۱۶٬۹۱۶
ویرایش
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
هر دو در كتاب دلائل خود، از طريق مسروق از ابن مسعود روايت كرده اند گفت: در عهد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، قرص قمر دو نيم شد و قريش گفتند: اين سحر ابن ابى كبشه بود. آنگاه به يكديگر گفتند: منتظر باشيم تا مسافران از خارج بيايند، ببينيم آيا آن ها هم اين جريان را ديده اند يا نه. چون محمّد نمى تواند تمام مردم عالَم را سحر كند. مسافران، يكى پس از ديگرى، از راه رسيدند و قريش جريان را از ايشان پرسيدند. گفتند: آرى، ما هم ديديم كه ماه دو نيم شد. راجع به اين جريان بود كه خداى تعالى، اين آيه را نازل كرد: «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ الَقَمَر». | هر دو در كتاب دلائل خود، از طريق مسروق از ابن مسعود روايت كرده اند گفت: در عهد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، قرص قمر دو نيم شد و قريش گفتند: اين سحر ابن ابى كبشه بود. آنگاه به يكديگر گفتند: منتظر باشيم تا مسافران از خارج بيايند، ببينيم آيا آن ها هم اين جريان را ديده اند يا نه. چون محمّد نمى تواند تمام مردم عالَم را سحر كند. مسافران، يكى پس از ديگرى، از راه رسيدند و قريش جريان را از ايشان پرسيدند. گفتند: آرى، ما هم ديديم كه ماه دو نيم شد. راجع به اين جريان بود كه خداى تعالى، اين آيه را نازل كرد: «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ الَقَمَر». | ||
و | و نيز، در آن كتاب است كه مسلم، ترمذى، ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه، حاكم، بيهقى و ابونعيم، در «دلائل»، از طريق مجاهد، از ابن عُمَر روايت كرده اند كه: در تفسير آيه «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ القَمَر» گفته: اين آيه مربوط به جريانى است كه در عهد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پيش آمد. يعنى قرص ماه دو نيم شد. يك نيمۀ آن جلو كوه و نيم ديگرش پشت كوه قرار گرفت، و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» عرضه داشت: پروردگارا شاهد باش. | ||
و باز در همان كتاب آمده كه احمد، عبد بن حميد، | و باز در همان كتاب آمده كه: احمد، عبد بن حميد، ترمذى، ابن جرير، حاكم، ابونعيم و بيهقى، از جبير بن مطعم روايت كرده اند كه در شأن نزول آيه «انشَقَّ القَمَر» گفته: ما در عهد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، در مكّه بوديم كه قرص ماه دو نيم شد. نيمى بالاى اين كوه قرار گرفت و نيمى ديگر، بر بالاى اين كوه ديگر ايستاد. مردم گفتند: محمّد ما را سحر كرد. در آن ميان، مردى گفت: اگر سحر باشد، تنها مى تواند براى ما سحر باشد، و او نمى تواند تمام مردم را سحر كند. | ||
و نيز در آن كتاب آمده كه ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم (در كتاب دلائل ) از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه | و نيز در آن كتاب آمده كه: ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم (در كتاب دلائل)، از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقّ القَمَر» گفته: اين جريان قبل از هجرت اتفاق افتاده بود، و آن از اين قرار بود كه ماه دو نيم شد، به طورى كه همه، هر دو نيمۀ آن را ديدند. | ||
و | و نيز، در آن كتاب است كه: ابن ابى شيبه، عبد بن حميد، عبداللّه بن احمد، در كتاب زوائد الرهد، و ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم، از ابى عبد الرحمان سلمى روايت كرده اند كه گفت: روزى در مدائن، حذيفة بن يمان براى ما خطبه خواند. بعد از حمد خدا و ثناى او گفت: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۶ </center> | ||
«اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقّ القَمَر»، آگاه باشيد كه ساعت قيامت نزديك شد. آگاه باشيد كه قرص ماه در عهد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» پاره شد. آگاه باشيد كه دنيا فراق خود را اعلام نمود. آگاه باشيد امروز مسابقه و فردا روز پيروزى است. | |||
مؤلف: مسألۀ «انشقاق قمر» به دعاى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، از اين چند نفر از صحابه يعنى انس، عبداللّه بن مسعود، ابن عمر، جبير بن مطعم، ابن عباس، و حذيفة بن يمان، به طرق بسيار مختلفى نقل شده. | |||
و در روح | و در روح المعانى، از جمله صحابه اى كه اين جريان از ايشان نقل شده، على «عليه السلام» را شمرده، و آنگاه از سيد شريف نقل كرده كه او در كتاب خود (شرح المواقف)، از ابن سبكى نقل كرده كه او در كتاب خود (شرح مختصر) گفته: اين حديث متواتر است، و نبايد در تواترش ترديد كرد. | ||
خوب، اين حال حديث بود از نظر اهل سنت، وضع آن را از نظر شيعه نيز دانستى، حال به بحث پيرامون اين جريان بپردازيم. | |||
==گفتارى اجمالى پيرامون مساءله شق القمر== | ==گفتارى اجمالى پيرامون مساءله شق القمر== |
ویرایش