گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۱۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۰۳: خط ۱۰۳:
<span id='link113'><span>
<span id='link113'><span>


==مؤمنانى كه داراى ايمان كامل هستند از نور خدا بهره مى گيرند ==
==بهره مندی مؤمنان داراى ايمان كامل، از نور خدا ==
«'''يهدى اللّه لنوره من يشاء'''» - اين جمله اول مطلب است ، و اختصاص به مؤمنين را به نور ايمان و معرفت و محروميت كفار را از آن ، تعليل مى كند و از سياق چنين معلوم مى شود كه مراد از «من يشاء - هر كه را بخواهد»، همان مردمى هستند كه در آيه «رجال لا تلهيهم تجاره و لا بيع عن ذكر الله ...» يادشان كرده است ، و خلاصه مؤمنينى هستند كه داراى كمال ايمان باشند.
«'''يَهدِى اللّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ'''» - اين جمله، اول مطلب است، و اختصاص به مؤمنان را به نور ايمان و معرفت و محروميت كفار را از آن، تعليل مى كند و از سياق چنين معلوم مى شود كه مراد از «مَن يَشَاءُ: هر كه را بخواهد»، همان مردمى هستند كه در آيه «رِجَالٌ لَا تُلهِيهِم تِجَارَةٌ وَ لَا بَيعٌ عَن ذِكرِ اللهِ...» يادشان كرده است، و خلاصه مؤمنانى هستند كه داراى كمال ايمان باشند.


و معناى آيه اين است كه خداى تعالى به سوى نور خود هدايت مى كند كسانى را كه داراى كمال ايمان باشند، نه كسانى را كه متصف به كفر باشند، - كه به زودى درباره ايشان سخن مى گويد - و اين به خاطر صرف مشيت او است.
و معناى آيه، اين است كه: خداى تعالى، به سوى نور خود هدايت مى كند كسانى را كه داراى كمال ايمان باشند، نه كسانى را كه متصف به كفر باشند - كه به زودى، درباره ايشان سخن مى گويد - و اين، به خاطر صرف مشيّت او است.


و معناى آيه اين نيست كه خدا به مشيت خود بعضى افراد را به سوى نورش هدايت مى كند و بعضى را هدايت نمى كند، تا در تعميم آن محتاج شويم به اينكه بگوييم وقتى هدايت بعضى مورد مشيت و خواست او قرار مى گيرد كه محل مستعد براى قبول هدايت باشد، يعنى حسن سريره و عمل داشته باشد، و اين محل تنها دل هاى اهل ايمان است ، نه اهل كفر، (دقت بفرماييد).
و معناى آيه اين نيست كه خدا به مشيّت خود، بعضى افراد را به سوى نورش هدايت مى كند و بعضى را هدايت نمى كند، تا در تعميم آن محتاج شويم به اين كه بگوييم وقتى هدايت بعضى مورد مشيّت و خواست او قرار مى گيرد، كه محل مستعد براى قبول هدايت باشد. يعنى حُسن سريره و عمل داشته باشد، و اين محل، تنها دل هاى اهل ايمان است، نه اهل كفر. (دقت بفرماييد).


دليل بر اين كه معناى آيه همان است كه ما گفتيم نه معنى ديگرى، جمله «و لله ملك السموات و الارض ...» است به بيانى كه -ان شاء اللّه - خواهد آمد.
دليل بر اين كه معناى آيه همان است كه ما گفتيم نه معنى ديگرى، جملۀ «وَ لِلهِ مُلكُ السَّمَاوَات وَ الأرض...» است، به بيانى كه - إن شاء اللّه - خواهد آمد.


«'''و يضرب الله الا مثال للناس و اللّه بكل شى ء عليم '''» - اين جمله اشاره است به اين كه در باطن مثلى كه زده شد اسرارى از علم نهفته است ، اگر به عنوان مثل آورده شد براى اين بود كه از آسان ترين طرق، آن حقايق و دقايق را رسانده باشد، تا عالم و عامى هر دو آن را بفهمند، و هر يك نصيب خود را از آن بگيرد، همچنان كه فرموده: «و تلك الامثال نضربها للناس و ما يعقلها الا العالمون».
«'''وَ يَضرِبُ اللهُ الأمثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللّهُ بِكُلّ شَئٍ عَلِيمٌ '''» - اين جمله اشاره است به اين كه در باطن مَثَلى كه زده شد، اسرارى از علم نهفته است. اگر به عنوان مَثَل آورده شد، براى اين بود كه از آسان ترين طرق، آن حقايق و دقايق را رسانده باشد، تا عالِم و عامى هر دو آن را بفهمند، و هر يك نصيب خود را از آن بگيرد، همچنان كه فرموده: «وَ تِلكَ الأمثَالُ نَضرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعقِلُهَا إلّا العَالِمُون».


«'''فى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكرَ فِيهَا اسمُهُ'''»:
«'''فى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَ يُذْكرَ فِيهَا اسمُهُ'''»:


«اذن» در هر چيز، به معناى اعلام اين معنا است كه مانعى از انجام آن نيست . و
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۷۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۱۷۵ </center>
مراد از «رفع بيوت»، رفع قدر و منزلت و تعظيم آنهاست و چون عظمت و علو خاص خداى تعالى است و احدى شريك او نيست، مگر آن كه باز منتسب به او باشد كه به مقدار انتسابش به او، از آن بهره مند مى شود، پس اذن خدا به اين كه اين بيوت رفيع المقام باشند به خاطر اين است كه اين بيوت منتسب به خود اويند.
«إذن» در هر چيز، به معناى اعلام اين معنا است كه مانعى از انجام آن نيست. و مراد از «رفع بيوت»، رفع قدر و منزلت و تعظيم آن هاست، و چون عظمت و علوّ، خاصّ خداى تعالى است و احدى شريك او نيست، مگر آن كه باز منتسب به او باشد كه به مقدار انتسابش به او، از آن بهره مند مى شود، پس اذن خدا به اين كه اين بيوت رفيع المقام باشند، به خاطر اين است كه اين بيوت منتسب به خود اويند.


از اين جا معلوم مى گردد كه علت رفعت اين خانه ها همان «يذكر فيها اسمه» است ، يعنى همين است كه در آن بيوت نام خدا برده مى شود. و چون از سياق بر مى آيد كه اين ذكر نام خدا استمرارى است ، و يا حداقل آماده آن هست ، لذا برگشت معنا به اين مى شود كه: اهل اين خانه ها همواره نام خدا را مى برند، و در نتيجه قدر و منزلت آن خانه ها بزرگ و رفيع مى شود.
از اين جا معلوم مى گردد كه علت رفعت اين خانه ها، همان «يُذكَرُ فِيهَا اسمُهُ» است. يعنى همين است كه در آن بيوت نام خدا برده مى شود. و چون از سياق بر مى آيد كه اين ذكر نام خدا استمرارى است، و يا حداقل آماده آن هست، لذا برگشت معنا به اين مى شود كه: اهل اين خانه ها، همواره نام خدا را مى برند، و در نتيجه، قدر و منزلت آن خانه ها بزرگ و رفيع مى شود.


و كلمه «فى بيوت» متعلق به جمله «كمشكاه» در آيه قبلى است و يا متعلق به كلمه «يهدى الله ...» است ، و برگشت هر دو به يكى است. از مصاديق يقينى اين بيوت مساجد است كه آماده هستند تا ذكر خدا در آنها گفته شود، و صرفا براى اين كار ساخته شده اند، همچنان كه فرموده: «و مساجد يذكر فيها اسم اللّه كثيرا».
و كلمۀ «فِى بُيُوتٍ» متعلق به جمله «كَمِشكَاة» در آيه قبلى است و يا متعلق به كلمۀ «يَهدِى اللهُ...» است، و برگشت هر دو به يكى است. از مصاديق يقينى اين بيوت، مساجد است كه آماده هستند تا ذكر خدا در آن ها گفته شود، و صرفا براى اين كار ساخته شده اند، همچنان كه فرموده: «وَ مَسَاجِد يُذكَرَ فِيهَا اسمُ اللّه كَثِيراً».
<span id='link114'><span>
<span id='link114'><span>
==وصف حال كسانى كه هيچ گاه از ياد خداوند باز نمى مانند ==
==وصف حال كسانى كه هيچ گاه از ياد خداوند باز نمى مانند ==
«'''يُسبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاَصالِ رِجَالٌ...'''»:
«'''يُسبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَ الاَصالِ رِجَالٌ...'''»:
۱۴٬۴۹۵

ویرایش