نمى فهمند، كما اينكه بعضى از مفسرين اين طور معنا كرده اند.
و اين پاسخ كلام كسى است كه نه ايمان دارد و نه عقل. كسى كه اين قدر قدرت تشخيص ندارد كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، معصوم است و در هيچ امرى داخل و خارج نمى شود، مگر به امر خدا. اگر بخواهيم حمل به صحت كنيم، حدّاقل اين است كه بگوييم مردمانى ساده و كم فهم بوده اند، كه با ادعاى اسلام و ايمان، اين طور با رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» سخن گفته اند.  
 
از اين جا معلوم مى شود كه مراد از نفهميدن شان مگر اندك، بسيط بودن عقل و ضعف فهم آنان است، كه سخن اشخاص را آن طور كه بايد درك نمى كنند. نه اين كه بعضى از قسمت هاى كلام را مى فهمند و بعضى را نمى فهمند و آنچه مى فهمند، كمتر و آنچه را نمى فهمند، بيشتر است. و نه اين كه اقليتى از آنان مى فهمند و اكثريتى نمى فهمند، كما اين كه بعضى از مفسران اين طور معنا كرده اند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۲۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۲۰ </center>
«'''قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الاَعْرَابِ ستُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ أُولى بَأْسٍ شدِيدٍ تُقَتِلُونهُمْ أَوْ يُسلِمُونَ'''»:
«'''قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الاَعْرَابِ ستُدْعَوْنَ إِلى قَوْمٍ أُولى بَأْسٍ شدِيدٍ تُقَاتِلُونهُمْ أَوْ يُسلِمُونَ'''»:
مفسرين اختلاف كرده اند در اينكه اين قوم داراى باس شديد چه كسانيند؟ بعضى گفته اند: قبيله هوازن هستند. بعضى ديگر گفته اند: ثقيف اند. و بعضى گفته اند: هر دو طايفه اند. بعضى گفته اند: مردم روم اند كه در دو جنگ موته و تبوك شركت كردند. و بعضى گفته اند: اهل رده هستند كه ابوبكر بعد از رحلت رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) با آنان جنگيد. بعضى هم گفته اند: ايرانيان هستند. و بعضى گفته اند: عربها و كردهاى ايران اند.
 
مفسران اختلاف كرده اند در اين كه: اين قوم داراى «بأس شديد»، چه كسانی اند؟
 
بعضى گفته اند: قبيله هوازن هستند. بعضى ديگر گفته اند: ثقيف اند. و بعضى گفته اند: هر دو طايفه اند. بعضى گفته اند: مردم روم اند، كه در دو جنگ موته و تبوك شركت كردند. و بعضى گفته اند: اهل رده هستند، كه ابوبكر بعد از رحلت رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»، با آنان جنگيد. بعضى هم گفته اند: ايرانيان هستند. و بعضى گفته اند: عرب ها و كردهاى ايران اند.
 
و از جمله «سَتَدعُونَ» به نظر مى رسد كه منظور، بعضى از اقوامى است كه رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» بعد از فتح خيبر با آن ها نبرد كرد. يعنى هوازن و ثقيف و روم و موته. و اين كه خداى تعالى، از پيش خبر داد كه «به متخلفان بگو شما ما را پيروى نخواهيد كرد»، ناظر به پيروى كردن آنان در جنگ خيبر است - اين طور از سياق استفاده مى شود.


و از جمله ((ستدعون (( به نظر مى رسد كه منظور، بعضى از اقوامى است كه رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) بعد از فتح خيبر با آنها نبرد كرد، يعنى هوازن و ثقيف و روم و موته . و اينكه خداى تعالى از پيش ‍ خبر داد كه ((به متخلفين بگو شما ما را پيروى نخواهيد كرد(( ناظر به پيروى كردن آنان در جنگ خيبر است - اين طور از سياق استفاده مى شود.
و جمله «تُقَاتِلُونَهُم أو يُسلِمُون»، جمله اى است استينافى كه تنويع را مى رساند. مى فرمايد: يا اين است كه با ايشان نبرد مى كنيد، و يا اين كه مسلمان مى شوند. شقّ سوم كه جزيه گرفتن باشد، در آنان نيست. چون مشرك اند، و جزيه از مشرك قبول نمى شود و حكم - جزيه مخصوص اهل كتاب است. مشرك، يا بايد مسلمان شود و يا جنگ كند.


و جمله ((تقاتلونهم او يسلمون (( جمله اى است استينافى كه تنويع را مى رساند، مى فرمايد: يا اين است كه با ايشان نبرد مى كنيد، و يا اينكه مسلمان مى شوند، شق سوم كه جزيه گرفتن باشد در آنان نيست ؛ چون مشرك اند، و جزيه از مشرك قبول نمى شود و حكم - جزيه مخصوص ‍ اهل كتاب است . مشرك يا بايد مسلمان شود و يا جنگ كند.
و نمى شود جمله «تُقَاتِلُونَهُم» را صفت قوم بگيريم. چون مسلمين دعوت مى شوند كه با قومى قتال كنند، نه اين كه با قومى كه قتال مى كنند، قتال كنند. همچنين نمى شود آن را حال از نائب فاعل در «سَتُدعَونَ» دانست. براى اين كه مسلمين دعوت مى شوند تا با قومى قتال كنند، نه اين كه در حال قتال دعوت مى شوند قتال كنند - آن چنان كه بعضى از مفسران خيال كرده اند.


و نمى شود جمله ((تقاتلونهم (( را صفت قوم بگيريم ، چون مسلمين دعوت مى شوند كه با قومى قتال كنند، نه اينكه با قومى كه قتال مى كنند قتال كنند. همچنين نمى شود آن را حال از نائب فاعل در ((ستدعون (( دانست ؛ براى اينكه مسلمين دعوت مى شوند تا با قومى قتال كنند نه اينكه در حال قتال دعوت مى شوند قتال كنند - آن چنان كه بعضى از مفسرين خيال كرده اند.
خداى سبحان، سپس كلام خود را با وعده و وعيد خاتمه مى دهد. وعده در مقابل اطاعت، و وعيد در مقابل معصيت.  


خداى سبحان سپس كلام خود را با وعده و وعيد خاتمه مى دهد. وعده در مقابل اطاعت ، و وعيد در مقابل معصيت . مى فرمايد: ((فان تطيعوا(( اگر اطاعت كنيد و براى قتال بيرون شويد ((يوتكم اللّه اجرا حسنا(( خدا اجر نيكى به شما مى دهد ((و ان تتولوا(( و اگر روى بگردانيد و نافرمانى كنيد و خارج نشويد ((كما توليتم من قبل (( همانطورى كه بار قبلى رو گردانديد، و در سفر حديبيه خارج نشديد، آن وقت ((يعذبكم عذابا اليما(( خدا در دنيا - به طورى كه از ظاهر مقام استفاده مى شود - و يا هم در دنيا و هم در آخرت شما را به عذابى اليم و دردناك معذب مى كند.
مى فرمايد: «فَإن تُطِيعُوا»: اگر اطاعت كنيد و براى قتال بيرون شويد «يُؤتِكُمُ اللّهُ أجراً حَسَناً»: خدا اجر نيكى به شما مى دهد، «وَ إن تَتَوَلَّوا»: و اگر روى بگردانيد و نافرمانى كنيد و خارج نشويد، «كَمَا تَوَلّيتُم مِن قَبل»:  همان طورى كه بار قبلى رو گردانديد، و در سفر حديبيه خارج نشديد، آن وقت «يُعَذّبُكُم عَذَاباً ألِيماً»: خدا در دنيا - به طورى كه از ظاهر مقام استفاده مى شود - و يا هم در دنيا و هم در آخرت، شما را به عذابى اليم و دردناك معذّب مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۲۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۲۱ </center>
«'''لَّيْس عَلى الاَعْمَى حَرَجٌ وَ لا عَلى الاَعْرَج حَرَجٌ وَ لا عَلى الْمَرِيضِ حَرَجٌ'''»:
«'''لَّيْس عَلى الاَعْمَى حَرَجٌ وَ لا عَلى الاَعْرَج حَرَجٌ وَ لا عَلى الْمَرِيضِ حَرَجٌ'''»:


در اين آيه حكم جهاد را از معلولين كه جهاد برايشان طاقت فرساست به لسان رفع لازمه اش برمى دارد، يعنى نمى فرمايد اينها حكم جهاد ندارند، بلكه مى فرمايد لازمه آن را كه حرج است ندارند. آنگاه در اينجا نيز مانند آيه قبلى كلام را با وعده و وعيد خاتمه مى دهد. در وعده اش مى فرمايد: و هر كس خدا و رسول او را اطاعت كند خدا در بهشتى داخلش مى سازد كه نهرها از دامنه آن جارى است . و در وعيدش مى فرمايد و هر كس روى بگرداند خدا به عذابى دردناك معذبش مى كند.
در اين آيه، حكم جهاد را از معلولين كه جهاد برايشان طاقت فرسا است، به لسان رفع لازمه اش بر مى دارد. يعنى نمى فرمايد: اين ها حكم جهاد ندارند، بلكه مى فرمايد لازمه آن را كه حرج است، ندارند. آنگاه در اين جا نيز، مانند آيه قبلى، كلام را با وعده و وعيد خاتمه مى دهد.  
 
در وعده اش مى فرمايد: و هر كس خدا و رسول او را اطاعت كند، خدا در بهشتى داخلش مى سازد كه نهرها از دامنه آن جارى است. و در وعيدش مى فرمايد: و هر كس روى بگرداند، خدا به عذابى دردناك معذّبش مى كند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۲۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۴۲۲ </center>
<span id='link287'><span>
<span id='link287'><span>
==آيات ۱۸ - ۲۸ سوره فتح ==
==آيات ۱۸ - ۲۸ سوره فتح ==
لَّقَدْ رَضىَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَك تحْت الشجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فى قُلُوبهِمْ فَأَنزَلَ السكِينَةَ عَلَيهِمْ وَ أَثَبَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً(۱۸)
لَّقَدْ رَضىَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَك تحْت الشجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فى قُلُوبهِمْ فَأَنزَلَ السكِينَةَ عَلَيهِمْ وَ أَثَبَهُمْ فَتْحاً قَرِيباً(۱۸)
۱۶٬۸۸۹

ویرایش