الحجرات ١٤: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۳۴
ترجمه
الحجرات ١٣ | آیه ١٤ | الحجرات ١٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الأعْرَابُ»: عربهای بادیهنشین (نگا: توبه / ). «أَسْلَمْنَا»: مسلمان شدهایم. ظاهراً منقاد و تسلیم رسالت تو شدهایم. «لا یَلِتْکُمْ»: از شما نمیکاهیم. کم به شما نمیدهیم. از (لاتَ، یَلیتُ) است. مهموزالفاء این فعل نیز به همین معنی است (نگا: طور / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۱۸ سوره حجرات
- نهى از مسخره كردن يكديگر و عيبجويى و بد زبانى كردن
- معناى جمله : ((بئس الاسم الفسوق ))
- مقصود از ((اجتناب از ظن )) و مفاد قيد ((كثيرا)) در آيه : ((يا ايها الذين امنوا اجتنبواكثيرا من الظن ...))
- نهى از تجسس عيوب ديگران و از غيبت كردن و بيان مفسده غيبت و تجسس (و لا تجسسوا و لايغتب بعضكم بعضا...)
- غيبت عامل مؤ ثر در سقوط منزلت و هويت اجتماعى انسان
- مثالى گويا براى روشن شدن زشتى حقيقت چيست
- توبه عامل آمرزش گناهان ياد شده و بلكه مطلق گناهان است
- معانى مختلفى كه براى ((شعوب )) و ((قبائل )) گفته شده است
- توضيح اينكه تقوا تنها كرامت و امتياز حقيقى است (ان اكرمكم عند الله اتقيكم )
- تقوى يك مزيت واقعى و حقيقت است نه آن مزايائى كه انسانها براى خود مايه كرامت وشرف قرار داده اند
- معناى اينكه فرمود: به اعراب بگو ايمان نياورده ايد بلكه بگوييد اسلام آورده ايم
- مؤ منان واقعى اين چنين هستند
- ايمان ثابت و مستقر و جهاد با مال و جان از صفات مؤ منان واقعى است
- رواياتى در مورد نهى از مسخره كردن يكديگر، بد زبانى و تنابز به القاب ، غيبت وسوء ظن ، در ذيل آيات مربوطه گذشته
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((اءيحب اءحدكم اءنياءكل ...))
- كلام معصومين عليه السلام در حسن ظن به برادر مسلمان وحمل كار او بر صحت
- چند روايت دال بر اينكه غيبت از زنا شديدتر است
- رواياتى درباره اينكه تنها ملاك فضيلت تقوا است
- رواياتى در خصوص فرق بين اسلام و ايمان
نکات آیه
۱ - برخى از بادیه نشینان صدراسلام، مدعى ایمان با وجود عدم باور قلبى آنان به حقیقت دین (قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا)
۲ - برخى از بادیه نشینان، مدعى ایمان به امید برخوردارى از امتیازات آن * (قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا) با توجه به این که اعراب، خود را مؤمن معرفى کرده اند، ولى قرآن سخن آنان را رد کرده است; این احتمال جان مى گیرد که اظهار ایمان اعراب، به خاطر آن بوده است که از امتیازات ویژه مؤمنان برخوردار شوند.
۳ - شناخت سطحى و صورى برخى از بادیه نشینان صدر اسلام، از ایمان و دین دارى (قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا) احتمال مى رود که ادعاى بادیه نشینان، نه از آن جهت بوده که به امتیازى دست یابند; بلکه واقعاً قادر نبودند که فرق اسلام و ایمان را تشخیص دهند و گمان مى کردند که صرف تسلیم در برابر نیروى مسلمانان، ایمان به شمار مى رود.
۴ - بادیه نشینى، از عوامل کندى نفوذ فرهنگ و معارف عمیق دین در میان اعراب* (قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا) از این که خداوند وصف بدویت [اعراب] را مورد اشاره و موضوع سخن قرار داده است، احتمال معناى یاد شده مى رود.
۵ - پیامبر(ص)، مأمور رد ادعاى ایمان بادیه نشینان، در عین پذیرش اسلام آنان (قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا)
۶ - وجود تفاوت واقعى میان «اسلام» و «ایمان» (قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا)
۷ - ایمان، مرتبه اى عالى تر و عمیق تر از اسلام (قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا)
۸ - «ایمان»، ره یافتن دین در قلب و باور آدمى و «اسلام» صرف تسلیم و ترک مخاصمه با دین است. (و لکن قولوا أسلمنا و لمّا یدخل الإیمن فى قلوبکم) از مقابله اسلام با ایمان و این که براى ایمان تعبیر «فى قلوبکم» آمده است; استفاده مى شود که اسلام -برخلاف ایمان - نشانگر نفوذ دین در قلب نیست.
۹ - رد ادعاى ایمان اعراب از سوى خداوند، نمودى از علم او به ژرفاى قلب آدمیان (إنّ اللّه علیم خبیر . قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا) با توجه به ارتباط این آیه با ذیل آیه قبل، برداشت بالا به دست مى آید.
۱۰ - لزوم باز گذاشتن راه اصلاح و تعالى، در عین نقد اندیشه ها و ادعاها (قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا و لمّا یدخل الإیمن فى قلوبکم) خداوند، در ابتدا ادعاى اعراب را نقد و رد کرده است; ولى با بیان جنبه اى دیگر و پذیرش اسلام آنان، راه را بر روى آنان براى رسیدن به ایمان، باز گذاشته است.
۱۱ - تضمین قطعى پاداش اعمال، در صورت سر نهادن به اطاعت خدا و رسول (و إن تطیعوا اللّه و رسوله لایلتکم من أعملکم شیئًا)
۱۲ - ضایع نشدن کمترین تلاش انسان مؤمن، در پرتو اطاعت از خدا و رسول (و إن تطیعوا اللّه و رسوله لایلتکم من أعملکم شیئًا)
۱۳ - اطاعت کامل از خدا و رسول او، نمود ره یافت ایمان در قلب (و لمّا یدخل الإیمن فى قلوبکم و إن تطیعوا اللّه و رسوله لایلتکم من أعملکم شیئًا) با توجه به ارتباط «إن تطیعوا...» با جمله قبلى - که در زمینه ایمان قلبى بود - مطلب بالا استفاده مى شود.
۱۴ - تجلى ایمان، در عمل و رفتار آدمى (و لمّا یدخل الإیمن فى قلوبکم و إن تطیعوا اللّه و رسوله) در آیه شریفه پس از بیان این که ایمان واقعى، در قلب راه مى یابد، نمودها و نشانه هاى ایمان - به عنوان اطاعت از خدا و رسول او - یادآورى شده است.
۱۵ - قلب، جایگاه ایمان (و لمّا یدخل الإیمن فى قلوبکم)
۱۶ - اطاعت از خدا و رسول او، امرى متلازم و تفکیک ناپذیر (و إن تطیعوا اللّه و رسوله لایلتکم من أعملکم شیئًا)
۱۷ - خداوند، «غفور» (بسیار آمرزنده) و «رحیم» (مهربان) است. (إنّ اللّه غفور رحیم)
۱۸ - اطاعت از خدا و رسول او و قرار گرفتن انسان در مسیر اصلى حق، زمینه بخشش لغزش هاى وى (و إن تطیعوا اللّه و رسوله ... إنّ اللّه غفور رحیم)
۱۹ - پاداش کامل اعمال مؤمنان، جلوه رحمت خاص الهى به اهل ایمان (لایلتکم من أعملکم شیئًا إنّ اللّه ... رحیم)
۲۰ - غفران و چشم پوشى از لغزش هاى اهل ایمان، جلوه رحمت خاص الهى به مؤمنان (إنّ اللّه غفور رحیم) با توجه به این که واژه «رحیم» به معناى رحمت خاصه الهى در حق مؤمنان است; از ارتباط «غفور» و «رحیم» مى توان به مطلب بالا ره برد.
روایات و احادیث
۲۱ - «عن حمران بن أعین عن أبى جعفر(ع) قال سمعته یقول: الایمان مااستقرّ فى القلب و افضى به إلى اللّه عزّوجلّ و صدّقه العمل بالطاعة للّه و التسلیم لأمره و الإسلام ما ظهر من قول او فعل ... قال اللّه عزّوجلّ «قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا و لمّا یدخل الإیمان فى قلوبکم...;[۱] حمران بن اعین مى گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که مى فرمود: ایمان عقیده اى است که در قلب قرار دارد و انسان بهوسیله آن به قرب خداى عزّوجلّ مى رسد و عمل به طاعت خدا و تسلیم امر او، آن را تصدیق مى کند. اسلام عقیده اى است که در گفتار و کردار انسان ظاهر مى شود [اگرچه در قلب نباشد] خداى عزّوجلّ فرمود: «قالت الأعراب آمنّا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا أسلمنا...»...».
موضوعات مرتبط
- آمرزش: زمینه آمرزش ۱۸
- اسلام: ارزش اسلام ۷; تاریخ صدر اسلام ۲; تفاوت اسلام با ایمان ۶، ۷; حقیقت اسلام ۸، ۲۱
- اسماء و صفات: رحیم ۱۷; غفور ۱۷
- اصلاح: اهمیت اصلاح ۱۰
- اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۱۱، ۱۲، ۱۸; آثار اطاعت از محمد(ص) ۱۱، ۱۲، ۱۸; اطاعت از خدا ۱۳، ۱۶; اطاعت از محمد(ص) ۱۳، ۱۶
- انتقاد: اهمیت انتقاد ۱۰
- ایمان: آثار ایمان ۲۱; ادعاى ایمان ۵; ارزش ایمان ۷; جایگاه ایمان ۲۱; حقیقت ایمان ۸، ۲۱; خاستگاه ایمان ۱۵; مدعیان ایمان ۱، ۲; نشانه هاى ایمان ۱۳، ۱۴
- بادیه نشینان: ادعاهاى بادیه نشینان صدراسلام ۱; بادیه نشینان صدراسلام و ایمان ۳; بادیه نشینان صدراسلام و دین ۳; رد ادعاى ایمان بادیه نشینان صدراسلام ۵، ۹; سطحى نگرى بادیه نشینان صدراسلام ۳; فلسفه ادعاى ایمان بادیه نشینان صدراسلام ۲; قبول اسلام بادیه نشینان صدراسلام ۵
- بادیه نشینى: آثار بادیه نشینى ۴
- پاداش: پاداش کامل ۱۹; مراتب پاداش ۱۹; موجبات پاداش ۱۱
- حق: زمینه حق پذیرى ۱۸
- خدا: نشانه هاى رحمت خدا ۱۹، ۲۰; نشانه هاى علم غیب خدا ۹
- دین: آسیب شناسى دینى ۴
- رحمت خدا: مشمولان رحمت خدا ۱۹، ۲۰
- رفتار: پایه هاى رفتار ۱۴
- عمل: آثار عمل ۲۱
- فرهنگ: آسیب شناسى فرهنگى ۴; موانع رشد فرهنگى ۴
- قلب: نقش قلب ۱۵
- مؤمنان: آمرزش مؤمنان ۲۰; پاداش مؤمنان ۱۹; حتمیت پاداش مؤمنان ۱۲; فضایل مؤمنان ۱۹، ۲۰
- محمد(ص): رسالت محمد(ص) ۵; محمد(ص) و بادیه نشینان صدراسلام ۹
منابع
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۲۶، ح ۵.