القمر ١٣: تفاوت میان نسخهها
(←تفسیر) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link73 | آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link75 | بيان چگونگى وفور آب بر سراسر | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۸#link75 | بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link76 | توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link76 | توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link77 | معناى آسان کردن قرآن براى ذكر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۹#link77 | معناى آسان کردن قرآن براى ذكر]] |
نسخهٔ ۲۵ مرداد ۱۴۰۱، ساعت ۰۸:۱۵
کپی متن آیه |
---|
وَ حَمَلْنَاهُ عَلَى ذَاتِ أَلْوَاحٍ وَ دُسُرٍ |
ترجمه
القمر ١٢ | آیه ١٣ | القمر ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذَاتِ»: دارای. «أَلْوَاحٍ»: جمع لَوْح، تختهها. «دُسُرٍ»: جمع دِسار، میخها.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ... (۱) وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ... (۰) فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۹ - ۴۲ سوره قمر
- بيان چگونگى وفور آب بر سراسر زمين، پس از نفرين نوح «ع»
- توضيحى درباره ویژگی كشتى نوح «ع»
- معناى آسان کردن قرآن براى ذكر
- بيان كيفيت عذاب قوم عاد
- ۱ سعادت و نحوست ايام، از نظر عقل، قرآن و سنّت
- سعادت و نحوست، در آيات قرآن كريم
- سعادت و نحوست، در روايات
- برخی از احاديث ائمّه «ع» كه دلالت بر عدم نحوست ذاتى زمان دلالت مى كند
- رواج عقيده به سعادت و نحوست ايام، در بين اهل سنّت
- ۲ سعادت و نحوست كواكب
- اقوال منجمين درباره ارتباط كواكب با حوادث زمينى
- اقسام رواياتى كه در اين باره وارد شده اند
- بررسی روايات وارده در بارۀ سعد و نحس بودن بعضى كواكب
- ۳ تفأل خوب و بد
- امورى كه در نظر عامۀ مردم، شوم و نحس است
- مقصود از تكذيب قوم ثمود به «نُذُر»
- ناقه صالح و آزمايش الهى قوم ثمود
- سرگذشت قوم لوط و عذابى كه دامنگيرشان شد
- بحث روایتی: (چند روايت در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14»
و نوح را بر (كشتىاى كه) داراى تختهها و ميخها بود، سوار كرديم. كشتى (حامل نوح و پيروانش) زير نظر ما به حركت در آمد. (اين امر) پاداش پيامبرى بود كه مورد تكذيب و كفر قرار گرفت.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13»
جلد 12 - صفحه 375
وَ حَمَلْناهُ: و سوار كرديم نوح را با هر كه ايمان آورده بود به او. اكتفا به ذكر نوح عليه السّلام به جهت معلوميت تبعيت اهل ايمان است به او در نجات و فلاح، يعنى سوار كرديم همه اهل ايمان را، عَلى ذاتِ أَلْواحٍ: بر كشتى كه صاحب لوحها بود، يعنى تختههاى پهناور داشت، وَ دُسُرٍ: و صاحب ميخها كه كشتى را بدان بند و محكم كنند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»
فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»
ترجمه
پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده
و روان كرديم
جلد 5 صفحه 101
از زمين چشمههائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود
و برداشتيم او را بر كشتى داراى تختههاى پهناور و ميخها
روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود
و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانهئى پس آيا هست پند گيرندهئى
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرندهئى هست
تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم
همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت
كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بنهاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند
پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.
تفسير
خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمهها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمههائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمههائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تختههاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكهئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر
جلد 5 صفحه 102
نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهرهبردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفرهها مخفى شده بودند و گفتهاند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنههاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنههاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيمدهندگان او و شمهئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفتهاند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ حَمَلناهُ عَلي ذاتِ أَلواحٍ وَ دُسُرٍ «13»
و حمل كرديم نوح را بر كشتي که صاحب تختهها و ميخها بود که امر شد به نوح بر ساختن كشتي که پارچههاي تختهها را با ميخ بهم وصل كرد و يك خانه چوبي روي زمين ساخت که اوّل نجّار كشتي او بود و كفّار ميآمدند و او را مسخره ميكردند که ميفرمايد وَ اصنَعِ الفُلكَ بِأَعيُنِنا وَ وَحيِنا الي قوله وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيهِ مَلَأٌ مِن قَومِهِ سَخِرُوا مِنهُ الآية هود آيه 39 و 40.
پس از تماميّت كشتي امر شد که نوح با مؤمنين و يك جفت از حيوانات در كشتي قرار گيرند که معناي وَ حَمَلناهُ عَلي ذاتِ أَلواحٍ وَ دُسُرٍ است سپس آب باريد و جوشيد و كشتي روي آب افتاد تا آنكه آب فرو رفت و كشتي به كوه جودي قرار گرفت که ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 13)- در اینجا قرآن دنباله مسأله طوفان را رها ساخته- چرا که آنچه باید گفته شود در جملههای قبل جمع است- و به سراغ کشتی نجات نوح رفته، میفرماید: «و او را بر مرکبی از الواح و میخهائی ساخته شده سوار کردیم» (وَ حَمَلْناهُ عَلی ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ).
نکات آیه
۱ - نجات یافتن نوح(ع) از طوفان، به اراده الهى بود. (و حملنه على ذات ألوح و دسر)
۲ - نقش عوامل و اسباب طبیعى، در تحقق اراده الهى براى نجات نوح(ع) (و حملنه على ذات ألوح و دسر) تعبیر «و حملناه على ذات ألواح ...» بیانگر این معنا است که: «خداوند براى تحقق اراده خویش، عوامل طبیعى (کشتى) را به کار مى گیرد».
۳ - نجات نوح(ع) از طوفان سهمگین عذاب، به وسیله مشتى تخته و میخ، نمودى از قدرت خداوند* (و حملنه على ذات ألوح و دسر) «لوح» (مفرد «ألواح») به معناى تخته و «دسار» (مفرد «دسر») به معناى میخ است. از این که خداوند، از کشتى نوح با عنوان «ذات ألواح و دسر» یاد کرده است (به جاى «سفینه»)، استفاده مى شود که مشتى تخته و میخ - که به شکل ابتدایى کنار هم قرار گرفته اند - در صورتى که خداوند بخواهد، وسیله نجات بندگان او از بحرانى ترین شرایط مى شود.
۴ - کشتى نوح، داراى شکلى ابتدایى و تشکیل شده از مشتى تخته و میخ * (و حملنه على ذات ألوح و دسر) از تعبیر «ذات ألواح و دسر» نوعى کوچک نمایى و ناچیزشمارى کشتى حضرت نوح استفاده مى شود. این گفتار درصدد تبیین این جهت است که اگر نوح(ع) نجات یافت، با حمایت و لطف خداوند بود - نه در پرتو استحکام کشتى او; زیرا این کشتى تاب مقاومت در برابر آن طوفان سهمگین را نداشت.
موضوعات مرتبط
- خدا: آثار اراده خدا ۱، ۲; مجارى اراده خدا ۲; نجات بخشى خدا۳; نشانه هاى قدرت خدا ۳
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۲
- نوح(ع): تخته هاى کشتى نوح(ع) ۳، ۴; قصه نوح(ع) ۳; منشأ نجات نوح(ع) ۱، ۲; میخهاى کشتى نوح(ع) ۳، ۴; نجات از طوفان نوح(ع) ۱، ۳; نجات نوح(ع) ۳; نقش کشتى نوح(ع) ۳; ویژگیهاى کشتى نوح(ع) ۴
منابع