گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۹ بخش۷: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷۱: خط ۱۷۱:


==تشبيه كردن مردم در بيرون شدن از قبر را به ملخ ‌هاى منتشر ==
==تشبيه كردن مردم در بيرون شدن از قبر را به ملخ ‌هاى منتشر ==
خُشعاً أَبْصرُهُمْ يخْرُجُونَ مِنَ الاَجْدَاثِ كَأَنهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ
«'''خُشّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الاَجْدَاثِ كَأَنّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌ'''»:
كلمه «'''خشع '''» جمع خاشع است كه مصدر آن خشوع به معناى نوعى ذلت است ، و اگر اين خشوع را به ديدگان نسبت داده ، از اين جهت حالت خشوع و ذلت بيش از هر چيز در ديدگان ظهور مى كند.
 
و كلمه «'''اجداث '''» جمع جدث به معناى قبر است ، و جراد (ملخ ) حيوانى معروف است ، و اگر مردم را در بيرون شدن از قبر تشبيه كرده به ملخ ‌هاى منتشر، از اين جهت است كه ملخ وقتى منتشر مى شود هر دسته داخل در دسته ديگر مى شود و با هم مخلوط مى شوند، با اين كه به ظاهر هر يك از آنها جهتى مخالف جهت ديگر دارد، در روز قيامت هم مردم اينچنين درهم و برهم مى شوند، قرآن كريم در جاى ديگر مى فرمايد: «'''يوم يخرجون من الاجداث سراعا كانهم الى نصب يوفضون خاشعه ابصارهم '''».
كلمۀ «خُشّع»، جمع خاشع است كه مصدر آن «خشوع»، به معناى نوعى ذلت است. و اگر اين خشوع را به ديدگان نسبت داده، از اين جهت است که حالت خشوع و ذلت، بيش از هر چيز در ديدگان ظهور مى كند.
 
و كلمۀ «أجداث»، جمع جدث به معناى قبر است، و جراد (ملخ)، حيوانى معروف است. و اگر مردم را در بيرون شدن از قبر، تشبيه كرده به ملخ ‌هاى منتشر، از اين جهت است كه ملخ وقتى منتشر مى شود، هر دسته داخل در دسته ديگر مى شود و با هم مخلوط مى شوند. با اين كه به ظاهر هر يك از آن ها، جهتى مخالف جهت ديگر دارد. در روز قيامت هم، مردم اين چنين در هم و بر هم مى شوند. قرآن كريم، در جاى ديگر مى فرمايد: «يَومَ يَخرُجُونَ مِنَ الأجدَاثِ سِرَاعاً كَأنّهُم إلى نُصُبٍ يُوفِضُون * خَاشِعَةً أبصَارُهُم».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۴ </center>
مُّهْطِعِينَ إِلى الدَّاع يَقُولُ الْكَفِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ
«'''مُّهْطِعِينََ إِلى الدَّاعِ يَقُولُ الْكَافِرُونَ هَذَا يَوْمٌ عَسِرٌ'''»:
يعنى در حالى از گورها بيرون مى شوند كه به سرعت به سوى صاحب دعوت مى دوند و دعوتش را اجابت مى كنند، آن روز كافران گويند امروز روزى بس دشوار است .
 
بحث روايتى
يعنى: در حالى از گورها بيرون مى شوند، كه به سرعت به سوى صاحب دعوت مى دوند و دعوتش را اجابت مى كنند. آن روز، كافران گويند امروز، روزى بس دشوار است.
رواياتى (راجع به معجزه شق القمر در ذيل آيه : «'''اقتربت الساعة و انشق القمر'''»
 
در تفسير قمى در معناى «'''اقتربت الساعة '''» آمده كه : يعنى قيامت نزديك شد، چون بعد از پيامبر اسلام ديگر پيامبرى تا قيامت نخواهد آمد، و طومار نبوت و رسالت برچيده شد.
==بحث روايتى==
و در معناى «'''انشق القمر'''» آمده كه قريش از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) خواست تا معجره اى برايشان بياورد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله وسلم ) دعا كرد، و از خدا خواست قرص قمر را برايش دو نيم كند، و خداى تعالى اين كار را كرد، به طورى كه مشركين همه آن را ديدند، و دوباره آن دو قسمت به هم چسبيدند، با اين حال گفتند: سحرى مستمر يعنى صحيح .
در تفسير قمى، در معناى «اقتَرَبَتِ السّاعَة» آمده كه: يعنى قيامت نزديك شد. چون بعد از پيامبر اسلام، ديگر پيامبرى تا قيامت نخواهد آمد، و طومار نبوت و رسالت برچيده شد.
و در امالى شيخ به سند خود از عبيداللّه بن على از حضرت رضا از آباء گرامى اش از على (عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: در مكّه قرص قمر دو نيم شد، رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) فرمود: «'''شاهد باشيد، شاهد باشيد'''».
 
مؤ لف : مساءله انشقاق قمر براى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در روايات شيعه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) در رواياتى بسيار آمده ، و علما و محدثين ايشان آنها را بدون هيچ توقفى پذيرفته اند.
و در معناى «انشَقَّ القَمَر» آمده كه: قريش از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، خواست تا معجزه اى برايشان بياورد. رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» دعا كرد، و از خدا خواست قرص قمر را برايش دو نيم كند، و خداى تعالى اين كار را كرد، به طورى كه مشركان، همه آن را ديدند. و دوباره آن دو قسمت به هم چسبيدند، با اين حال گفتند: سحرى است مستمر، يعنى صحيح.
و در الدر المنثور است كه : عبدالرزاق ، احمد، عبد بن حميد، مسلم ، ابن جرير، ابن منذر، ترمذى ، ابن مردويه ، و بيهقى (در دلائل )، از انس روايت كرده اند كه گفت : مردم مكّه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) معجزه اى خواستند، خداى تعالى قرص ماه را دو نيم كرد، و به دنبالش آيه نازل شد: «'''اقتربت الساعة و انشق القمر... سحر مستمر'''» يعنى سحرى از بين رفتنى .
 
و در همان كتاب است كه ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه ، ابو نعيم ، و بيهقى ،
و در امالى شيخ، به سند خود، از عبيداللّه بن على، از حضرت رضا، از آباء گرامى اش، از على «عليهم السلام» روايت آورده كه فرمود: در مكّه، قرص قمر دو نيم شد. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» فرمود: «شاهد باشيد، شاهد باشيد».
 
مؤلف: مسأله «انشقاق قمر» براى رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، در روايات شيعه از ائمه اهل بيت «عليهم السلام»، در رواياتى بسيار آمده، و علما و محدثين ايشان، آن ها را بدون هيچ توقفى پذيرفته اند.
 
و در الدر المنثور است كه: عبدالرزاق، احمد، عبد بن حميد، مسلم، ابن جرير، ابن منذر، ترمذى، ابن مردويه، و بيهقى (در دلائل)، از انس روايت كرده اند كه گفت: مردم مكّه از رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» معجزه اى خواستند. خداى تعالى، قرص ماه را دو نيم كرد، و به دنبالش آيه نازل شد: «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقّ القَمَر... سِحرٌ مُستَمِر». يعنى سحرى از بين رفتنى.
 
و در همان كتاب است كه ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه، ابونعيم، و بيهقى،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۵ </center>
هر دو در كتاب دلائل خود از طريق مسروق از ابن مسعود روايت كرده اند گفت : در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) قرص قمر دو نيم شد، و قريش گفتند: اين سحر ابن ابى كبشه بود، آنگاه به يكديگر گفتند: منتظر باشيم تا مسافران از خارج بيايند، ببينيم آيا آنها هم اين جريان را ديده اند يا نه ، چون محمد نمى تواند تمام مردم عالم را سحر كند، مسافران يكى پس از ديگرى از راه رسيدند، و قريش جريان را از ايشان پرسيدند، گفتند: آرى ما هم ديديم كه ماه دو نيم شد، راجع به اين جريان بود كه خداى تعالى اين آيه را نازل كرد «'''اقتربت الساعة و انشق القمر'''».
هر دو در كتاب دلائل خود، از طريق مسروق از ابن مسعود روايت كرده اند گفت: در عهد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، قرص قمر دو نيم شد و قريش گفتند: اين سحر ابن ابى كبشه بود. آنگاه به يكديگر گفتند: منتظر باشيم تا مسافران از خارج بيايند، ببينيم آيا آن ها هم اين جريان را ديده اند يا نه. چون محمّد نمى تواند تمام مردم عالَم را سحر كند. مسافران، يكى پس از ديگرى، از راه رسيدند و قريش جريان را از ايشان پرسيدند. گفتند: آرى، ما هم ديديم كه ماه دو نيم شد. راجع به اين جريان بود كه خداى تعالى، اين آيه را نازل كرد: «اقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ الَقَمَر».
 
و نيز در آن كتاب است كه مسلم ، ترمذى ، ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه ، حاكم ، بيهقى و ابو نعيم ، در دلائل از طريق مجاهد از ابن عمر روايت كرده اند كه : در تفسير آيه «'''اقتربت الساعة و انشق القمر'''» گفته : اين آيه مربوط به جريانى است كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) پيش آمد، يعنى قرص ماه دو نيم شد، يك نيمه آن جلو كوه و نيم ديگرش پشت كوه قرار گرفت ، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) عرضه داشت : پروردگارا شاهد باش .
و نيز در آن كتاب است كه مسلم ، ترمذى ، ابن جرير، ابن منذر، ابن مردويه ، حاكم ، بيهقى و ابو نعيم ، در دلائل از طريق مجاهد از ابن عمر روايت كرده اند كه : در تفسير آيه «'''اقتربت الساعة و انشق القمر'''» گفته : اين آيه مربوط به جريانى است كه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) پيش آمد، يعنى قرص ماه دو نيم شد، يك نيمه آن جلو كوه و نيم ديگرش پشت كوه قرار گرفت ، و رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) عرضه داشت : پروردگارا شاهد باش .
و باز در همان كتاب آمده كه احمد، عبد بن حميد، ترمذى ، ابن جرير، حاكم ، ابو نعيم ، و بيهقى از جبير بن مطعم روايت كرده اند كه در شاءن نزول آيه و «'''انشق القمر'''» گفته : ما در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در مكّه بوديم كه قرص ماه دو نيم شد، نيمى بالاى اين كوه قرار گرفت ، و نيمى ديگر بر بالاى اين كوه ديگر ايستاد، مردم گفتند: محمد ما را سحر كرد، در آن ميان مردى گفت اگر سحر باشد تنها مى تواند براى ما سحر باشد، و او نمى تواند تمام مردم را سحر كند.
و باز در همان كتاب آمده كه احمد، عبد بن حميد، ترمذى ، ابن جرير، حاكم ، ابو نعيم ، و بيهقى از جبير بن مطعم روايت كرده اند كه در شاءن نزول آيه و «'''انشق القمر'''» گفته : ما در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در مكّه بوديم كه قرص ماه دو نيم شد، نيمى بالاى اين كوه قرار گرفت ، و نيمى ديگر بر بالاى اين كوه ديگر ايستاد، مردم گفتند: محمد ما را سحر كرد، در آن ميان مردى گفت اگر سحر باشد تنها مى تواند براى ما سحر باشد، و او نمى تواند تمام مردم را سحر كند.
و نيز در آن كتاب آمده كه ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم (در كتاب دلائل ) از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه «'''اقتربت الساعة و انشق القمر'''» گفته : اين جريان قبل از هجرت اتفاق افتاده بود، و آن از اين قرار بود كه ماه دو نيم شد، به طورى كه همه هر دو نيمه آن را ديدند.
و نيز در آن كتاب آمده كه ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم (در كتاب دلائل ) از ابن عباس روايت كرده اند كه در تفسير آيه «'''اقتربت الساعة و انشق القمر'''» گفته : اين جريان قبل از هجرت اتفاق افتاده بود، و آن از اين قرار بود كه ماه دو نيم شد، به طورى كه همه هر دو نيمه آن را ديدند.
و نيز در آن كتاب است كه ابن ابى شيبه ، عبد بن حميد، عبداللّه بن احمد، در كتاب زوائد الرهد، و ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم ، از ابى عبد الرحمان سلمى روايت كرده اند كه گفت : روزى در مدائن حذيفه بن يمان براى ما خطبه خواند، بعد از حمد خدا و ثناى او گفت :
و نيز در آن كتاب است كه ابن ابى شيبه ، عبد بن حميد، عبداللّه بن احمد، در كتاب زوائد الرهد، و ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم ، از ابى عبد الرحمان سلمى روايت كرده اند كه گفت : روزى در مدائن حذيفه بن يمان براى ما خطبه خواند، بعد از حمد خدا و ثناى او گفت :
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۶ </center>
«'''اقتربت الساعة و انشق القمر'''»، آگاه باشيد كه ساعت قيامت نزديك شد، آگاه باشيد كه قرص ماه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) پاره شد، آگاه باشيد كه دنيا فراق خود را اعلام نمود آگاه باشيد امروز مسابقه و فردا روز پيروزى است .
«'''اقتربت الساعة و انشق القمر'''»، آگاه باشيد كه ساعت قيامت نزديك شد، آگاه باشيد كه قرص ماه در عهد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) پاره شد، آگاه باشيد كه دنيا فراق خود را اعلام نمود آگاه باشيد امروز مسابقه و فردا روز پيروزى است .
مؤ لف : مساءله انشقاق قمر به دعاى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) از اين چند نفر از صحابه يعنى انس ، عبداللّه بن مسعود، ابن عمر، جبير بن مطعم ، ابن عباس ، و حذيفه بن يمان ، به طرق بسيار مختلفى نقل شده .
مؤ لف : مساءله انشقاق قمر به دعاى رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) از اين چند نفر از صحابه يعنى انس ، عبداللّه بن مسعود، ابن عمر، جبير بن مطعم ، ابن عباس ، و حذيفه بن يمان ، به طرق بسيار مختلفى نقل شده .
و در روح المعانى از جمله صحابه اى كه اين جريان از ايشان نقل شده على (عليه السلام ) را شمرده ، و آنگاه از سيد شريف نقل كرده كه او در كتاب خود (شرح المواقف ) از ابن سبكى نقل كرده كه او در كتاب خود (شرح مختصر) گفته : اين حديث متواتر است ، و نبايد در تواترش ‍ ترديد كرد.
و در روح المعانى از جمله صحابه اى كه اين جريان از ايشان نقل شده على (عليه السلام ) را شمرده ، و آنگاه از سيد شريف نقل كرده كه او در كتاب خود (شرح المواقف ) از ابن سبكى نقل كرده كه او در كتاب خود (شرح مختصر) گفته : اين حديث متواتر است ، و نبايد در تواترش ‍ ترديد كرد.
خوب اين حال حديث بود از نظر اهل سنت ، وضع آن را از نظر شيعه نيز دانستى ، حال به بحث پيرامون اين جريان بپردازيم .
خوب اين حال حديث بود از نظر اهل سنت ، وضع آن را از نظر شيعه نيز دانستى ، حال به بحث پيرامون اين جريان بپردازيم .
گفتارى اجمالى پيرامون مساءله شق القمر
 
==گفتارى اجمالى پيرامون مساءله شق القمر==
معجره شق القمر به دست رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در مكّه و قبل از هجرت و به پيشنهاد مشركين ، مساءله اى است كه مورد قبول همه مسلمين است ، و كسى از ايشان در آن ترديد نكرده .
معجره شق القمر به دست رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) در مكّه و قبل از هجرت و به پيشنهاد مشركين ، مساءله اى است كه مورد قبول همه مسلمين است ، و كسى از ايشان در آن ترديد نكرده .
و از قرآن كريم آياتى كه به روشنى بر آن دلالت دارد يكى آيه مورد بحث است كه فرموده : «'''اقتربت الساعة و انشق القمر و ان يروا ايه يعرضوا و يقولوا سحر مستمر'''»، چون همان طور كه قبلا اشاره كرديم كلمه «'''آيت '''» در آيه دوم جز اين كه همان باشد كه در جمله «'''انشق القمر'''» از آن خبر داده ، با هيچ آيتى ديگر منطبق نيست ، براى اين كه نزديك ترين معجره با نزول اين آيه همان معجره شق القمر بوده كه مشركين از آن مانند ساير آيات اعراض كردند و گفتند: سحرى است مستمر.
و از قرآن كريم آياتى كه به روشنى بر آن دلالت دارد يكى آيه مورد بحث است كه فرموده : «'''اقتربت الساعة و انشق القمر و ان يروا ايه يعرضوا و يقولوا سحر مستمر'''»، چون همان طور كه قبلا اشاره كرديم كلمه «'''آيت '''» در آيه دوم جز اين كه همان باشد كه در جمله «'''انشق القمر'''» از آن خبر داده ، با هيچ آيتى ديگر منطبق نيست ، براى اين كه نزديك ترين معجره با نزول اين آيه همان معجره شق القمر بوده كه مشركين از آن مانند ساير آيات اعراض كردند و گفتند: سحرى است مستمر.
و اما از حديث بايد دانست كه روايات بى شمارى بر آن دلالت دارد شيعه و سنى آنها را نقل كرده اند،
و اما از حديث بايد دانست كه روايات بى شمارى بر آن دلالت دارد شيعه و سنى آنها را نقل كرده اند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۹۷ </center>
و محدثين هر دو طايفه آنها را پذيرفته اند، كه در بحث روايتى گذشته چند روايت از آنها را نقل كرديم .
و محدثين هر دو طايفه آنها را پذيرفته اند، كه در بحث روايتى گذشته چند روايت از آنها را نقل كرديم .
پس هم كتاب بر وقوع چنين معجزه اى دلالت دارد و هم سنت ، و اما اين يك كره آسمانى دو نيم شود، چنين چيزى فى نفسه ممكن است و عقل دليلى بر محال بودن آن ندارد، از سوى ديگر معجره هم امرى خارق العاده ، و وقوع حوادث خارق العاده نيز ممكن است ، عقل دليلى بر محال بودن آن ندارد، و ما در جلد اول اين كتاب به طور مفصل در اين باره بحث نموده ، هم امكان معجره را اثبات كرديم و هم وقوع آن را، و يكى از روشن ترين شواهد بر وقوع شق القمر، قرآن كريم است ، پس بايد آن را بپذيريم هر چند كه از ضروريات دين نباشد.
پس هم كتاب بر وقوع چنين معجزه اى دلالت دارد و هم سنت ، و اما اين يك كره آسمانى دو نيم شود، چنين چيزى فى نفسه ممكن است و عقل دليلى بر محال بودن آن ندارد، از سوى ديگر معجره هم امرى خارق العاده ، و وقوع حوادث خارق العاده نيز ممكن است ، عقل دليلى بر محال بودن آن ندارد، و ما در جلد اول اين كتاب به طور مفصل در اين باره بحث نموده ، هم امكان معجره را اثبات كرديم و هم وقوع آن را، و يكى از روشن ترين شواهد بر وقوع شق القمر، قرآن كريم است ، پس بايد آن را بپذيريم هر چند كه از ضروريات دين نباشد.


۱۶٬۹۱۱

ویرایش