الحجرات ١٣

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا النَّاسُ‌ إِنَّا خَلَقْنَاکُمْ‌ مِنْ‌ ذَکَرٍ وَ أُنْثَى‌ وَ جَعَلْنَاکُمْ‌ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ‌ لِتَعَارَفُوا إِنَ‌ أَکْرَمَکُمْ‌ عِنْدَ اللَّهِ‌ أَتْقَاکُمْ‌ إِنَ‌ اللَّهَ‌ عَلِيمٌ‌ خَبِيرٌ

ترجمه

ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!

ترتیل:
ترجمه:
الحجرات ١٢ آیه ١٣ الحجرات ١٤
سوره : سوره الحجرات
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذَکَرٍ وَ أُنثَی»: یک نر و یک ماده. مراد آدم و حواء است. «شُعُوباً»: جمع شَعْب، تیره‌ها و ملتها. جمع عظیمی از مردم که دارای اصل واحدی بوده و قبیله‌ها از آن منشعب می‌گردد. «لِتَعَارَفُوا»: تا یکدیگر را بشناسید و از هم جدا کنید. اشاره به این است که تفاوتهای بیرونی و درونی انسانها سبب شناسائی آنان است و اگر همه یکسان و شبیه همدیگر باشند، زندگی اجتماعی مردمان مختل و ناممکن می‌گردد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

مقاتل و ابوملیکة گویند: علت نزول آیه چنین بوده که در روز فتح مکه رسول خدا صلى الله علیه و آله به بلال دستور فرمود که بر بالاى کعبه رود و اذان بگوید. عتاب بن اسید ابن العیص به خاطر تعصب جاهلیت گفت: خدا پدرم را بیامرزد که وفات یافت و این صدا را نشنید و نیز حارث بن هشام از روى مسخره گفت: اى کاش محمد به جاى این کلاغ سیاه (مرادش بلال بوده) فرد دیگرى را براى گفتن اذان وامی‌داشت سپس این آیه نازل گردید.[۱]

و نیز گویند: درباره ثابت بن قیس بن شماس نازل شده که به خاطر کرى گوش در مجالس نزد پیامبر مى نشست تا از سخنان پیامبر استفاده کند. روزى از روزها دیر به مسجد آمد و جاى او را دیگران گرفته بودند لذا در نزد مردى براى خویش جائى تهیه دید. آن مرد با مهربانى به ثابت گفت که بنشیند ثابت چون کر بود از حرف او برآشفت و پنداشت که به او بد مى گوید لذا با خشونت به وى گفت تو پسر آن زن نیستى؟ و او را به مادرش خواند و قصدش توهین به او بوده زیرا مادر او در جاهلیت از فواحش محسوب می‌شده است، آن مرد شرمگین شد.

پیامبر این موضوعات را مى شنید، فرمود: کیست که نام مادر را مى برد؟ ثابت برخاست و گفت: منم یا رسول اللّه سپس پیامبر فرمود: آیا این مردم را مى بینى که داراى رنگ‌هاى مختلف مى باشند؟ گفت: بلى یا رسول اللّه. بعد فرمود: باید بدانى که تو را بر این اشخاص مزیت و برترى نیست سپس این آیه نازل گردید.[۲]

ابن بشکوال به خط خود این حدیث را که در تفسیر ابوبکر ابن ابى داود ذکر شده نوشته است که این آیه درباره ابوهند نازل گردیده. بدین شرح که پیامبر به طائفه بنو بیاضة دستور فرمود که زنى از طائفه خویش را به حباله نکاح وى درآوردند ولى آن‌ها گفته بودند یا رسول الله دختران ما با پسرعموهاى خود ازدواج می‌نمایند سپس این آیه نازل شد.[۳]

تفسیر


نکات آیه

۱ - همه انسان ها و تمامى نژادهاى بشر، پدید آمده از یک زن و مرد (آدم و حوا) (یأیّها الناس إنّا خلقنکم من ذکر و أنثى)

۲ - نژادهاى مختلف بشر، فاقد کمترین مزیّت بر یکدیگر در اصل آفرینش (یأیّها الناس إنّا خلقنکم من ذکر و أنثى)

۳ - آفرینش نسل گسترده بشر، از یک زن و مرد (آدم و حوا) به وسیله خداوند، نمود عظمت آفریدگار (إنّا خلقنکم من ذکر و أنثى) تأکید بر «نا»ى متکلم و انتساب خلقت به خداوند، مى تواند پیام مذکور را نیز دربرداشته باشد.

۴ - پیدایش نژادها و ملیت هاى مختلف در میان نسل بشر، تدبیر الهى در جهت شناخت آنان نسبت به یکدیگر (و جعلنکم شعوبًا و قبائل لتعارفوا) هرگاه انسان ها از هر جهت شبیه یکدیگر بودند، شناسایى آنان بهوسیله خودشان دشوار مى شد. بنابراین هر تمایز ظاهرى و اعتبارى، مى تواند به تشخّصات اجتماعى و سهولت ارتباط و شناخت آنان نسبت به هم کمک کند.

۵ - تکیه بر نژاد و قبیله براى اثبات شرافت، موهوم و بى ارزش است. و جعلنکم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم

۶ - توجه انسان ها به منتهى شدن همه نژادها به پدر و مادرى واحد، از میان برنده تفاخرهاى خیالى آنان (یأیّها الناس إنّا خلقنکم من ذکر و أنثى و جعلنکم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم)

۷ - تشخیص و تمییز انسان ها بهوسیله یکدیگر، امرى مهم در قوام جامعه و مناسبات اجتماعى (و جعلنکم شعوبًا و قبائل لتعارفوا) از این که شناخت اعضاى جامعه بشرى نسبت به یکدیگر، غایت و هدف پیدایش تکوینى «شعوب و قبائل» معرفى شده; دانسته مى شود که تعارف و شناسایى انسان ها نسبت به یکدیگر داراى نقشى مهم در قوام و پایدارى زندگى اجتماعى آنان است.

۸ - گرایش انسان به جمع و اجتماع، امرى فطرى و تکوینى است.* (و جعلنکم شعوبًا و قبائل) تعبیر «جعلنا»، بیانگر قانون تکوینى است و چون در مورد انسان و قرار گرفتن او در میان قوم و قبیله است، فطرى بودن گرایش به جمع را مى توان استفاده کرد.

۹ - تقوا، تنها ملاک کرامت و ارزش انسان ها، نزد خدا است. (إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم)

۱۰ - فضیلت و برترى انسان ها بر یکدیگر، تنها براساس تقوا است; نه نژاد، قبیله و ملیت. (و جعلنکم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم)

۱۱ - تقوا، روح اصلى همه ارزش ها و خصلت هاى متعالى* (إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم) با این که ضرورتاً صفات و خصلت هاى فراوانى از نظر بشر و به حکم عقل ارزش به شمار مى آید; ولى خداوند با مطرح کردن (تقوا) به عنوان تنها ملاک، این حقیقت را یادآور شده که هر خصلت ارزشمند، از آن جهت ارزنده است که روح تقوا در آن جارى باشد.

۱۲ - تقوا، داراى درجات و مراتب مختلف (إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم)

۱۳ - ترغیب انسان از سوى خداوند، به کسب تقواى هر چه بیشتر (إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم)

۱۴ - تفاخرهاى قومى و نژادى، از عوامل تفرقه و زوال وحدت مؤمنان* (و جعلنکم شعوبًا و قبائل لتعارفوا إنّ أکرمکم عنداللّه أتقیکم) از ارتباط این آیه با آیه «إنّما المؤمنون إخوة» مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۵ - خداوند، «علیم» (بسیار دانا) و «خبیر» (بسیار آگاه) است. إنّ اللّه علیم خبیر

۱۶ - آگاهى خداوند، به میزان تقوا و کرامت انسان ها (إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم إنّ اللّه علیم خبیر) با توجّه به ارتباط «إنّ اللّه...» با «إنّ أکرمکم...»، برداشت بالا به دست مى آید.

۱۷ - ملاک ارزش انسان ها، تقواى واقعى و نه تظاهر به تقوا است. (إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم إنّ اللّه علیم خبیر) ممکن است بیان علیم و خبیر بودن خداوند - پس از «إنّ أکرمکم عنداللّه أتقاکم» - نشانگر این معنا باشد که هرچند تقوا، تنها ملاک کرامت انسان ها است; اما ارزش براساس تقواى واقعى است و خداوند براساس علیم بودن و خبیر بودن خود، آن را تشخیص مى دهد.

۱۸ - ملاک قرار گرفتن تقوا، به عنوان یگانه عامل کرامت انسان ها، متکى بر علم و کاردانى خداوند است. (إنّ أکرمکم عند اللّه أتقیکم إنّ اللّه علیم خبیر)

۱۹ - وجود تفاوت هاى قومى در نسل بشر، به منظور سهولت شناسایى هر یک، نمودى از علم و کاردانى خداوند است. (و جعلنکم شعوبًا و قبائل لتعارفوا ... إنّ اللّه علیم خبیر) از ارتباط «إنّ اللّه علیم خبیر» با «جعلناکم شعوباً...»، مطلب بالا قابل برداشت است.

روایات و احادیث

۲۰ - «عن مجمع البیان ... الشعوب من العجم و القبائل من العرب و الاسباط من بنى اسرائیل ... روى ذالک عن الصادق(ع);[۴] از امام صادق(ع) روایت شده که «شعوب» از عجم، «قبائل» از عرب و «أسباط» از بنى اسرائیل است».

موضوعات مرتبط

  • آدم(ع): نسل آدم(ع) ۱
  • اختلاف: عوامل اختلاف ۱۴
  • اخلاق: منشأ فضایل اخلاقى ۱۱
  • ارزشها: ملاک ارزشها ۹، ۱۰، ۱۷
  • اسلام: حقیقت اسلام ۲۱
  • اسماء و صفات: خبیر ۱۵; علیم ۱۵
  • اقوام: منشأ تفاوت اقوام ۱۹
  • انسان: اهمیت شناسایى انسان ها ۷; تساوى انسان ها ۲; زمینه شناسایى انسان ها ۱۹; عوامل کرامت انسان ۱۸; فطریات انسان ۸; کرامت انسان ۱۶; منشأ ازدیاد نسل انسان ها ۳; منشأ شناسایى انسان ها ۴; نیاکان انسان ۱
  • بنى اسرائیل: ملاک گروهبندى در بنى اسرائیل ۲۰
  • تفاخر: آثار تفاخر ۱۴; موانع تفاخر ۶
  • تقوا: ارزش تقوا ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۷; اهمیت تقوا ۹، ۱۱; تشویق به تقوا ۱۳; مراتب تقوا ۱۲، ۱۶; منشأ ارزش تقوا ۱۸
  • جامعه: عوامل مؤثر در قوام جامعه ۷
  • حوا: نسل حوا ۱
  • خدا: آثار خبیر بودن خدا ۱۸; آثار علم خدا ۱۸; تدبیر خدا ۴; تشویقهاى خدا ۱۳; علم خدا ۱۶; نشانه هاى خبیر بودن خدا ۱۹; نشانه هاى عظمت خدا ۳; نشانه هاى علم خدا ۱۹
  • ذکر: آثار ذکر منشأ انسان ها ۶
  • روابط: عوامل مؤثر در روابط اجتماعى ۷
  • زندگى: فطریت زندگى اجتماعى ۸
  • عجم: ملاک گروهبندى در عجم ۲۰
  • عرب: ملاک گروهبندى در عرب ۲۰
  • نژادپرستى: آثار نژادپرستى ۱۴; پوچى نژادپرستى ۵
  • نژادها: آثار پیدایش نژادها ۴; نقش نژادها ۲، ۱۰

منابع

  1. تفاسیر کشف الاسرار و ابن ابى حاتم.
  2. تفسیر روض الجنان یا روح الجنان.
  3. کتاب مبهمات از ابن عساکر.
  4. مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۰۷.