گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۲۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
<span id='link221'><span>
<span id='link221'><span>


==آيات ۹۲ - ۸۳، سوره يوسف ==
==آيات ۸۳ - ۹۲ سوره يوسف ==
قَالَ بَلْ سوَّلَت لَكُمْ أَنفُسكُمْ أَمْراً فَصبرٌ جَمِيلٌ عَسى اللَّهُ أَن يَأْتِيَنى بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكيمُ(۸۳)
قَالَ بَلْ سوَّلَت لَكُمْ أَنفُسكُمْ أَمْراً فَصبرٌ جَمِيلٌ عَسى اللَّهُ أَن يَأْتِيَنى بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكيمُ(۸۳)
وَ تَوَلى عَنهُمْ وَ قَالَ يَأَسفَى عَلى يُوسف وَ ابْيَضت عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ(۸۴)
 
قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكرُ يُوسف حَتى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَلِكِينَ(۸۵)
وَ تَوَلّى عَنهُمْ وَ قَالَ يَا أَسفَى عَلى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّت عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ(۸۴)
قَالَ إِنَّمَا أَشكُوا بَثى وَ حُزْنى إِلى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ(۸۶)
 
يَبَنىَّ اذْهَبُوا فَتَحَسسوا مِن يُوسف وَ أَخِيهِ وَ لا تَايْئَسوا مِن رَّوْح اللَّهِ إِنَّهُ لا يَايْئَس مِن رَّوْح اللَّهِ إِلا الْقَوْمُ الْكَفِرُونَ(۸۷)
قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكُرُ يُوسُف حَتّى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ(۸۵)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَأَيهَا الْعَزِيزُ مَسنَا وَ أَهْلَنَا الضرُّ وَ جِئْنَا بِبِضعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يجْزِى الْمُتَصدِّقِينَ(۸۸)
 
قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسف وَ أَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَهِلُونَ(۸۹)
قَالَ إِنَّمَا أَشكُوا بَثّى وَ حُزْنى إِلى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ(۸۶)
قَالُوا أَ ءِنَّك لاَنت يُوسف قَالَ أَنَا يُوسف وَ هَذَا أَخِى قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَ يَصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ(۹۰)
 
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ ءَاثَرَك اللَّهُ عَلَيْنَا وَ إِن كنَّا لَخَطِئِينَ(۹۱)
يَا بَنىَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن يُوسُف وَ أَخِيهِ وَ لا تَايْئَسُوا مِن رَّوْح اللَّهِ إِنَّهُ لا يَايْئَس مِن رَوْح اللَّهِ إِلّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ(۸۷)
قَالَ لا تَثرِيب عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّحِمِينَ(۹۲)
 
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَيْهِ قَالُوا يَا أَيهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنَا بِبِضاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِى الْمُتَصدِّقِينَ(۸۸)
 
قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَا فَعَلْتُم بِيُوسُف وَ أَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ(۸۹)
 
قَالُوا أَءِنَّك لاَنتَ يُوسُف قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هَذَا أَخِى قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَ يَصبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ(۹۰)
 
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَك اللَّهُ عَلَيْنَا وَ إِن كنَّا لَخَاطِئِينَ(۹۱)
 
قَالَ لا تَثرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ(۹۲)


<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آيات'''» </center>


(يعقوب ) گفت : (چنين نيست )، بلكه ضميرها و هوى و هوستان كارى (بزرگ ) را به شما نيكو وانمود كرده ، اينك صبرى نيكو بايد (بكنم )، شايد خدا همه را به من بازآرد،(۸۳)
(يعقوب) گفت: (چنين نيست)، بلكه ضميرها و هوا و هوستان، كارى (بزرگ) را به شما نيكو وانمود كرده، اينك صبرى نيكو بايد (بكنم)، شايد خدا همه را به من باز آرد.(۸۳)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۱۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۳۱۵ </center>
و از آنان روى بگردانيد، و گفت : اى دريغ از يوسف ، و ديدگانش از غم سپيد شد، اما او خشم خود را فرو مى برد (۸۴)
و از آنان روى بگردانيد، و گفت: اى دريغ از يوسف، و ديدگانش از غم سپيد شد، اما او خشم خود را فرو مى برد. (۸۴)
گفتند: به خدا آنقدر ياد يوسف مى كنى تا سخت بيمار شوى ، يا بهلاك افتى ، (۸۵)
 
گفت : شكايت غم و اندوه خويش را فقط به خدا مى كنم و از خدا چيرهايى سراغ دارم كه شما نمى دانيد(۸۶)
گفتند: به خدا آن قدر ياد يوسف مى كنى تا سخت بيمار شوى، يا به هلاك افتى. (۸۵)
فرزندان من ! برويد و يوسف و برادرش را بجوئيد و از فرج خدا نوميد مشويد، كه جز گروه كافران از گشايش خدا نوميد نمى شوند،(۸۷)
 
و چون نزد يوسف آمدند گفتند: اى عزيز! ما و كسانمان بينوا شده ايم ، و كالايى ناچيز آورده ايم پيمانه را تمام ده ، و به ما ببخشاى ، كه خدا بخششگران را پاداش مى دهد.(۸۸)
گفت: شكايت غم و اندوه خويش را فقط به خدا مى كنم و از خدا چيزهايى سراغ دارم كه شما نمى دانيد(۸۶)
گفت : بياد داريد وقتى را كه نادان بوديد با يوسف و برادرش چه كرديد؟ (۸۹)
 
گفتند: مگر تو يوسفى ؟ گفت : من يوسفم ، و اين برادر من است ، خدا بما منت نهاد، كه هر كه بپرهيزد و صبور باشد خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى كند()
فرزندان من! برويد و يوسف و برادرش را بجویيد و از فرج خدا نوميد مشويد، كه جز گروه كافران، از گشايش خدا نوميد نمى شوند.(۸۷)
گفتند: به خدا كه خدا ترا بر ما برترى داده و ما خطا كرده بوديم (۹۱)
 
گفت : اكنون هنگام رسيدن به خرده حسابها نيست خدا شما را بيامرزد، كه او از همه رحيمان رحيم تر است (۹۲)
و چون نزد يوسف آمدند، گفتند: اى عزيز! ما و كسانمان بينوا شده ايم، و كالايى ناچيز آورده ايم، پيمانه را تمام ده، و به ما ببخشاى، كه خدا بخششگران را پاداش مى دهد.(۸۸)
 
گفت: به ياد داريد وقتى را كه نادان بوديد، با يوسف و برادرش چه كرديد؟ (۸۹)
 
گفتند: مگر تو يوسفى؟ گفت: من يوسفم، و اين، برادر من است، خدا به ما منت نهاد، كه هر كه بپرهيزد و صبور باشد، خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى كند.(۹۰)
 
گفتند: به خدا كه خدا تو را بر ما برترى داده و ما خطا كرده بوديم. (۹۱)
 
گفت: اكنون هنگام رسيدن به خرده حساب ها نيست، خدا شما را بيامرزد، كه او، از همه رحيمان، رحيم تر است. (۹۲)
<center> «'''بیان آيات'''» </center>
<center> «'''بیان آيات'''» </center>


اين آيات ، داستان گفتگوى پسران يعقوب با پدر را بيان مى كند، كه بعد از مراجعت سفر دوم خود از مصر به كنعان داستان بازداشت شدن برادر مادرى يوسف را به پدر گفتند، و او دستور داد تا بار ديگر به مصر برگشته از يوسف و برادرش جستجو كنند، و در آخر، يوسف خود را براى ايشان معرفى نمود.
اين آيات، داستان گفتگوى پسران يعقوب با پدر را بيان مى كند، كه بعد از مراجعت سفر دوم خود از مصر به كنعان، داستان بازداشت شدن برادر مادرى يوسف را به پدر گفتند، و او دستور داد تا بارِ ديگر به مصر برگشته، از يوسف و برادرش جستجو كنند، و در آخر، يوسف خود را براى ايشان معرفى نمود.
<span id='link222'><span>
<span id='link222'><span>


۱۶٬۲۶۹

ویرایش