۱۶٬۹۰۷
ویرایش
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
«'''إِن تَدْعُوهُمْ لا يَسمَعُوا دُعَاءَكمْ وَ لَوْ سمِعُوا مَا استَجَابُوا لَكمْ ...'''»: | «'''إِن تَدْعُوهُمْ لا يَسمَعُوا دُعَاءَكمْ وَ لَوْ سمِعُوا مَا استَجَابُوا لَكمْ ...'''»: | ||
اين | اين آيه، مطلب قبل را توضيح و شرح مى دهد، و اين معنا را كه آلهۀ مشركان، حتى يك قطمير را هم مالك نيستند، تصديق مى نمايد، و مى فرمايد شاهدش اين است كه: اگر شما، آن ها را بخوانيد، دعاى شما را نمى شنوند. براى اين كه خدايان شما، مشتى سنگ و چوب و جمادند، كه نه شعورى دارند و نه حسى، و ارباب آن ها هم، مانند ملائكه و قدّيسين از بشر، سرگرم كار خود هستند، و اطلاعى از خدايى خود ندارند. علاوه بر اين، از ناحيه خود، مالك حس شنوايى نيستند، و اگر مى شنوند، اين حس را خدا به آنان داده. | ||
و اين هم معلوم است كه در آيه قبلى كه مى فرمود: | و اين هم معلوم است كه در آيه قبلى كه مى فرمود: «لَهُ المُلكُ»، مى خواست ملك حقيقى و استقلال در آن را منحصر در خداى تعالى كند و جملۀ «وَ الّذِينَ يَدعُونَ...» | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۰ </center> | ||
مى خواست ملك حقيقى و استقلال در آن را به طور مطلق از آلهه نفى | مى خواست ملك حقيقى و استقلال در آن را به طور مطلق از آلهه نفى كند، و لازمۀ آن اثبات و اين نفى، آن است كه الهه، هرچند كه چون فراعنه و نمرودها گوش هم داشته باشند، باز از خود، نه گوش دارند و نه استقلال در شنوايى. | ||
«''' | «'''وَ لَو سَمِعُوا مَا استَجَابُوا لَكُم'''» - يعنى: و اگر هم بشنوند، خواستۀ شما را بر نمى آورند. چون قدرتى بر استجابت خواسته شما ندارند، نه قولا و نه فعلا. | ||
و اين معنا، درباره بت ها روشن است. و اما درباره ارباب آن ها: ايشان نيز هر قدرتى دارند، از ناحيه خداى سبحان است و خدا به احدى چنين اجازه اى نداده كه خواستۀ كسى را كه او را ربّ خود پنداشته برآورد. چون خداوند فرموده: «لَن يَستَنكِفَ المَسِيحُ أن يَكُونَ عَبداً لِلّهِ وَ لَا المَلَائِكَةُ المُقَرّبُونَ وَ مَن يَستَنكِف عَن عِبَادَتِهِ وَ يَستَكبِر فَسَيَحشُرُهُم إلَيهِ جَمِيعاً وَ يَومَ القِيَامَةِ يَكفُرُونَ بِشِركِكُم» - يعنى: آنان روز قيامت، عبادت شما را به خودتان بر مى گردانند، و به جاى اين كه شفاعتتان كنند، از شما بيزارى مى جويند. اين مضمون در سوره «بقره» نيز آمده مى فرمايد: «إذ تَبَرّءَ الّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الّذِينَ اتَّبَعُوا». | |||
«''' | پس آيه شريفه در نفى استجابت آلهه، و كفر ورزيدن آن ها در قيامت به شرك مشركان، در معناى آيه «وَ مَن أضَلُّ مِمَّن يَدعُو مِن دُونِ اللّهِ مَن لَا يَستَجِيبُ لَهُ إلَى يَومِ القَيَامَةِ وَ هُم عَن دُعَائِهِم غَافِلُونَ * وَ إذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُم أعدَاءً وَ كَانُوا بِعِبَادَتِهِم كَافِرِينَ»، مى باشد. | ||
«'''وَ لَا يُنَبّئُكَ مِثلُ خَبِير'''» - يعنى: هيچ كس مانند مُخبر خبير، تو را از حقیقت امر، خبر نمى دهد. اين جمله، خطاب به خصوص رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» است، و در حقيقت، از خطاب به مشركان اعراض كرده، فهمانده كه مشركان فهم و لياقت آن را ندارند كه بيان حق به گوششان خوانده شود. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۴۱ </center> | ||
ممكن هم هست بگوييم خطاب عام | ممكن هم هست بگوييم خطاب عام است، ليكن در قالب خطاب خاص آورده شده، و روى سخن با هر كسى است كه بشنود، همان طور كه در آيه «وَ تَرَى الفُلكَ فِيهِ مَوَاخِرَ» كه در آيه قبلى بود، و نيز در آيه «وَ تَرَى الشَّمسَ إذَا طَلَعَت»، و آيه «وَ تَحسَبُهُم أيقَاظاً وَ هُم رُقُودٌ»، منظور همۀ كسانى است كه مى توانند ببينند. | ||
ویرایش