نتایج جستجو

نزول روح(اسم خاص) ۱; عظمت روح(اسم خاص) ۲، ۱۱; مالک روح(اسم خاص) ۶; مدبر روح(اسم خاص) ۶; مراد از روح(اسم خاص) ۱۱; منشأ نزول روح(اسم خاص) ۱۰; نزول روح(اسم خاص)

خدا ۷ روح(اسم خاص): آمادگى روح(اسم خاص) ۱; فضایل روح(اسم خاص) ۲، ۱۴; محدوده اختیارات روح(اسم خاص) ۴; منشأ سخن روح(اسم خاص) ۴; نقش اخروى روح(اسم خاص) ۳ قیامت:

صبح، با سلام من بر تو سلام مى کنند». خدا: خیریت مقدرات خدا ۳ روح(اسم خاص): نزول روح(اسم خاص) در شب قدر ۶ شب قدر: تداوم فضیلت شب قدر ۴; خیریت شب قدر ۱; زمان

مى كند علت ابتداء هر سوره با بسم الله معنى و موارد استعمال لفظ «اسم» فرق بين اسم و اسم اسم و علت تفكيك بين آن دو توضيح لفظ جلاله «الله» معنى رحمن و رحيم

آن دو فرق ديگرى بين سبيل و صراط مثل صراط مستقيم نسبت به سبيل هاى خدا، مثل روح است نسبت به بدن مثلى از كلام خدا و تطبيق آن با ما نحن فيه معنى صراط مستقيم

مراد از «روح» در آیه: «يَومَ يَقُومُ الرّوحُ وَ المَلائِكُة ...» گفتارى درباره معناى «روح» و مراتب آن در قرآن رواياتى درباره معناى «احقاب» و «روح»، در ذيل

برند، به ملائكه نگذرد مگر آنكه مى‌پرسند چه روح خبيثى است. ملائكه قابضين گويند: روح كافر است، به اسم قبيحى ذكرش كنند تا به آسمان اول رسد، در را براى او نگشايند

صفحه 147 فرمود كه بعد از او كسى ظهور خواهد كرد كه او را به چندين اسم خاص اختصاص دهد، و اسم سامى او را از نام همايون فرجام خود مشتق سازد، چنانچه حسان گويد:

استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه غضب فدك به آيه دعاى زكريا(ع ) وحديث (نحن معاشر الانبياء لاتورث ) پاسخ به مطالب نادرست صاحب روح المعانى رواياتى كه

استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه غضب فدك به آيه دعاى زكريا(ع ) وحديث (نحن معاشر الانبياء لاتورث ) پاسخ به مطالب نادرست صاحب روح المعانى رواياتى كه

لزوم همراه ساختن تمام لحظات قرائت با ذکر اسم خداوند است. در حقیقت مراد توجّه به صفات و نشانه هایى است که این اسم، بیانگر آن است. ۱۰ - خداوند، مربى پیامبر(ص)

شده بودم آن روز او را قبض روح كنم در هند و او را نزد تو يافتم، گفتم اينجا تا هند يك سال راه مسافت چگونه او را در هند قبض روح نمايم. چون آن روز وقت موت

و در این آیه ظاهراً به معنى اسم مفعول، یعنى «منبأبه»، به کار رفته است. ۲- وعده هاى عذاب خداوند در زمان خود و تحت شرایط خاص تحقق خواهد یافت. (قل هو القادر

گورخران از شیر ژیان، بسیار شدید بود. (فرّت من قسورة) «قسورة» اسم جامد و به معناى شیر است و گاهى اسم جمع و در معناى شکارچیان تیرانداز استعمال مى شود. (الصحاح)

و باعتبار متضمّن بودن آن معناى گرداندن را متعدى بد و مفعول شده و چون عظم اسم جنس است و واحد و كثير در آن يكسان بجاى عظام در هر دو جا عظم نيز قرائت شده

اسلام است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 15- خداوند هم جسم انسان را رشد مى‌دهد و هم روح او را. (كلمه‌ «رَبِّكَ» ميان دو كلمه‌ «خَلَقَ» و «اقْرَأْ» آمده است.) «اقْرَأْ

در بدن از اين رگ منشعب شوند. و نزد بعضى (وريد) اسم جنس و مراد جميع رگها و تسميه آن به وريد به جهت ورود روح است در آن، و حبل الوريد مثلى است كه مستعمل در

ناحيه او است معناى ((خير)) و بيان اينكه اين كلمه افعلتفضيل نيست خير در قرآن اسم خدا نيست بلكه صفت خدا است جمله ((بيدك الخير)) دلالت دارد بر اينكه خير منحصر

روزى شما است، يا ملائكه كه به تدبير ارزاق شما مشغولند «اين تسميه سبب است با اسم مسبب». وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ‌: و پند نپذيرد و عبرت نگيرد مگر

آشامیدنى، داراى برنامه اى خاص بود. (و سقیها) «سَقْى» و «سُقْیا»، به معناى در اختیار نهادن نوشیدنى است (مفردات) و «سُقْیا» اسم مصدر براى «سَقْى» مى باشد