الأنعام ٤٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۷#link42 | آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۷#link42 | آيات ۵۵ - ۳۷، سوره انعام]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۸#link43 | سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۸#link43 | سبب اينكه مشركين به منظور عاجز ساختن پيامبر (ص ) درخواست معجزه از او كردندجهل به دو امر بوده است .]]
خط ۶۷: خط ۶۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link76 | توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۱۲#link76 | توضيحى درباره روش تطبيق ، در تفسير آيات قرآن و روايات شاءن نزول ، و اشاره به اينكه اين روايات ، قابل اعتماد نيستند.]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۸#link157 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۸#link157 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «43»
پس چرا هنگامى كه ناگوارى‌هاى ما به آنان رسيد، توبه و زارى نكردند؟
آرى (حقيقت آن است كه) دل‌هاى آنان سنگ و سخت شده و شيطان كارهايى را كه مى‌كردند، برايشان زيبا جلوه داده است.
===پیام ها===
1- تضرّع به درگاه خداوند، سبب رشد و قرب به او و ترك آن نشانه‌ى سنگدلى و فريفتگى است. فَلَوْ لا ... تَضَرَّعُوا
2- انسان فطرتاً زيبايى را دوست دارد تا آنجا كه شيطان نيز از همين غريزه، او را اغفال مى‌كند. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ»
3- براى افراد لجوج، نه تبليغ مؤثّر است، نه تنبيه. «قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»
4- ريشه‌ى غرور و ترك تضرّع، مفتون شدن به تزيينات شيطانى است. فَلَوْ لا ... تَضَرَّعُوا ... زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (43)
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا: پس چرا وقتى كه آمد ايشان را عذاب ما تَضَرَّعُوا زارى نكردند و روى تضرع و تذلل به درگاه ما نياوردند، كه اگر تضرع كردندى بلا از آنها مندفع شدى‌ وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ‌: و لكن سخت شده بود دلهاى آنها و ترك تضرع و زارى و عدم تنبه، از قساوت قلب است‌ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ‌: و
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 269
آراسته و زينت داد براى ايشان شيطان به وسوسه و اغراء به معصيت آنچه در آن بودند از لذت عاجله‌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‌: آنچه بودند كه عمل مى‌كردند. اين استدراك است در معنى و بيان صارف آنها از تضرع و تنبه.
تنبيه- آيه دلالت دارد بر آنكه موجب قساوت قلب، عجب به اعمال بود كه شيطان تزيين نمود در نظر آنان، لذا ترك تضرع و انابه و توبه نمودند.
نهج البلاغه- قال عليه السّلام و لو انّ النّاس حين تنزل بهم النّقم و تزول عنهم النّعم فزعوا الى ربّهم بصدق من نيّاتهم و وله من قلوبهم لردّ عليهم كلّ شارد و اصلح لهم كلّ فاسد «1». حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: اگر بدرستى كه مردم در حين نزول نقمت و زوال نعمت، فزع كنند بسوى پروردگار خود به صدق نيتشان و سرگشتگى قلوبشان، هر آينه رد شود بر ايشان هر رميده شده، و اصلاح فرمايد براى ايشان هر فاسدى را.
تتمه- يكى از صفات مهلكه، عجب است. چنانچه در حديث وارد شده:
ثلث مهلكات: شحّ مطاع و هوى متّبع و اعجاب المرء بنفسه. «2» سه چيز از مهلكات است: 1- بخلى كه اطاعت شود 2- هوى كه پيروى شود 3- باليدن شخص به خود.
مروى است كه روزى حضرت موسى عليه السّلام نشسته شيطان وارد شد، و بر او برنسى‌ «3» رنگارنگ بود. چون نزديك حضرت رسيد برنس را كند و ايستاد و سلام كرد. حضرت پرسيد: كيستى؟ گفت: ابليس، آمدم سلام بر تو كنم به سبب مرتبه عظيم كه نزد خدا دارى. حضرت پرسيد: اين برنس چيست؟ گفت:
اين را به جهت آن دارم كه قلوب فرزندان آدم را به سوى خود كشم. حضرت موسى عليه السّلام گفت: كدام گناه است چون بنى آدم مرتكب آن شد تو بر آن غالب شوى؟ گفت: هر وقت عجب به خود نمايد و طاعت خود را به نظر آورد و
----
«1» نهج البلاغه، خطبه 176.
«2» خصال صدوق، باب الثلاثه، صفحه 84، حديث 10 و 11 و 12.
«3» برنس كلاه دراز.
تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 270
گناهش را حقير داند. «1»
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (43)
ترجمه‌
پس چرا چون آمد ايشانرا سختى ما تضرّع ننمودند ولى سخت شد دلهاى ايشان و آرايش داد از براى آنها شيطان آنچه را بودند كه بجا مى‌آوردند.
تفسير
نزول بلا مقتضى تضرّع و زارى و توبه و انابه است ولى گاهى ميشود بقدرى قلب قساوت پيدا كرده و نفس متوّغل در معصيت و شهوت شده و شيطان جلوه داده است لذّات فانيه دنيا را در نظر اهل دنيا و مغرور نموده است آنها را بخود پسندى و نخوت و سركشى كه در آن حال هم متوجّه بحق نميشوند و دفع بلا را از خداى نمى‌خواهند با آنكه در آنحال هم اگر با خلوص نيّت رو بخدا بروند و تضرّع و زارى نمايند اگر نعمتى از دست آنها رفته باشد خدا بآنها برمى‌گرداند و اگر نقمتى بآنها روى آورده باشد از ايشان دفع ميفرمايد چنانچه در نهج البلاغه بيان فرموده است و حاصل اين آيه ملامت مبتلايان است بر ترك تضرّع و بيان علّت آن بنحويكه ذكر شد ..
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَلَو لا إِذ جاءَهُم‌ بَأسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِن‌ قَسَت‌ قُلُوبُهُم‌ وَ زَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ ما كانُوا يَعمَلُون‌َ (43)
‌پس‌ چرا زماني‌ ‌که‌ آمد بأس‌ ‌ما تضرّع‌ نكردند ولي‌ علت‌ عدم‌ تضرّع‌ ‌آنها‌ قساوت‌ قلوب‌ ‌آنها‌ و زينت‌ دادن‌ شيطان‌ اعمال‌ زشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ نظر ‌آنها‌ ‌است‌.
تأثير شي‌ء ‌در‌ شي‌ء منوط بدو چيز ‌است‌ يكي‌ بايد مؤثّر تام‌ الفاعلية ‌باشد‌ ‌از‌ وجود مقتضي‌ و اجتماع‌ جميع‌ شرائط تأثير و متأثر تام‌ القابلية ‌از‌ وجود شرائط تأثر و فقدان‌ موانع‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بهر دو امر اشاره‌ دارد اما ‌از‌ طرف‌ فاعل‌ اقتضاء تام‌ ‌است‌ ارسال‌ رسل‌ و شرائط تأثير ابتلاء ببأساء و ضرّاء لذا بنحو تعجب‌ ميفرمايد فَلَو لا إِذ جاءَهُم‌ بَأسُنا تَضَرَّعُوا زيرا اسباب‌ تضرّع‌ و توجّه‌ بحق‌ و ايمان‌ و اطاعت‌ رسل‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهتي‌ تمام‌ ‌است‌ ‌پس‌ كانّه‌ قائلي‌ ميگويد ‌پس‌ چرا تأثير نميكند و تضرّع‌ نميكنند جواب‌ اينكه‌ قابليت‌ تأثير ندارند بواسطه‌ قساوت‌ قلب‌ لذا ميفرمايد وَ لكِن‌ قَسَت‌ قُلُوبُهُم‌ و منشأ قساوت‌ قلب‌ بسيار ‌است‌ عناد، عصبيت‌، تقليد آباء، اخلاق‌ رذيله‌، اعمال‌ سيّئه‌ و نحو اينها و بواسطه‌ وجود موانع‌ ‌از‌ تأثير و ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ اعمال‌ ‌خود‌ ‌را‌ نيكو ميپندارند چنانچه‌ ميفرمايد وَ زَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ ما كانُوا يَعمَلُون‌َ چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد قُل‌ هَل‌ نُنَبِّئُكُم‌ بِالأَخسَرِين‌َ أَعمالًا الَّذِين‌َ ضَل‌َّ سَعيُهُم‌ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم‌ يَحسَبُون‌َ أَنَّهُم‌ يُحسِنُون‌َ صُنعاً كهف‌ ‌آيه‌ 103 و 104، و ‌در‌ حديث‌ نبوي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ بسلمان‌ فرمود ‌در‌ آخر الزمان‌ امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر نميكنند بلكه‌ امر بمنكر و نهي‌ ‌از‌ معروف‌ مينمايند بلكه‌ معروف‌ ‌در‌ نظر ‌آنها‌ منكر و منكر ‌در‌ نظر ‌آنها‌ معروف‌ ميشود.
67
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۴


ترجمه

چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که می‌کردند، در نظرشان زینت داد!

پس چرا هنگامى كه عذاب ما به سراغشان آمد زارى و خاكسارى نكردند، بلكه دل‌هاشان سخت شد و شيطان كارهايى را كه مى‌كردند در نظرشان بياراست
پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنان رسيد تضرّع نكردند؟ ولى [حقيقت اين است كه‌] دلهايشان سخت شده، و شيطان آنچه را انجام مى‌دادند برايشان آراسته است.
-پس چرا وقتی که بلای ما به آنها رسید تضرّع و زاری نکردند (تا نجات یابند)؟ ولی (بدین سبب که نکردند) دلهاشان را قساوت فرا گرفت و شیطان کردار زشت آنان را در نظرشان زیبا نمود.
پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید، فروتنی و زاری نکردند؟ بلکه دل هایشان سخت شد و شیطان، اعمال ناپسندی که همواره مرتکب می شدند در نظرشان آراست.
پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنها رسيد زارى نكردند؟ زيرا دلهايشان را قساوت فراگرفته و شيطان اعمالشان را در نظرشان آراسته بود.
پس چرا هنگامی که عذاب ما به سراغشان آمد زاری و خاکساری نکردند؟ زیرا دلهایشان سخت شده و شیطان کار و کردارشان را در نظرشان آراسته بود
پس چرا هنگامى كه عذاب ما به آنها رسيد زارى نكردند؟! بلكه دلهايشان سخت شد و شيطان كارهاشان را در نظرشان بياراست.
آنان چرا نباید هنگامی که به عذاب ما گرفتار می‌آیند، خشوع و خضوع کنند (و بیدار شوند و اندرز گیرند و با تضرّع و زاری دست دعا به سوی باری بلند کنند و آمرزش خواهند؟) ولی دلهایشان سخت شده است و (نرود میخ آهنین بر سنگ! و علاوه از قساوت قلب) اهریمن (هم) اعمالی را که انجام می‌دهند برایشان آراسته و پیراسته است.
پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید تضرّع نکردند؟ ولی (حقیقت این است که) دل‌هایشان سخت شده و شیطان آنچه را انجام می‌داده‌اند برایشان آراسته است
چرا هنگامی که بیامدشان خشم ما زاری نکردند لیکن سنگین شد دلهای آنان و آراست برای ایشان شیطان آنچه را بودند عمل می‌کردند


الأنعام ٤٢ آیه ٤٣ الأنعام ٤٤
سوره : سوره الأنعام
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَأْس»: قوّت و شدّت. در اینجا مراد عذاب است (نگا: انعام / اعراف / ). «قَسَتْ»: قساوت پیدا کرد. سخت و سنگین شد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «43»

پس چرا هنگامى كه ناگوارى‌هاى ما به آنان رسيد، توبه و زارى نكردند؟

آرى (حقيقت آن است كه) دل‌هاى آنان سنگ و سخت شده و شيطان كارهايى را كه مى‌كردند، برايشان زيبا جلوه داده است.

پیام ها

1- تضرّع به درگاه خداوند، سبب رشد و قرب به او و ترك آن نشانه‌ى سنگدلى و فريفتگى است. فَلَوْ لا ... تَضَرَّعُوا

2- انسان فطرتاً زيبايى را دوست دارد تا آنجا كه شيطان نيز از همين غريزه، او را اغفال مى‌كند. «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ»

3- براى افراد لجوج، نه تبليغ مؤثّر است، نه تنبيه. «قَسَتْ قُلُوبُهُمْ»

4- ريشه‌ى غرور و ترك تضرّع، مفتون شدن به تزيينات شيطانى است. فَلَوْ لا ... تَضَرَّعُوا ... زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (43)

فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا: پس چرا وقتى كه آمد ايشان را عذاب ما تَضَرَّعُوا زارى نكردند و روى تضرع و تذلل به درگاه ما نياوردند، كه اگر تضرع كردندى بلا از آنها مندفع شدى‌ وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ‌: و لكن سخت شده بود دلهاى آنها و ترك تضرع و زارى و عدم تنبه، از قساوت قلب است‌ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ‌: و

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 269

آراسته و زينت داد براى ايشان شيطان به وسوسه و اغراء به معصيت آنچه در آن بودند از لذت عاجله‌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‌: آنچه بودند كه عمل مى‌كردند. اين استدراك است در معنى و بيان صارف آنها از تضرع و تنبه.

تنبيه- آيه دلالت دارد بر آنكه موجب قساوت قلب، عجب به اعمال بود كه شيطان تزيين نمود در نظر آنان، لذا ترك تضرع و انابه و توبه نمودند.

نهج البلاغه- قال عليه السّلام و لو انّ النّاس حين تنزل بهم النّقم و تزول عنهم النّعم فزعوا الى ربّهم بصدق من نيّاتهم و وله من قلوبهم لردّ عليهم كلّ شارد و اصلح لهم كلّ فاسد «1». حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد: اگر بدرستى كه مردم در حين نزول نقمت و زوال نعمت، فزع كنند بسوى پروردگار خود به صدق نيتشان و سرگشتگى قلوبشان، هر آينه رد شود بر ايشان هر رميده شده، و اصلاح فرمايد براى ايشان هر فاسدى را.

تتمه- يكى از صفات مهلكه، عجب است. چنانچه در حديث وارد شده:

ثلث مهلكات: شحّ مطاع و هوى متّبع و اعجاب المرء بنفسه. «2» سه چيز از مهلكات است: 1- بخلى كه اطاعت شود 2- هوى كه پيروى شود 3- باليدن شخص به خود.

مروى است كه روزى حضرت موسى عليه السّلام نشسته شيطان وارد شد، و بر او برنسى‌ «3» رنگارنگ بود. چون نزديك حضرت رسيد برنس را كند و ايستاد و سلام كرد. حضرت پرسيد: كيستى؟ گفت: ابليس، آمدم سلام بر تو كنم به سبب مرتبه عظيم كه نزد خدا دارى. حضرت پرسيد: اين برنس چيست؟ گفت:

اين را به جهت آن دارم كه قلوب فرزندان آدم را به سوى خود كشم. حضرت موسى عليه السّلام گفت: كدام گناه است چون بنى آدم مرتكب آن شد تو بر آن غالب شوى؟ گفت: هر وقت عجب به خود نمايد و طاعت خود را به نظر آورد و


«1» نهج البلاغه، خطبه 176.

«2» خصال صدوق، باب الثلاثه، صفحه 84، حديث 10 و 11 و 12.

«3» برنس كلاه دراز.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 270

گناهش را حقير داند. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (43)

ترجمه‌

پس چرا چون آمد ايشانرا سختى ما تضرّع ننمودند ولى سخت شد دلهاى ايشان و آرايش داد از براى آنها شيطان آنچه را بودند كه بجا مى‌آوردند.

تفسير

نزول بلا مقتضى تضرّع و زارى و توبه و انابه است ولى گاهى ميشود بقدرى قلب قساوت پيدا كرده و نفس متوّغل در معصيت و شهوت شده و شيطان جلوه داده است لذّات فانيه دنيا را در نظر اهل دنيا و مغرور نموده است آنها را بخود پسندى و نخوت و سركشى كه در آن حال هم متوجّه بحق نميشوند و دفع بلا را از خداى نمى‌خواهند با آنكه در آنحال هم اگر با خلوص نيّت رو بخدا بروند و تضرّع و زارى نمايند اگر نعمتى از دست آنها رفته باشد خدا بآنها برمى‌گرداند و اگر نقمتى بآنها روى آورده باشد از ايشان دفع ميفرمايد چنانچه در نهج البلاغه بيان فرموده است و حاصل اين آيه ملامت مبتلايان است بر ترك تضرّع و بيان علّت آن بنحويكه ذكر شد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَلَو لا إِذ جاءَهُم‌ بَأسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِن‌ قَسَت‌ قُلُوبُهُم‌ وَ زَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ ما كانُوا يَعمَلُون‌َ (43)

‌پس‌ چرا زماني‌ ‌که‌ آمد بأس‌ ‌ما تضرّع‌ نكردند ولي‌ علت‌ عدم‌ تضرّع‌ ‌آنها‌ قساوت‌ قلوب‌ ‌آنها‌ و زينت‌ دادن‌ شيطان‌ اعمال‌ زشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ نظر ‌آنها‌ ‌است‌.

تأثير شي‌ء ‌در‌ شي‌ء منوط بدو چيز ‌است‌ يكي‌ بايد مؤثّر تام‌ الفاعلية ‌باشد‌ ‌از‌ وجود مقتضي‌ و اجتماع‌ جميع‌ شرائط تأثير و متأثر تام‌ القابلية ‌از‌ وجود شرائط تأثر و فقدان‌ موانع‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بهر دو امر اشاره‌ دارد اما ‌از‌ طرف‌ فاعل‌ اقتضاء تام‌ ‌است‌ ارسال‌ رسل‌ و شرائط تأثير ابتلاء ببأساء و ضرّاء لذا بنحو تعجب‌ ميفرمايد فَلَو لا إِذ جاءَهُم‌ بَأسُنا تَضَرَّعُوا زيرا اسباب‌ تضرّع‌ و توجّه‌ بحق‌ و ايمان‌ و اطاعت‌ رسل‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهتي‌ تمام‌ ‌است‌ ‌پس‌ كانّه‌ قائلي‌ ميگويد ‌پس‌ چرا تأثير نميكند و تضرّع‌ نميكنند جواب‌ اينكه‌ قابليت‌ تأثير ندارند بواسطه‌ قساوت‌ قلب‌ لذا ميفرمايد وَ لكِن‌ قَسَت‌ قُلُوبُهُم‌ و منشأ قساوت‌ قلب‌ بسيار ‌است‌ عناد، عصبيت‌، تقليد آباء، اخلاق‌ رذيله‌، اعمال‌ سيّئه‌ و نحو اينها و بواسطه‌ وجود موانع‌ ‌از‌ تأثير و ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ اعمال‌ ‌خود‌ ‌را‌ نيكو ميپندارند چنانچه‌ ميفرمايد وَ زَيَّن‌َ لَهُم‌ُ الشَّيطان‌ُ ما كانُوا يَعمَلُون‌َ چنانچه‌ ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد قُل‌ هَل‌ نُنَبِّئُكُم‌ بِالأَخسَرِين‌َ أَعمالًا الَّذِين‌َ ضَل‌َّ سَعيُهُم‌ فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا وَ هُم‌ يَحسَبُون‌َ أَنَّهُم‌ يُحسِنُون‌َ صُنعاً كهف‌ ‌آيه‌ 103 و 104، و ‌در‌ حديث‌ نبوي‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌است‌ ‌که‌ بسلمان‌ فرمود ‌در‌ آخر الزمان‌ امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر نميكنند بلكه‌ امر بمنكر و نهي‌ ‌از‌ معروف‌ مينمايند بلكه‌ معروف‌ ‌در‌ نظر ‌آنها‌ منكر و منكر ‌در‌ نظر ‌آنها‌ معروف‌ ميشود.

67

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- آدمى موظف به تضرع و کرنش در برابر خداوند جهان است. (فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا)

۲- تضرع نکردن مردم به درگاه خداوند، حتى در شداید و سختیها، امرى شگفت و سزاوار سرزنش (فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا)

۳- خداوند، زمینه ساز تضرع انسانها به درگاه او (فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا)

۴- سنگدلى، مانع تضرع به درگاه خداوند، حتى در شداید و سختیها (فلولا ... و لکن قست قلوبهم)

۵- سنگدلى، موجب هدایت ناپذیرى و اجابت نکردن دعوت انبیا (و لقد أرسلنا ... فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لکن قست قلوبهم)

۶- شیطان اعمال ناروا و ناپسند آدمى را زیبا جلوه مى دهد. (و زین لهم الشیطن ما کانوا یعملون)

۷- زیبا دیدن کردارهاى زشت، مانع تضرع آدمى به درگاه خداوند، حتى در شداید است. (فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا و لکن قست قلوبهم و زین لهم الشیطن ما کانوا یعملون)

۸- زیبا پنداشتن اعمال زشت، موجب هدایت ناپذیرى و اجابت نکردن دعوت انبیا (فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا ... و زین لهم الشیطن ما کانوا یعملون)

۹- انسان داراى گرایش فطرى به سوى نیکیها و زیباییهاست. (و زین لهم الشیطن ما کانوا یعملون) حرکت انسان به دنبال شیطان، پس از زینت و زیبا جلوه دادن اعمال، بیانگر این نکته است که آدمى زیباییها را مى طلبد و خواهان حرکت به دنبال آن است. از این روست که شیطان همان زشتیها را زیبا جلوه مى دهد و آدمى را مى فریبد.

۱۰- شیطان مانع رشد و کمال و تضرع انسان به درگاه خداوند (فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا ... و زین لهم الشیطن)

۱۱- تضرع در مقابل خداوند موجب کمال و رشد انسان مى شود. (فأخذنهم بالبأساء ... لعلهم یتضرعون. فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا) از اینکه خداوند مشکلاتى پیش آورده تا انسان تضرع کند و با جمله «فلو لا ... » ترغیب به تضرع کرده است، معلوم مى شود که تضرع موجب کمال و رشد انسان مى شود.

۱۲- قساوت دل زمینه اى مناسب براى القاى تزیینات شیطان (و لکن قست قلوبهم و زین لهم الشیطن ما کانوا یعملون) جمله «زین لهم» مى تواند از قبیل عطف مسبب بر سبب باشد ; یعنى تزیین شیطان پس از قساوت دل حاصل مى گردد.

موضوعات مرتبط

  • امور: شگفتخ آور ۲
  • انبیا: عوامل عصیان از انبیا ۵، ۸
  • انسان: ابعاد انسان ۹ ; فطرت انسان ۹ ; گرایشهاى انسان ۹ ; مسؤولیت انسان ۱
  • تضرّع: آثار تضرّع ۱۱ ; اهمیت تضرّع ۱ ; زمینه تضرّع ۳ ; سرزنش عدم تضرّع ۲ ; موانع تضرّع ۴، ۷، ۱۰
  • خدا: افعال خدا ۳
  • رشد: عوامل رشد ۱۱ ; موانع رشد ۱۰
  • سختى: آثار ابتلا به سختى ۲، ۴
  • شیطان: اغواگرى شیطان ۶ ; زمینه اغواگرى شیطان ۱۲ ; نقش شیطان ۱۰
  • عمل: آثار تزیین عمل ناپسند ۷ ; تزیین عمل ناپسند ۶، ۸
  • قلب: آثار قساوت قلب ۴، ۵، ۱۲
  • گرایشها: گرایش به خیر ۹ ; گرایش به زیبایى ۹
  • هدایت: موانع هدایت ۵، ۸

منابع