گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
اگر در آيه مورد بحث، بيرون كردن از ظلمات به سوى نور را، مقيد به اذن پروردگار نكرد، ولى در آيه اول سوره، كه مربوط به رسالت خاتم النبيين و خطاب به آن جناب بود، مقيد كرد، براى اين بود كه در آن جا داشت: «لِتُخرِجَ النَّاسَ: تا مردم را بيرون كنى»، ولى در اين جا دارد: «أخرِج قَومَكَ: قومت را بيرون كن»، كه اين تعبير، متضمن معناى اذن است، به خلاف آن تعبير.
اگر در آيه مورد بحث، بيرون كردن از ظلمات به سوى نور را، مقيد به اذن پروردگار نكرد، ولى در آيه اول سوره، كه مربوط به رسالت خاتم النبيين و خطاب به آن جناب بود، مقيد كرد، براى اين بود كه در آن جا داشت: «لِتُخرِجَ النَّاسَ: تا مردم را بيرون كنى»، ولى در اين جا دارد: «أخرِج قَومَكَ: قومت را بيرون كن»، كه اين تعبير، متضمن معناى اذن است، به خلاف آن تعبير.


==مراد از «ايام الله» در جمله «و ذكرهم به ايام الله»==
==مراد از «ايّام خدا»، در جمله «وَ ذَكِّرهُم بِأيّامِ الله»==


«'''و ذكرهم بايام الله ان فى ذلك لايات لكل صبار شكور'''» - شكى نيست كه مراد از ايام ، ايام مخصوصى است، و نسبت دادن ايام مخصوص به خدا با اينكه همه ايام و همه موجودات از خداست،
«'''وَ ذَكِّرهُم بِأيَّامِ اللهِ إنَّ فِى ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ'''» - شكى نيست كه مراد از «ايّام»، ايّام مخصوصى است، و نسبت دادن ايام مخصوص به خدا، با اين كه همۀ ايام و همۀ موجودات از خداست، حتما به خاطر حوادثى است كه در آن ايام مخصوص به وجود آمده و امر خداى تعالى را ظاهر ساخته است، كه در ديگر ايّام، چنين ظهورى رُخ نداده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۳ </center>
حتما به خاطر حوادثى است كه در آن ايام مخصوص به وجود آمده و امر خداى تعالى را ظاهر ساخته است، كه در ديگر ايام چنين ظهورى رخ نداده است، پس به طور مسلم مقصود از ايام خدا، آن زمان هايى است كه امر خدا و آيات وحدانيت و سلطنت او ظاهر شده، و يا ظاهر مى شود، مانند روز مرگ، كه در آن روز سلطنت آخرتى خدا هويدا مى گردد، و اسباب دنيوى از سببيت و تاثير مى افتند، و نيز مانند روز قيامت كه هيچ كس براى ديگرى مالك چيزى نيست و براى كسى كارى نمى توانند بكند، و همه امور، تنها به دست خدا است، و نيز مانند ايامى كه قوم نوح و عاد و ثمود در آن ايام به هلاكت رسيدند، چون اين گونه ايام ، ايامى هستند كه قهر و غلبه الهى در آن ظاهر گشته ، و عزت خدائى ، خودنمايى كرده است.


ممكن هم هست ايام ظهور رحمت و نعمت الهى ، جزء اين ايام بوده باشد، البته آن ايامى كه نعمت هاى الهى آن چنان ظهورى يافته كه در ديگر ايام به آن روشنى نبوده است، مانند روزى كه حضرت نوح و يارانش از كشتى بيرون آمدند و مشمول سلام و بركات خدا شدند، و روزى كه ابراهيم (عليه السلام) از آتش نجات يافت، و امثال اين ها، زيرا اين گونه ايام، مانند ايام مذكور ديگر، در حقيقت نسبتى به غير خدا نداشته، بلكه ايام خدا و منسوب به اويند، همچنان كه ايام امت ها و اقوام را به آن ها نسبت داده، كه از آن جمله است ايام عرب، مانند «روز ذى قار» و «روز فجار» و «روز بعاث» و امثال اين ها.
پس به طور مسلّم، مقصود از «ايّام خدا»، آن زمان هايى است كه امر خدا و آيات وحدانيت و سلطنت او ظاهر شده، و يا ظاهر مى شود. مانند روز مرگ، كه در آن روز، سلطنت آخرتى خدا هويدا مى گردد، و اسباب دنيوى از سببيت و تأثير مى افتند.  


و اين كه بعضى از مفسرين، ايام الله را به ايام ظهور نعمت هاى خدا اختصاص داده، و آيات بعدى سوره را كه درباره نعمت هاى خدا است دليل خود گرفته اند و نيز مفسرين ديگرى كه ايام مذكور را به ايام عذاب هاى خدا اختصاص داده اند، راه درستى نرفته اند، چون هيچ وجهى براى اين دو اختصاص نيست، و همان طور كه گفتيم سياق كلام، سياق بيانى است كه عزت خدا اقتضا دارد و مقتضاى عزت خدا، هم نعمت دادن است، و هم عذاب كردن.
و نيز، مانند روز قيامت، كه هيچ كس براى ديگرى مالك چيزى نيست و براى كسى كارى نمى توانند بكند، و همه امور، تنها به دست خدا است. و نيز، مانند ايامى كه قوم نوح و عاد و ثمود در آن ايّام به هلاكت رسيدند. چون اين گونه ايّام، ايّامى هستند كه قهر و غلبه الهى در آن ظاهر گشته، و عزّت خدایى، خودنمايى كرده است.


«'''ان فى ذلك لايات لكل صبار شكور'''» - اين جمله ختم كلام در آيه است، و صبار به معناى بسيار شكيبا، و شكور به معناى بسيار شكرگزار است.
ممكن هم هست ايّام ظهور رحمت و نعمت الهى، جزء اين ايّام بوده باشد. البته آن ايّامى كه نعمت هاى الهى آن چنان ظهورى يافته كه در ديگر ايِام، به آن روشنى نبوده است. مانند روزى كه حضرت نوح و يارانش از كشتى بيرون آمدند و مشمول سلام و بركات خدا شدند. و روزى كه ابراهيم «عليه السلام»، از آتش نجات يافت، و امثال اين ها. زيرا اين گونه ايّام، مانند ايّام مذكور ديگر، در حقيقت نسبتى به غير خدا نداشته، بلكه ايّام خدا و منسوب به اويند، همچنان كه ايّام امت ها و اقوام را به آن ها نسبت داده، كه از آن جمله است ايّام عرب، مانند: «روز ذى قار» و «روز فجار» و «روز بعاث» و امثال اين ها.
 
و اين كه بعضى از مفسّران، «ايّام الله» را به ايّام ظهور نعمت هاى خدا اختصاص داده، و آيات بعدى سوره را كه درباره نعمت هاى خدا است، دليل خود گرفته اند، و نيز مفسران ديگرى كه ايّام مذكور را، به ايّام عذاب هاى خدا اختصاص داده اند، راه درستى نرفته اند. چون هيچ وجهى براى اين دو اختصاص نيست، و همان طور كه گفتيم، سياق كلام، سياق بيانى است كه عزّت خدا اقتضا دارد و مقتضاى عزّت خدا، هم نعمت دادن است، و هم عذاب كردن.
 
«'''إنَّ فِى ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ'''» - اين جمله، ختم كلام در آيه است، و «صبّار»، به معناى بسيار شكيبا، و «شكور»، به معناى بسيار شكرگزار است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۲۴ </center>


<span id='link19'><span>
<span id='link19'><span>
==بحث روايتى: روايتى در بيان مراد از ايام الله ==
==بحث روايتى: روايتى در بيان مراد از ايام الله ==
در الدر المنثور است كه: احمد از ابوذر نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) فرمود: هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرده مگر با زبان قومش.
در الدر المنثور است كه: احمد از ابوذر نقل كرده كه گفت: رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم) فرمود: هيچ پيغمبرى را مبعوث نكرده مگر با زبان قومش.
۱۷٬۰۰۸

ویرایش