يونس ٢١
کپی متن آیه |
---|
وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَکْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْراً إِنَ رُسُلَنَا يَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ |
ترجمه
يونس ٢٠ | آیه ٢١ | يونس ٢٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَذَقْنَا»: چشاندیم. «رَحْمَة»: مراد نعمت است که از رحمت خدا سرچشمه میگیرد. «ضَرَّآءَ»: شدّت و محنت. گزند. مؤنّث است و مذکّر ندارد. «مَکْرٌ»: نیرنگ. چارهسازی نهانی و چارهجوئی پنهانی. مراد این است که کافران میخواستند با تکذیب آیات و طعنهزدن بدانها و شکّ و گمان انداختن به دل ضعفاء تأثیر کلام آسمانی را خنثی نمایند. «رُسُلَنا»: فرستادگان ما. مراد فرشتگان مأمور نوشتن اعمال مردمان است (نگا: انفطار / و و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۲۵ سوره يونس
- چرا مشركان به پیامبر «ص» گفتند: «قرآنى ديگر بياور، يا اين قرآن را تبديل كن»
- پيامبر «ص»، اختيارى در تعويض و تبديل قرآن ندارد
- ظلمى بالاتر از افترا بستن به خدا يا تكذيب آيات او نيست
- مبنای عقايد بت پرستان درباره بت ها و ردّ پندارهای باطل آنان
- پيدايش اختلاف در ميان مردم، و به وجود آمدن دو راه «هدايت» و «ضلالت»
- اقوال مفسران، در ذيل آيه شريفه: «وَ مَا كَانَ النَّاسُ إلّا أُمّة وَاحِدَة فَاختَلَفُوا...»
- شرحى در مورد مكر و حیله مشركان، در آيات خدا
- معناى دعوت خداى تعالى، از بندگانش، به سوی «دارالسلام»
- وجه نامگذاری بهشت به «دارالسلام»
- بحث روايتى:(روایاتی ذیل آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ «21»
و هرگاه پس از رنجى كه به مردم رسيده، (طعم) رحمت و لطفى به آنان بچشانيم، (به جاى سپاس،) در آيات ما مكر و حيله مىكنند. بگو: تدبير الهى سريعتر و نافذتر است. همانا فرستادگان ما (فرشتگان)، آنچه را مكر و نيرنگ مىكنيد مىنويسند.
نکته ها
آيهى قبل به بهانهگيرى آنان اشاره كرد كه مىگفتند: چرا آيهاى نازل نمىشود. اينجا به لجاجت آنان پرداخته، كه پس از نزول آيه هم به جاى تقدير، نيرنگ مىكنند.
در مكّه خشكسالى و قحطى شد و خداوند به بركت رسول خدا صلى الله عليه و آله باران فرستاد. ولى
جلد 3 - صفحه 555
مشركان گفتند كه باران به خاطر بتها بوده است! اين آيه نازل شد و آنان را رسوا كرد. «1»
در اكثر تفاسير آمده است كه يكى از تدابير ومكر دشمنان، كوبيدن شخصيّت پيامبر و استهزاى آيات الهى بوده است.
پیام ها
1- نعمتهايى را كه انسان از آن استفاده مىكند، گوشهاى از رحمت بىكران الهى است. «أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً»
2- بعضى از انسانها از نعمتهاى الهى سوء استفاده مىكند و به جاى شكر، مكر مىكند. أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً .... إِذا لَهُمْ مَكْرٌ
3- كسى كه مكر كند، به تدبير و مكر قهرآميز الهى گرفتار مىشود. إِذا لَهُمْ مَكْرٌ ... اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً
4- كيفر الهى با جرم متناسب است. «لَهُمْ مَكْرٌ، اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ «21»
بعد از آن از ذمائم افعال ايشان خبر مىدهد:
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ: و هرگاه بچشانيم انسان را، يعنى اهل مكه را. رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ: صحتى وسعتى بعد از بيمارى و قحطى كه رسيده باشد بديشان. إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا: ناگاه ايشان راست مكر در آيتهاى ما، يعنى طعن زنند در آن و در باره رسول ما كيد نمايند؛ زيرا چون ما ايشان را نعمت داديم، سزاوار آن بود كه در مقابل آن شكرگزارى كنند و در حمد و سپاسدارى كوشند، ايشان به عوض آن، حيله بازى آغاز و در دفع آيات ما و استهزاء و تكذيب آن سعى كردند با پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله مكر نمودند.
مقاتل گفته: «1» مكر آنها آن بود كه چون باران نازل شدى، گفتند: صعود و
«1» منهج ج 4 ص 365.
ج5، ص 287
هبوط فلان ستاره ما را باران داد، يعنى نسبت باران به نجوم مىدادند.
مروى است «1» كه اهل مكه هفت سال مبتلا به قحط و غلا و خشكسالى بودند به حدى كه نزديك هلاك رسيدند. پس حق تعالى بر ايشان رحم فرموده باران رحمت بر ايشان نازل، آن قحطى و خشكسالى مبدل به فراخى و آبادانى شد، و همه صاحب جمعيت متنعم گرديدند. زبان طعن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دراز، و قدح در آيات الهى و معجزات نبوى نموده به انواع مكايد و حيل تمسك جسته، تا ضرر بدنى به آن حضرت رسانند. حق تعالى فرمود: قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً: بگو اى پيغمبر كه خداى تعالى زودتر است از شما در رسانيدن جزاى مكر به شما، يعنى پيش از ظهور كيد شما كه اطفاى نور اسلام است، به نزول عذاب بر شما امر خواهد فرمود. نزد بعضى مراد از جزاى مكر سبحانى، انزال عذاب است بر آنها از جائى كه نمىدانند و تصور آن را نكنند.
تبصره- چون مكر در اصل حيلهاى است كه بدان سبب مضرتى به غير رسانند بدون شعور او، پس اسناد آن به ساحت قدس سبحانى، بر سبيل مقابله و ازدواج است مثل «جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ» «2».
2- آنكه محال است صدور قبيح از خداى تعالى، زيرا علم الهى باز مىدارد ذات سبحانى را از فعل قبيح و داعى هم ندارد بر فعل قبيح.
3- داعى بر ارتكاب قبيح: يا حاجت است و آن در خداى تعالى محال است زيرا غنى على الاطلاق باشد؛ و يا حكمت است و حكمت مقتضى فعل قبيح نخواهد بود.
4- آنكه مانع از فعل قبيح موجود و داعى بر آن مفقود، و چون مقتضى مفقود و مانع موجود باشد بالبديهه ممتنع شود وجود فعل، و علم الهى به قبح فعل مانع است از ايجاد آن، و اما فقدان داعى به جهت آنكه داعى و مقتضى بر ايجاد قبيح دو چيز است: يكى احتياج و آن محال باشد بر خداى تعالى؛ و ديگر حكمت در
«1» همان مدرك.
«2» سوره شورى آيه 40.
ج5، ص 288
فعل قبيح حكمتى نخواهد بود عقلا.
إِنَّ رُسُلَنا: بدرستى كه رسولان ما، يعنى ملائكه حفظه اعمال. يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ: مىنويسند آنچه شما مىانديشيد از مكر، و هرگاه تدبير خفى شما بر ملائكه ما پوشيده نباشد بر ما كى پنهان خواهد بود. مضمون اين كلام تحقق انتقام است.
نكته- در تخصيص اذاقه به جانب رحمت دليل است بر آنكه كثير از رحمت قليل باشد نسبت به رحمت واسعه الهى، و ايضا اشعار دارد به اينكه انسان به جهت غايت ضعف فطرى طاقت ندارد راحتى جزئى را، چنانچه طاقت ندارد درد كمى كه به او رسد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ «21» هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ «22» فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «23»
ترجمه
و چون بچشانيم مردم را رحمتى بعد از سختى كه برسد آنها را ناگاه مريشان راست مكرى در آيتهاى ما بگو خدا زود مكر تر است بدرستى كه فرستادگان ما مينويسند آنچه را مكر ميكنيد
او است كه سير ميدهد شما را در بيابان و دريا تا وقتى كه باشيد در كشتيها و جارى شوند با مردم به بادى خوش و شادمان شوند بآن بيايد آنها را بادى سخت و بيايد ايشانرا موج از هر جاى و پندارند كه احاطه كرده شد بآنها خوانند خدا را خالص كنندگان براى او دين را كه اگر نجات دهى ما را از اين هر آينه باشيم از شكر گذاران
پس چون نجات دادشان ناگاه آنها ستم ميكنند در زمين بنا حقّ اى مردمان جز اين نيست كه ستم شما بر خودتان است بهره زندگى دنيا است پس بسوى ما است بازگشت شما پس آگاه گردانيم شما را بآنچه بوديد كه ميكرديد.
تفسير
يكى از وظائف حتميّه انسان آنستكه پس از برخوردارى از نعمت منعم مخصوصا بعد از عسرت و محنت شكر گذار و فرمانبردار شود ولى رويّه اهل كفر و نفاق كاملا بر خلاف اين بوده و هست لذا پس از قحطى چند ساله چون خداوند بواسطه وجود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باران رحمت خود را بر آنها نازل فرمود در مقام مكر و
جلد 3 صفحه 13
خدعه با آنحضرت بر آمدند بانواع حيل و منكر آيات الهى شدند لذا خداوند امر فرمود به پيغمبر خود كه بآنها گوشزد كند كه جزاى مكر شما قبلا در علم الهى گذشته است پس سرعت خداوند در تدبير مجازات مكر شما بيشتر است و پوشيده بر او نيست كيدهاى مخفى شما نويسندگان اعمال بندگان كه فرستادگان خدايند از ملائكه همه را ثبت مينمايند و پاداش آنها بشما خواهد رسيد يك نمونه واضح براى اين رويّه غير مرضيّه شما آنستكه خداوند شما را قادر بر تهيّه وسائل مسافرت خشكى و دريا فرموده و ميفرمايد ولى شما وقتى در كشتيها مىنشينيد و باد خوش ملايم با طبع شما و موافق حركت كشتى ميوزد و بوسيله آن كشتيها با مردميكه در آنها نشستهاند بجانب مقصود حركت ميكنند و خوشحال ميشوند بآن باد كسى بياد خدا نيست تا آنزمان كه باد شديد مخالف وزيدن گيرد و امواج مختلف بآنها رو آورد و كسانيكه در كشتيها هستند تصوّر نمايند كه در گرداب هلاك واقع شدند بياد خدا مىآيند و از توجّه به بتها و هر وسيلهاى غير از او صرف نظر ميكنند و با اخلاص از خداوند نجات خودشان را ميطلبند و متعهّد ميشوند كه ديگر پيرامون معاصى و ناسپاسى نگردند و چون خداوند دعوت آنها را اجابت فرمود و از گرداب نجات يافتند باز عهد خودشان را فراموش ميكنند و بدون حقّ در ملك خداوند فساد مينمايند غافل از آنكه ضرر فساد آنها راجع بخودشان خواهد شد و بدستگاه الهى ضررى نميرسد اگر منفعت دنيوى موهومى هم باشد موقت و حقير است و بالاخره بازگشت همه بخدا است و بايد جزاى اعمال خودشان را در پيشگاه حضرت احديّت مشاهده نمايند و كلمه متاع به نصب نيز قرائت شده است و بنابراين مفعول يمتّعون محذوف است و بنابر قرائت رفع خبر بعد از خبر است براى بغيكم و خبر اوّل على انفسكم است و اينكه از جمله جرين بهم ببعد عدول از خطاب به غيبت شده است براى تفنّن در عبارت و مبالغه در تعجّب از حال و تعميم در حكايت است و اين دليل بر فطرى و ارتكازى بودن توحيد است در بشر كه در موقع شدّت و حاجت بروز ميكند و در وقت غفلت و شهوت مستور ميگردد و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سه چيز است كه بصاحبش بر ميگردد خلف عهد و تعدّى و مكر و اين آيه را تلاوت فرمود و در مجمع جمله جاء تهاريح عاصف را جواب اذا كنتم فى الفلك و جمله دعوا اللّه را جواب و ظنّوا
جلد 3 صفحه 14
انّهم دانسته و بنابراين تقدير كلام و اذا ظنّوا دعوا اللّه است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِذا أَذَقنَا النّاسَ رَحمَةً مِن بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّتهُم إِذا لَهُم مَكرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللّهُ أَسرَعُ مَكراً إِنَّ رُسُلَنا يَكتُبُونَ ما تَمكُرُونَ «21»
و زماني که چشانيديم بافراد انسان رحمتي از بعد از مضرّاتي که بآنها مساس پيدا كرده که دفع بليات از آنها شد در اينکه موقع از براي آنها مكر هست که در آيات ما ميكنند بگو بآنها خداوند مكر او سريعتر است محققا ملائكه كتبه که رسل الهي هستند مينويسند آنچه را که مكر ميكنيد.
وَ إِذا أَذَقنَا النّاسَ مراد از ناس مشركين و كفار و معاندين و مخالفين و اهل ضلالت است که اينها زماني که مبتلا ببلاهاي سخت شدند و خداوند بلطف و عنايت خود دفع آن بلاها را از آنها نمود و رحمت خود را بآنها چشانيد که مفاد رَحمَةً مِن بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّتهُم است حقيقة حسّ كردند.
إِذا لَهُم مَكرٌ فِي آياتِنا مكرهاي كفار و مشركين و اهل باطل بسيار است و اقسام زيادي دارد: يك قسم آنكه بيايند اظهار ايمان و موافقت كنند و داخله مسلمين را بهم زنند، يك قسم القاء شبهات در اذهان ضعفاء ايمان كنند، يك قسم
جلد 9 - صفحه 367
مانع شوند از تشرف ديگران بدين حق، يك قسم لباس حق بپوشند و گرگ باشند و گرگ بلباس ميش در ميانه گله و هزارها مكرهاي ديگر مخصوصا اولي و دومي و سومي و معاويه و بني اميه و بني العباس و من يحذوا حذوهم که در قرآن بفرمايد وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم وَ عِندَ اللّهِ مَكرُهُم وَ إِن كانَ مَكرُهُم لِتَزُولَ مِنهُ الجِبالُ ابراهيم آيه 47، و مراد في آياتنا در حق انبياء، ائمه، علماء، قرآن، اخبار احكام دين و امثال آنها.
قُلِ اللّهُ أَسرَعُ مَكراً اما مكرهاي آنها هر چه باشد و هر مقدار باشد تا مشيت حق تعلق نگيرد بقدر خردلي اثر ندارد، و اما مكر الهي بطوري آنها را مفتضح و رسوا كند و بعقوبات دنيوي و اخروي گرفتار كند که تصور نميكردند بلكه بصورت مال و منال و جاه و مقام بآنها دهد که بسيار خوشنود باشند و در عين حال بلاء است و مورث زيادتي عقوبت آنها است وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 172 انّ رسلنا ملائكه که مأمور بر كتب اعمال هستند مثل رقيب و عتيد يَكتُبُونَ ما تَمكُرُونَ جزئي و كلي اقوال و افعال آنها را ثبت و ضبط ميكنند ما يَلفِظُ مِن قَولٍ إِلّا لَدَيهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ق آيه 17.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 21)- در این آیه باز سخن از عقاید و کارهای مشرکان است.
نخست اشاره به یکی از نقشههای جاهلانه مشرکان کرده، میگوید:
«هنگامی که مردم (را برای بیداری و آگاهی، گرفتار مشکلات و زیانهایی میسازیم سپس آن را برطرف ساخته) طعم آرامش و رحمت خود را به آنها میچشانیم به جای این که متوجه ما شوند در این آیات و نشانهها نیرنگ میکنند» و یا با توجیهات نادرست در مقام انکار آنها بر میآیند (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیاتِنا). و مثلا بلاها، و مشکلات را به عنوان غضب بتها و نعمت و آرامش را دلیل بر شفقت و محبت آنان میگیرند و یا بطور کلی همه را معلول یک مشت تصادف میشمرند اما خداوند به وسیله پیامبرش به آنها هشدار میدهد که «به آنها بگو: خدا از هر کس در چارهاندیشی و طرح نقشههای کوبنده قادرتر و سریعتر است» (قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْراً).
و به تعبیر دیگر او هر زمان اراده مجازات و تنبیه کسی کند بلافاصله تحقق مییابد، در حالی که دگران چنین نیستند.
سپس آنها را تهدید میکند که گمان نبرید این توطئهها و نقشهها فراموش میگردد، «فرستادگان ما (یعنی فرشتگان ثبت اعمال) تمام نقشههایی را که (برای خاموش کردن نور حق) میکشید مینویسند» (إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ).
و باید خود را برای پاسخگویی و مجازات، در سرای دیگر آماده کنید.
ج2، ص282
نکات آیه
۱ - رفاه و آسایش، جلوه اى از رحمت خدا نسبت به مردم (و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم) کلمه «رحمت» به قرینه «ضراء» (سختى) کنایه از رفاه و آسایش است.
۲ - رحمت خدا، در دنیا فراگیر همه انسانهاست. (و إذا أذقنا الناس رحمة)
۳ - انسان، موجودى ناسپاس در برابر نعمتهاى خداوند (و إذا أذقنا الناس رحمة ... إذا لهم مکر فى ءایاتنا) مفهوم آیه این است که: انسانها به جاى شکر و سپاسگزارى در برابر نعمتهایى که به ایشان عطا کرده ایم، با آیات و نشانه هاى ما به نیرنگ ورزى و توطئه برخاستند.
۴ - مردمان ناسپاس مورد سرزنش خداوند (و إذا أذقنا الناس رحمة ... إذا لهم مکر فى ءایاتنا)
۵ - شکر و سپاسگزارى در برابر نعمتهاى خداوند، امرى شایسته و لازم (و إذا أذقنا الناس رحمة ... إذا لهم مکر فى ءایاتنا)
۶ - رفاه و آسایش بسیار، زمینه ساز روحیه ناسپاسى و کفران (و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مکر فى ءایاتنا)
۷ - ادیان آسمانى و پیامبران الهى، جلوه هاى رحمت خدا بر مردم (و إذا أذقنا الناس رحمة) «رحمة» در «و إذا أذقنا الناس رحمة» - به قرینه فرازهاى پیشین - مى تواند کنایه از ادیان آسمانى باشد که توسط پیامبران براى نجات بشر از مشکلات و مصایب آورده شده اند. گفتنى است که جمله «إذا لهم مکر فى آیاتنا» نیز مؤید این برداشت مى باشد.
۸ - انسان، موجودى ناسپاس در برابر نعمت بعثت پیامبران و تعلیمات الهى آنان (و إذا أذقنا الناس رحمة ... إذا لهم مکر فى ءایاتنا)
۹ - رویارویى قشرهاى مرفه و اشراف عصر بعثت با پیامبر(ص) و توطئه و نیرنگ آنان در برابر معجزه آن حضرت (قرآن کریم) (و إذا أذقنا الناس رحمة من بعد ضراء مسّتهم إذا لهم مکر فى ءایاتنا)
۱۰ - قرآن، داراى ساختارى آیه آیه (إذا لهم مکر فى ءایاتنا)
۱۱ - مکر خدا، سریع ترین و کارآمدترین مکرهاست. (إذا لهم مکر فى ءایاتنا قل اللّه أسرع مکراً)
۱۲ - پیامبران الهى، مستظهر و پشت گرم به حمایت و پشتیبانى خدا از آنان علیه توطئه گران و نیرنگ بازان (و إذا أذقنا الناس رحمة ... إذا لهم مکر فى ءایاتنا قل اللّه أسرع مکراً)
۱۳ - اعلام حمایت و پشتیبانى خدا از پیامبر(ص) و قرآن، علیه توطئه گران و نیرنگ بازان عصر بعثت و تهدید آنان به عذاب (و إذا أذقنا الناس رحمة ... إذا لهم مکر فى ءایاتنا قل اللّه أسرع مکراً) مکر خدا، مى تواند کنایه از عذاب او باشد.
۱۴ - توطئه و نیرنگ علیه قرآن، تلاشى مذبوحانه بوده و نیرنگ بازان پیش از به ثمر رساندن توطئه هاى خود، در دام مکر (عذاب) خدا گرفتار خواهند شد. (إذا لهم مکر فى ءایاتنا قل اللّه أسرع مکراً)
۱۵ - اعمال انسانها توسط فرشتگان مراقب، ثبت مى شود. (إن رسلنا یکتبون ما تمکرون)
۱۶ - فرشتگان مراقب اعمالِ مردمان، از نوشتن هیچ عملى - هر چند که کوچک و اندک باشد - فروگذارى نمى کنند. (إن رسلنا یکتبون ما تمکرون) کلمه «ما» در «ما تمکرون» افاده عموم مى کند.
۱۷ - قرآن کریم در حصار حفاظت و مراقبت فرشتگان الهى (إذا لهم مکر فى ءایاتنا قل اللّه أسرع مکراً إن رسلنا یکتبون ما تمکرون) به قرینه مقام مى توان گفت که: خداوند براى جاودان ماندن قرآن و مصونیت آن از هر گونه اقدامهاى شیطانىِ انسانهاى کفرپیشه و ضد دین، فرشتگانى را مأمور حفاظت و مراقبت از آن کرده است و مراد از «رسل» در «إن رسلنا یکتبون ما تمکرون» همین دسته از فرشتگان مى باشد.
موضوعات مرتبط
- ادیان: اهمیّت ادیان ۷
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۹
- اشراف: اشراف صدر اسلام و قرآن ۹ ; اشراف صدر اسلام و محمّد(ص) ۹ ; توطئه اشراف صدر اسلام ۹
- انبیا: انبیا و توطئه گران ۱۲ ; حامى انبیا ۱۲ ; نقش انبیا ۷
- انسان: صفات انسان ۳ ; کفران انسان ۳، ۸
- توطئه گران: تهدید توطئه گران ۱۳ ; عذاب توطئه گران ۱۴
- خدا: آثار مکر خدا ۱۱ ; تهدیدهاى خدا ۱۳ ; حمایتهاى خدا ۱۲، ۱۳ ; سرزنشهاى خدا ۴ ; عذابهاى خدا ۱۴ ; مکر خدا ۱۴ ; نشانه هاى رحمت خدا ۱، ۷ ; وسعت رحمت خدا ۲ ; ویژگیهاى رحمت خدا ۲ ; ویژگیهاى مکر خدا ۱۱
- رفاه: آثار رفاه ۶ ; اهمیّت رفاه ۱
- شکر: اهمیّت شکر نعمت ۵
- عذاب: تهدید به عذاب ۱۳
- عمل: ثبت عمل ۱۵، ۱۶ ; عمل پسندیده ۵
- قرآن: بىتأثیرى توطئه علیه قرآن ۱۴ ; پاسداران قرآن ۱۷ ; توطئه علیه قرآن ۹ ; حمایت از قرآن ۱۳ ; ساختار قرآن ۱۰ ; ویژگیهاى قرآن ۱۰
- کفران: زمینه کفران نعمت ۶ ; سرزنش کفران کنندگان ۴ ; کفران دین ۸
- محمّد(ص): توطئه علیه محمّد(ص) ۹ ; حمایت از محمّد(ص) ۱۳
- مرفهان: توطئه مرفهان صدر اسلام ۹ ; مرفهان صدر اسلام و قرآن ۹ ; مرفهان صدر اسلام و محمّد(ص)
- ملائکه: ملائکه و پاسدارى از قرآن ۱۷ ; نقش ملائکه کاتب عمل ۱۵، ۱۶
- نعمت: نعمت انبیا ۸
منابع