گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۸ مهر ۱۴۰۳
خط ۹۵: خط ۹۵:
و نيز قرآن، مشتمل است بر قوّت حجت و عظمت بيان و نور و هدايت، آن هم بدون اين كه در تمامى اين باب هاى مختلف، يك سخنش، مخالف با سخن ديگرش باشد. و اضافه كن بر همه اين امتيازات و خصائص، اين خصوصيت را كه سخن قرآن در بلاغت و فصاحت در افقى قرار دارد كه دست بشر از رسيدن به آن كوتاه است.
و نيز قرآن، مشتمل است بر قوّت حجت و عظمت بيان و نور و هدايت، آن هم بدون اين كه در تمامى اين باب هاى مختلف، يك سخنش، مخالف با سخن ديگرش باشد. و اضافه كن بر همه اين امتيازات و خصائص، اين خصوصيت را كه سخن قرآن در بلاغت و فصاحت در افقى قرار دارد كه دست بشر از رسيدن به آن كوتاه است.


آرى، دانش پژوهان از صدر اول تا به امروز، در مسأله اعجاز قرآن اكتفا كرده اند به بلاغت و فصاحت آن، و در اين باره كتاب ها نوشته و رساله ها تأليف كرده اند، و همين باعث شده كه از تدبّر در حقايق قرآن و تعمق در معارف آن باز مانده، چنين بپندارند كه معانى قرآن، مانند ساير
آرى، دانش پژوهان از صدر اول تا به امروز، در مسأله اعجاز قرآن اكتفا كرده اند به بلاغت و فصاحت آن، و در اين باره كتاب ها نوشته و رساله ها تأليف كرده اند، و همين باعث شده كه از تدبّر در حقايق قرآن و تعمق در معارف آن باز مانده، چنين بپندارند كه معانى قرآن، مانند ساير معانی اموری است
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۹۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۹۴ </center>
معانى امورى است پيش پاافتاده، كه در آن يك صحرانشين و يك شهرنشين، يك عامى و يك خاصى، يك جاهل و يك عالم با هم برابرند، و فضيلت و برترى قرآن از ساير كتاب ها، هرچه هست، در نظم الفاظ آن است، و ماوراى آن هيچ ارزشى ندارد.  
پيش پاافتاده، كه در آن يك صحرانشين و يك شهرنشين، يك عامى و يك خاصى، يك جاهل و يك عالم با هم برابرند، و فضيلت و برترى قرآن از ساير كتاب ها، هرچه هست، در نظم الفاظ آن است، و ماوراى آن هيچ ارزشى ندارد.  


و غفلت كرده اند از اين كه خود خداى تعالى، وقتى قرآن را توصيف مى كند، از فصاحت و بلاغت آن نمی گويد، بلكه آن چيزى كه دخيل در تحدّی اش می داند، اين است كه: «قرآن»، نور است، رحمت است، هدايت است، حكمت است، موعظت است، و برهان و تبيان هر چيز است، و تفصيل الكتاب است، و شفاء مؤمنان و قول فصل است، و هزل نيست، و اين كه قرآن مواقع نجوم است، و هيچ اختلافى در آن نيست. و مسأله بلاغت را به طور صريح و به عينه ذكر نفرموده.
و غفلت كرده اند از اين كه خود خداى تعالى، وقتى قرآن را توصيف مى كند، از فصاحت و بلاغت آن نمی گويد، بلكه آن چيزى كه دخيل در تحدّی اش می داند، اين است كه: «قرآن»، نور است، رحمت است، هدايت است، حكمت است، موعظت است، و برهان و تبيان هر چيز است، و تفصيل الكتاب است، و شفاء مؤمنان و قول فصل است، و هزل نيست، و اين كه قرآن مواقع نجوم است، و هيچ اختلافى در آن نيست. و مسأله بلاغت را به طور صريح و به عينه ذكر نفرموده.
۱۶٬۸۷۵

ویرایش