يس ٦٦
کپی متن آیه |
---|
وَ لَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ |
ترجمه
يس ٦٥ | آیه ٦٦ | يس ٦٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَطَمَسْنَا»: محو میکردیم. از بین میبردیم (نگا: نساء / ، یونس / ، مرسلات / . در اینجا مراد کور کردن و از میان بردن بینائی دیدگان است. «فَاسْتَبِقُوا»: (نگا: بقره / یوسف / و ). «فَأَنّی»: چگونه؟ «فَأَنّی یُبْصِرُونَ؟»: چگونه میتوانند ببینند؟ یعنی به هیچ وجه نمیتوانند مسیر خود را ببینند. «الصِّرَاطَ»: مفعول به، یا منصوب به نزع خافض است.
تفسیر
- آيات ۶۶ - ۸۳ سوره «يس»
- قدرت خداوند، بر گرفتن چشمان و دگرگون ساختن خلقت کافران
- توضيح اين كه فرمود: ما به پيامبر، شعر نياموختيم و شاعرى، شايسته او نيست
- مقصود از اين كه فرمود: «انسان، مالك چهارپايان است»
- معناى جملۀ: «مشرکان»، در روز قیامت، احضار می شوند
- پاسخ خدای تعالی، به بعید شمردن معاد، توسط مشركان
- اقوال گوناگون، درباره مراد از «خلقت مثل کفار»، در قیامت
- بحثی پیرامون دگرگونی پیوستۀ بدن، و عدم دگرگونی «روح» انسان
- توضيح آيه شريفه: «إنّمَا أمرُهُ إذَا أرَادَ شَيئاً أن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُون»
- رد گفتار بعضى كه «كُن» را از مقولۀ لفظ دانسته اند
- معناى اين كه: «ملكوت هر چيزى به دست خدا است»
- بحث روایتی: (رواياتى پیرامون برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ «66»
و اگر بخواهيم فروغ ديدگانشان را محو مىكنيم، پس آنگاه كه در راه سبقت مىگيرند، چگونه خواهند ديد؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ (66)
بعد از آن در مقام تهديد مخالفان و معاندان فرمايد:
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا: و اگر بخواهيم، در دنيا هر آينه نابود كنيم و محو نمائيم، عَلى أَعْيُنِهِمْ: بر چشمهاى ايشان بر وجهى كه اثر چشم بر صفحه رويشان ننمايد، فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ: پس سبقت گيريد به راهى كه در سلوك آن عادت داريد، فَأَنَّى يُبْصِرُونَ: پس چگونه ببينيد آن را. ابن عباس گويد: اگر خواهيم، كور سازيم بر وجه تخليه و خذلان ديده بصيرت ايشان را به سوء اختيار آنان خلاف حق را، پس چگونه به حق راه يابند و بينا شوند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (61) وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثِيراً أَ فَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ (62) هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ (63) اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ (64) الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (65)
وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ (66) وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلى مَكانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ (67)
ترجمه
و آنكه بپرستيد مرا اينست راه راست
و بتحقيق گمراه كرد از شما خلق بسيارى را آيا پس نبوديد كه دريابيد بعقل
اينست دوزخى كه بوديد وعده داده ميشديد
برويد بمانيد در آن براى آنكه كفر ميورزيديد
امروز مهر مىنهيم بر دهنهاشان و سخن ميگويد با ما دستهاشان و گواهى ميدهد پاىهاشان بآنچه بودند
جلد 4 صفحه 415
كسب ميكردند
و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مىبينند
و اگر بخواهيم برگردانيم صورتهاى آنها را در جاى خودشان پس نتوانند گذشتن را و نه برميگردند.
تفسير
از جمله خطاب خداوند بگناهكاران مذكور در آيات سابقه است كه بعد از نهى از عبادت شيطان امر بعبادت خود فرموده با توصيف آن به اين كه راه مستقيم بجانب بهشت اين است و بيان عداوت شيطان به اين كه تاكنون خلق كثيرى را از شما بنى آدم گمراه نموده بمعصيت يا كفر چرا نبايد تاكنون بعقل دريافته باشيد كه اطاعت هواى نفس و شيطان موجب گمراهى است شما كه منكر جهنّم بوديد اين آتش همان است كه انبياء و اولياء بشما وعده ميدادند كه در صورت معصيت خدا داخل در آن ميشويد امروز داخل شويد و بمانيد و ملازم با عذاب باشيد در آن براى كفرتان بخدا و تكذيبتان انبياء و اولياء را در دنيا و بعدا خداوند روى سخن را از آنها گردانده ميفرمايد در اين روز ما مهر خاموشى بدهان آنها مىنهيم و كارى ميكنيم كه قدرت بر انكار معاصى خودشان نداشته باشند باين كيفيّت كه دستها و پاهايشان را بسخن درميآوريم كه با ما تكلّم ميكنند و شهادت ميدهند باعمال ناشايستهئى كه از آنها در دنيا صادر شده و با اينحال ديگر آنها نميتوانند منكر شوند با آنكه اراده انكار دارند مانند كسيكه دهانش مهر شده و زبانش بند آمده باشد اين معنى بنظر حقير رسيده ولى مفسّرين فرمودهاند خداوند قوّه ناطقه را از زبان آنها ميگيرد و باعضاء ديگر ميدهد و بعضى گفتهاند اين بعد از آنستكه منكر گناهان خود شدند و بعضى گفتهاند علامتى در اعضاء آنها پيدا ميشود كه دلالت دارد بر صدور معصيت از آنها و قمّى ره نقل نموده كه چون روز قيامت شود و مردم را خداوند جمع فرمايد نامه عمل هر كس را بدست او دهد و آنها مينگرند و منكر ميشوند كه آن اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آوردهاند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها را نكرديم و خدا از اين امر خبر داده آنجا كه فرموده روز كه مبعوث ميكند خدا آنها را تمامى پس قسم ميخورند براى او چنانچه قسم ميخورند براى شما و چون كار به اين جا ميكشد
جلد 4 صفحه 416
خدا زبان آنها را مهر ميكند و جوارح آنها نطق ميكنند بآنچه بودند كه بجا ميآوردند و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه جوارح شهادت بر مؤمن نميدهند جز اين نيست كه شهادت ميدهند جوارح بر كسيكه مستحق عذاب شده امّا مؤمن پس عطا ميشود كتابش بدست راستش خدا فرموده پس امّا كسانيكه داده شده كتابشان بدست راستشان پس ايشان ميخوانند كتاب خودشان را و ستم كرده نميشوند ذرّهئى و نيز خدا ميفرمايد و اگر بخواهيم محو و نابود و كور كنيم چشمهاى كفّار را پس راه معتاد خودشان را پيش گيرند و نبينند راه را و نه جهتى را كه ميخواهند بجانب آن سير نمايند و نه چيزهاى ديگر را و اگر بخواهيم صورت آنها را تغيير ميدهيم بيكى از حيوانات و قواء آنها را ميگيريم هر جا باشند بطوريكه از جاى خودشان نتوانند حركت كنند و بجاى ديگر منتقل شوند و نتوانند برگردند بجاى قبل از مسخ خودشان و بصورت قبل از آن كه داشتند يا آنكه برنميگردند از تكذيبشان انبياء و اولياء را با اينحال كه در خود مشاهده مينمايند براى توغّلشان در تعصّب و عناد پس مستحق امثال اين عقوبتها هستند ولى بناى ما با خلق بر تعجيل در عقوبت نيست و مكاناتهم بصيغه جمع نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو نَشاءُ لَطَمَسنا عَلي أَعيُنِهِم فَاستَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنّي يُبصِرُونَ (66)
و اگر مشيّت تعلق گرفت هر آينه محو ميكنيم بر چشمهاي آنها و منقلب ميكنيم پس استباق ميكنند راه را پس از كجا بينا ميشوند و راه را پيدا ميكنند و ميبينند.
وَ لَو نَشاءُ يعني قدرت داريم و ميتوانيم.
لَطَمَسنا عَلي أَعيُنِهِم طمس بمعني محو و نابودي و انقلاب و تغيير دادن است چنانچه در حق قوم لوط ميفرمايد فَطَمَسنا أَعيُنَهُم قمر آيه 37 يعني كور كرديم آنها را و ميفرمايد مِن قَبلِ أَن نَطمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلي أَدبارِها نساء آيه 50 يعني صورتها به پشت برميگردد رَبَّنَا اطمِس عَلي أَموالِهِم يونس آيه
جلد 15 - صفحه 101
88 يعني از بين ببر اموال آنها را فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَت مرسلات آيه 8 در اينجا بمعني كوري است چنانچه در جاي ديگر ميفرمايد وَ نَحشُرُهُ يَومَ القِيامَةِ أَعمي قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرتَنِي أَعمي وَ قَد كُنتُ بَصِيراً قالَ كَذلِكَ أَتَتكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ اليَومَ تُنسي طه آيه 124 الي 126 و نيز ميفرمايد وَ مَن كانَ فِي هذِهِ أَعمي فَهُوَ فِي الآخِرَةِ أَعمي وَ أَضَلُّ سَبِيلًا اسراء آيه 74.
فَاستَبَقُوا الصِّراطَ طلب ميكنند راه را يعني ميخواهند راهي و طريقي پيدا كنند لكن فَأَنّي يُبصِرُونَ پس از كجا پيدا ميكنند و بينا ميشوند (تنبيه) انسان تا در دنيا هست ميتواند اخلاق و صفات و ملكات خود را تغيير دهد لكن پس از مردن با هر صفت و خلق و ملكه هست باقي ميمانند اينها که قلب آنها در دنيا كور است حق را مشاهده نميكنند بواسطه سياهي قلب عناد عصبيت كبر و نخوت قساوت فرداي قيامت هم با اينکه صفات هستند و چون باطنها ظاهر ميشود يَومَ تُبلَي السَّرائِرُ است كوري آنها ظاهر و مشهود ميگردد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 66)- در این آیه اشاره به یکی از عذابهایی میکند که ممکن است خداوند در همین دنیا این گروه مجرم را به آن مبتلا سازد، عذابی دردناک و وحشتزا،
ج4، ص106
میفرماید: «و اگر بخواهیم چشمانشان را محو میکنیم»! (وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلی أَعْیُنِهِمْ).
و در این حال وحشتی فوق العاده آنها را فرا میگیرد، «سپس برای عبور از راه، میخواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، اما چگونه میتوانند ببینند»؟ (فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّی یُبْصِرُونَ).
آنها حتی از پیدا کردن راه خانه خود عاجز خواهند ماند، تا چه رسد به این که راه حق را پیدا کنند و در صراط مستقیم قدم بگذارند!
نکات آیه
۱ - توانایى خداوند بر عذاب کافران، به گونه اى که آنان با از بین رفتن چشم ها و نوردیدگانشان، راه معمول خود را پیدا نکرده و از پیمودن راه درست محروم خواهند شد. (و لو نشاء لطمسنا على أعینهم فاستبقوا الصرط فأنّى یبصرون) «طمس» (مصدر «طمسنا») به معناى از بین بردن آثار و شواهد چیزى است و مقصود از «لطمسنا على أعینهم» از بین بردن کامل عضو چشم و یا نور و بینایى آن مى باشد. مراد از «الصراط» نیز راه معمول و متداولى است که افراد آن را طى مى کنند.
۲ - عذاب کافران با از بین بردن چشم ها و نوردیدگانشان (به گونه اى که راه درستى را پیدا نکنند) جزء مشیت و سنت خدا نیست. (و لو نشاء لطمسنا على أعینهم فاستبقوا الصرط فأنّى یبصرون) از به کار رفتن «لو» - که براى امتناع و امر محالى است - برداشت یاد شده به دست مى آید.
۳ - عذاب شدن برخى از کافران و عذاب نشدن برخى دیگر در دنیا، به مشیت خدا بستگى دارد. (و لو نشاء لطمسنا على أعینهم ... فأنّى یبصرون)
۴ - بینایى، از ابزار شناخت و هدایت است. (و لو نشاء لطمسنا على أعینهم ... فأنّى یبصرون)
۵ - مشیت و سنت خداوند در هدایت انسان ها، بر بهره جستن آنان از ابزارهاى متعارف شناخت (مانند بینایى و ...) استوار است; نه بر اعجاز و ارائه کارهاى خارج از توان بشر. (و لو نشاء لطمسنا على أعینهم فاستبقوا الصرط فأنّى یبصرون) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که اگر خداوند چشم و بینایى مردم کافر را از بین مى برد، آنان به قدرت خدا پى برده و به او ایمان مى آورند; ولى خدا چنین نکرده بلکه خواسته است که آنان از راه دیدن حقایق الهى و شنیدن آنها (راه متعارف راهنمایى بشر) هدایت گردند.
۶ - انسان ها، در برابر مشیت و اراده الهى ناتوان اند. (و لو نشاء لطمسنا على أعینهم ... فأنّى یبصرون)
موضوعات مرتبط
- انسان: عجز انسان ها ۶; هدایت انسان ها ۵
- چشم: فواید چشم ۴
- خدا: آثار مشیت خدا ۵; اهمیت اراده خدا ۶; اهمیت مشیت خدا ۶; سنتهاى خدا ۲; قدرت خدا ۱; مشیت خدا ۲، ۳; نقش سنتهاى خدا ۵
- سنتهاى خدا: سنت هدایت ۵
- شناخت: ابزار شناخت ۴، ۵
- عذاب: منشأ عذاب دنیوى ۳
- کافران: عذاب دنیوى کافران ۳; عذاب کافران ۱، ۲; کورى کافران ۱، ۲; گمراهى اخروى کافران ۱
منابع