گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۷۲: خط ۷۲:
يكى از حوادث جنگ «خندق» اين بود كه عده اى از يهوديان، كه يكى از آنان «سلام بن ابى الحقيق» و يكى ديگر «حُيى بن اخطب» بود، با جماعتى از بنى النضير، يعنى آن هايى كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» تبعيدشان كرده بود، به مكه رفتند، و قريش را به جنگ با رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» دعوت نموده، گفتند: ما در مدينه به شما كمك مى كنيم، تا مسلمانان را مستأصل نماييم.
يكى از حوادث جنگ «خندق» اين بود كه عده اى از يهوديان، كه يكى از آنان «سلام بن ابى الحقيق» و يكى ديگر «حُيى بن اخطب» بود، با جماعتى از بنى النضير، يعنى آن هايى كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» تبعيدشان كرده بود، به مكه رفتند، و قريش را به جنگ با رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» دعوت نموده، گفتند: ما در مدينه به شما كمك مى كنيم، تا مسلمانان را مستأصل نماييم.


قريش به يهوديان گفتند: شما اهل كتابيد، آن هم كتاب اول «تورات». شما بگوييد: آيا دين ما بهتر است، يا دين محمد؟ گفتند: البته دين شما بهتر است، و شما به حق، نزديكتر از اوييد، كه آيه شريفه: «ألَم تَرَ إلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الكِتَابِ يُؤمِنُونَ بِالجِبتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أهدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً»، تا آن جا كه مى فرمايد: «وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً»، درباره همين جريان نازل شد.
قريش به يهوديان گفتند: شما اهل كتابيد، آن هم كتاب اول «تورات». شما بگوييد: آيا دين ما بهتر است، يا دين محمد؟  
 
گفتند: البته دين شما بهتر است، و شما به حق، نزديكتر از اوييد، كه آيه شريفه: «ألَم تَرَ إلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الكِتَابِ يُؤمِنُونَ بِالجِبتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أهدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً»، تا آن جا كه مى فرمايد: «وَ كَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيراً»، درباره همين جريان نازل شد.


و قريش از اين سخن يهوديان سخت خوشحال شده، و دعوت آنان را با آغوش باز استقبال نموده، براى جنگ با مسلمانان، به جمع عِدّه و عُدّه پرداختند.
و قريش از اين سخن يهوديان سخت خوشحال شده، و دعوت آنان را با آغوش باز استقبال نموده، براى جنگ با مسلمانان، به جمع عِدّه و عُدّه پرداختند.
خط ۷۸: خط ۸۰:
آنگاه يهوديان نامبرده از مكه بيرون شده، مستقيما به «غطفان» رفتند و مردم آن جا را نيز، به جنگ با رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» دعوت نمودند، و گفتند كه اگر شما بپذيريد، ما نيز با شما خواهيم بود، همچنان كه اهل مكه نيز، با ما در اين باره بيعت كردند. آنان نيز، دعوتشان را اجابت كردند.
آنگاه يهوديان نامبرده از مكه بيرون شده، مستقيما به «غطفان» رفتند و مردم آن جا را نيز، به جنگ با رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» دعوت نمودند، و گفتند كه اگر شما بپذيريد، ما نيز با شما خواهيم بود، همچنان كه اهل مكه نيز، با ما در اين باره بيعت كردند. آنان نيز، دعوتشان را اجابت كردند.


چيزى نگذشت كه قريش به سردارى «ابوسفيان»، پسر حرب، از مكه و غطفان، به سركردگى «عيينة بن حصين بن حذيفة بن بدر، در تيره فزاره، و «حارث بن عوف»، در قبيله بنى مرّه، و «مسعر بن جبله اشجعى»، در جمعى از قبيله اشجع، به حركت در آمدند. و غطفان، علاوه بر اين چند قبيله اش، نامه اى به هم سوگندانى كه در بنى اسد داشتند، نوشتند، و از بين آن قبيله، جمعى به سركردگى «طليحه»، به راه افتادند. چون دو قبيلۀ «اسد» و «غطفان»، هم سوگند بودند.
چيزى نگذشت كه قريش به سردارى «ابوسفيان»، پسر حرب، از مكه و غطفان، به سركردگى «عيينة بن حصين بن حذيفة بن بدر»، در تيره فزاره، و «حارث بن عوف»، در قبيله بنى مرّه، و «مسعر بن جبله اشجعى»، در جمعى از قبيله اشجع، به حركت در آمدند.  
 
و غطفان، علاوه بر اين چند قبيله اش، نامه اى به هم سوگندانى كه در بنى اسد داشتند، نوشتند، و از بين آن قبيله، جمعى به سركردگى «طليحه»، به راه افتادند. چون دو قبيلۀ «اسد» و «غطفان»، هم سوگند بودند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۳۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۳۸ </center>
از سوى ديگر، قريش هم به جمعى از قبيله «بنى سليم» نامه نوشته، و آنان به سركردگى «ابوالاعور سلمى»، به مدد قريش شتافتند.
از سوى ديگر، قريش هم به جمعى از قبيله «بنى سليم» نامه نوشته، و آنان به سركردگى «ابوالاعور سلمى»، به مدد قريش شتافتند.


همين كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» از جريان با خبر شد، خندقى در اطراف مدينه حفر كرد، و آن كسى كه چنين پيشنهادى به آن جناب كرده بود، «سلمان فارسى» بود، كه تازه به اسلام گرويده. و اين اولين جنگ از جنگ هاى اسلامى بود، كه «سلمان» در آن شركت مى كرد، و اين وقتى بود كه وى آزاد شده بود.  
همين كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» از جريان با خبر شد، خندقى در اطراف مدينه حفر كرد، و آن كسى كه چنين پيشنهادى به آن جناب كرده بود، «سلمان فارسى» بود، كه تازه به اسلام گرويده.  
 
و اين اولين جنگ از جنگ هاى اسلامى بود، كه «سلمان» در آن شركت مى كرد، و اين وقتى بود كه وى آزاد شده بود. به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» عرضه داشت: يا رسول الله! ما وقتى در بلاد خود، يعنى بلاد فارس محاصره مى شويم، پيرامون خود خندقى حفر مى كنيم.  


به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» عرضه داشت: يا رسول الله! ما وقتى در بلاد خود، يعنى بلاد فارس محاصره مى شويم، پيرامون خود خندقى حفر مى كنيم. رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، پيشنهادش را پذيرفته، با مسلمانان سرگرم حفر آن شدند، و خندقى محكم بساختند.
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، پيشنهادش را پذيرفته، با مسلمانان سرگرم حفر آن شدند، و خندقى محكم بساختند.
<span id='link276'><span>
<span id='link276'><span>


۱۶٬۳۰۱

ویرایش