۱۶٬۳۳۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
اگر گفتند: «رُسُل: فرستادگان»، با اين كه مى بايست گفته باشند: «رسول: فرستاده»، با اين كه ظاهر آيه بيان حال ظالمان اين امت است، براى اين مى باشد كه بفهماند ملاك در آمدن اين عذاب، حكم كردن ميان هر رسول و مردم آن رسول است، و اين حكم اختصاص به يك رسول معين ندارد. همچنان كه آيه: «وَ لِكُلّ أُمّةٍ رَسُولٌ فَإذَا جَاءَ رَسُولُهُم قُضِىَ بَينَهُم بِالقِسطِ وَ هُم لا يُظلَمُون» نيز، آن را افاده مى كند. | اگر گفتند: «رُسُل: فرستادگان»، با اين كه مى بايست گفته باشند: «رسول: فرستاده»، با اين كه ظاهر آيه بيان حال ظالمان اين امت است، براى اين مى باشد كه بفهماند ملاك در آمدن اين عذاب، حكم كردن ميان هر رسول و مردم آن رسول است، و اين حكم اختصاص به يك رسول معين ندارد. همچنان كه آيه: «وَ لِكُلّ أُمّةٍ رَسُولٌ فَإذَا جَاءَ رَسُولُهُم قُضِىَ بَينَهُم بِالقِسطِ وَ هُم لا يُظلَمُون» نيز، آن را افاده مى كند. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۲۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۲۲ </center> | ||
«''' | «'''أوَ لَم تَكُونُوا أقسَمتُم مِن قَبلُ مَا لَكُم مِن زَوَالٍ '''» - كلمۀ «اقسام» به معناى اين است كه گوينده، گفتار خود را به امر شريفى - البته به جهت شرافت آن امر - پيوسته كند، تا بدين وسيله صدق گفتار خود را برساند. چون اگر با چنين پيوندى باز هم دروغ بگويد، در حقيقت به شرافت آن امر شريف، توهين نموده است. | ||
و چون كسى را جرأت چنين توهينى نيست، پس شنونده مطمئن مى شود كه گوينده راست مى گويد. مثل اين كه بگويد: و الله من رفتم؛ و يا به جان خودم، مطلب از اين قرار است. و در ادبيات، قسم از محكم ترين، وسائل تأكيد شمرده مى شود. و بعيد نيست كه منظور از «اقسام» در اين آيه، كنايه باشد از اين كه گوينده، كلام خود را قاطع و جزمى و بدون ترديد بگويد. | و چون كسى را جرأت چنين توهينى نيست، پس شنونده مطمئن مى شود كه گوينده راست مى گويد. مثل اين كه بگويد: و الله من رفتم؛ و يا به جان خودم، مطلب از اين قرار است. و در ادبيات، قسم از محكم ترين، وسائل تأكيد شمرده مى شود. و بعيد نيست كه منظور از «اقسام» در اين آيه، كنايه باشد از اين كه گوينده، كلام خود را قاطع و جزمى و بدون ترديد بگويد. | ||
جملۀ مورد بحث، مقول براى قولى حذف شده است، و تقدير آن چنين است: «يُقالُ لَهُم أوَلَم تَكُونُوا...»، يعنى در توبيخ و اسكاتشان گفته شود: مگر شما نبوديد كه قبل از اين، سوگند مى خورديد (و يا به طور قطع مى گفتيد): ما هرگز زايل شدنى نيستيم، و اين نيروى دفاعى و اين سطوتى كه داريم، ما را از هر حادثه نابود كننده نجات مى بخشد؟ پس چطور امروز به التماس افتاده، چند روزى مهلت مى خواهيد؟ | |||
«'''وَ سكَنتُمْ فى مَساكنِ الَّذِينَ ظلَمُوا أَنفُسهُمْ ...'''»: | «'''وَ سكَنتُمْ فى مَساكنِ الَّذِينَ ظلَمُوا أَنفُسهُمْ ...'''»: | ||
اين جمله، عطف بر محل جمله | اين جمله، عطف بر محل جمله «أقسَمتُم» است و معنايش اين است كه: و باز مگر شما نبوديد كه در خانه و قريه و شهر مردمى منزل كرديد، كه آنان نيز ظلم كردند و به كيفر ظلمشان منقرض شدند. پس از دو جهت برايتان روشن شد كه اين دعوت، دعوت حقى است كه سرپيچى از آن، عذاب استيصال را به دنبال دارد: | ||
جهت اول از راه «مشاهده» كه ديديد ما با آن ها كه ظلم كردند، چه معامله كرديم و چگونه منقرضشان نموديم، و شما را در منازل آنان جاى داديم. | جهت اول از راه «مشاهده» كه ديديد ما با آن ها كه ظلم كردند، چه معامله كرديم و چگونه منقرضشان نموديم، و شما را در منازل آنان جاى داديم. | ||
جهت دوم از راه «بيان»، كه با زدن مَثَل ها و بيان روشنى كه به | جهت دوم از راه «بيان»، كه با زدن مَثَل ها و بيان روشنى كه به سمع تان رسانديم و به وسيله خبر دادن از اين كه از عذاب استيصال، كيفر انكار حق و سرپيچى از دعوت نبوى است، حجت را بر شما تمام كرديم. | ||
«'''وَ قَدْ مَكَرُوا مَكرَهُمْ وَ عِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِن كانَ مَكرُهُمْ لِتزُولَ مِنْهُ الجِْبَالُ'''»: | «'''وَ قَدْ مَكَرُوا مَكرَهُمْ وَ عِندَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِن كانَ مَكرُهُمْ لِتزُولَ مِنْهُ الجِْبَالُ'''»: |
ویرایش