نتایج جستجو

چنان چه[اولیاى دم ]دیه زن را قبول کنند، پس حکم همان است و اگر اولیاى زن دیه را نپذیرفتند [و راضى نشدند]مگر به کشتن قاتل، باید نصف دیه مرد را بدهند و سپس

است، و مردان را بر آنان [به خاطر کارگزاری، و تدبیر امور زندگی در امر میراث و دیه، گواهی در دادگاه و غیر این امور حقوقی] افزون تر است؛ و خدا توانای شکست ناپذیر

مُسَلّمَة لَأَمَة خَطَأ فَمَن خَيْر إِذَا امْرَأَة اللّه لَم تَحْرِير قَضَى أَن دِيَة وَهَبَت قَوْم مُشْرِکَة يُؤْمِن لِمُؤْمِن مَعَک يَجِد نَفْسَهَا مُؤْمِن فَصِيَام

أَمّا لِوَالِدَي مَا لَهُم بِمَا فَعِنْد تَقُولُوا مُبِينا جَزَاء الّذِين دِيَة الدّرَجَات مَغَانِم تَزِد آمَنُوا غَضِب لِي يَمُوت جَنّات الْعُلَى مُسَلّمَة

مجراى بزرگ آب را نيز وادى گويند. و آن در اصل بزرگى امر است و خونبها را از آن ديه گويند كه عطايى است در مقابل امر عظيم يعنى قتل. به نظر بعضى آن در اصل به معنى

از هر طایفه اى چند نفر با شمشیرهاى خود در کشتن او شریک گردیم و بعد با دادن دیه به بهاى ریختن خون او بنى‌هاشم را راضى کنیم. شیطان این رأى را پسندید و آرا

مراتب ديه مقرر فرموده: 1- ده مثقال طلا- كسى كارى كند كه منى شخصى در خارج بريزد. 2- بيست مثقال طلا- ديه نطفه مقرره در رحم بيفتد 3- چهل مثقال ديه علقه (خون

مرتضى علم‌الهدى (از علماى هزار سال قبل) پرسيدند: چرا دستى كه پانصد مثقال طلا ديه دارد، به خاطر يك چهارم مثقال دزدى، قطع مى‌شود؟ پاسخ فرمود: «امانت»، قيمت دست

‌اگر‌ قتل‌ تنها ‌است‌ ‌او‌ ‌را‌ ميكشند قصاصا و ‌اگر‌ ولي‌ّ دم‌ عفو كرد ‌ يا ‌ ديه‌ گرفت‌ ميكشند جدا و ‌اگر‌ قتل‌ و اخذ مال‌ كرده‌ مال‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌او‌ ميگيرند

رسانده‌ مطابقش‌ تلافي‌ كنند و ‌اگر‌ تدارك‌ بمثل‌ ممكن‌ نيست‌ ‌در‌ شرع‌ مطهر ديه‌ معين‌ فرموده‌ ‌حتي‌ ارش‌ خدش‌ و ارش‌ سيلي‌ ‌اگر‌ سياه‌ شود ‌ يا ‌ قرمز شود

‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ عذاب‌ دردناك‌. إِنَّمَا السَّبِيل‌ُ ‌از‌ قتل‌ و قصاص‌ و ديه‌ و ارش‌ و مؤاخذه‌. عَلَي‌ الَّذِين‌َ يَظلِمُون‌َ النّاس‌َ چه‌ ظلم‌ بانبياء

ميكنند زيرا احقاق‌ حق‌ ‌خود‌ ميكند چه‌ راجع‌ بقصاص‌ ‌باشد‌ و چه‌ راجع‌ ‌به‌ ديه‌ و چه‌ راجع‌ ‌به‌ اخذ حق‌. ] (آیه 41)- یاری طلبیدن عیب نیست، ظلم کردن عیب

‌اگر‌ عمدي‌ نباشد ‌ يا ‌ بحق‌ ‌باشد‌ عقوبت‌ عذاب‌ جهنم‌ ندارد و ‌لو‌ بسا ديه‌ ‌ يا ‌ كفاره‌ داشته‌ ‌باشد‌ قرينه‌ سوم‌ ‌آيه‌ وَ مَن‌ يَقتُل‌ مُؤمِناً الايه‌

حد ساقط ميشود لكن‌ ‌اينکه‌ ‌غير‌ ‌از‌ حق‌ ‌النّاس‌ ‌است‌ ‌که‌ حق‌ قصاص‌ و ديه‌ و استرداد مال‌ ‌ يا ‌ عوض‌ ‌آن‌ ساقط نميشود مگر آنكه‌ صاحب‌ جلد 6 - صفحه

جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ‌: پس بيايند نزد تو و زبان به اعتذار گشايند يا ديه قتل طلبند، در حالتى كه قسم مى‌خورند به خدا. مضمون قسم آنكه: إِنْ أَرَدْنا

ميفرمايد وَ مَن‌ قَتَل‌َ مُؤمِناً خَطَأً فَتَحرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤمِنَةٍ وَ دِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلي‌ أَهلِه‌ِ الاية نساء ‌آيه‌ ] (آیه 91)- در این لحظات حساس

زاني‌ ‌را‌ صد تازيانه‌ ‌ يا ‌ رجم‌ ‌ يا ‌ قتل‌ ‌از‌ كدام‌ قتل‌ خطا اتخاذ ديه‌ كردند معاملات‌ ربوي‌ رسميت‌ تمام‌ پيدا كرده‌ كدام‌ اهل‌ بدعت‌ ‌ يا ‌ مرتد

به جهت استكشاف و استعلام كيفيت هلاك ايشان و يا به جهت تعجب آنكه چگونه اهل ديه بتمامه معذب شوند و حال آنكه در ميانشان مؤمنان باشند. يا استخبار از آنكه محققا

‌بر‌ مقاتله‌ پيغمبر و دو نفر ‌از‌ مسلمين‌ ‌را‌ كشتند حضرت‌ تشريف‌ برد مطالبه ديه ‌آنها‌ ‌را‌ بكند اينها قصد كردند ‌که‌ ‌از‌ بام‌ قصر ‌خود‌ سنگ‌ رها كنند ‌بر‌

شريعت جامع كافى وافى كه تمام جزئيات ممكن الوقوع را بيان فرموده حتى ارش خدشه و ديه خراش، معقول نيست كه تكليف احكام شرعيه مكلفين را واگذار به شوراى آنان نمايد،