گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۷ بخش۳۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۶۵: خط ۱۶۵:
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


مگر نديدى كه خدا از آسمان آبى را فرستاد و همان را در رگ و ريشه ها و منابع زيرزمينى بدوانيد، و سپس به وسيلۀ همان آب، همواره كشت و زرع بيرون مى آورد. زرعى با رنگ هاى گوناگون، و سپس آن زرع را مى خشكاند، و تو مى بينى كه پس از سبزى و خرّمى، زرد مى شود. آنگاه آن را حطامى مى سازد كه در اين، خود تذكرى است براى خردمندان (۲۱).


مگر نديدى كه خدا از آسمان آبى را فرستاد و همان را در رگ و ريشه ها و منابع زيرزمينى بدوانيد و سپس به وسيله همان آب همواره كشت و زرع بيرون مى آورد، زرعى با رنگهاى گوناگون و سپس آن زرع را مى خشكاند و تو مى بينى كه پس از سبزى و خرمى زرد مى شود آنگاه آن را حطامى مى سازد كه در اين خود تذكرى است براى خردمندان (۲۱).
آيا كسى كه خدا سينه اش را پذيراى اسلام كرد و در نتيجه همواره با نور الهى قدم بر مى دارد، چون سنگدلان است. پس واى بر سنگدلانى كه ياد خدا، دل هايشان را نرم نمى كند. آنان در ضلالتى آشكارند(۲۲).


آيا كسى كه خدا سينه اش را پذيراى اسلام كرد و در نتيجه همواره با نور الهى قدم برمى دارد چون سنگدلان است . پس واى بر سنگدلانى كه ياد خدا دلهايشان را نرم نمى كند آنان در ضلالتى آشكارند (۲۲).
خدا بهترين سخن را نازل كرده، كتابى كه ابعاضش، به هم مربوط و به يكديگر منعطف است. آن هايى كه از پروردگارشان خشيت دارند، از شنيدنش پوست بدنشان جمع مى شود و در عين حال، پوست و دلشان متمايل به ياد خدا مى گردد. اين هدايت خداست كه هر كه را بخواهد، با آن هدايت مى كند و كسى كه خدا گمراهش كند، ديگر راهنمايى نخواهد داشت (۲۳).


خدا بهترين سخن را نازل كرده كتابى كه ابعاضش بهم مربوط و به يكديگر منعطف است آنهايى كه از پروردگارشان خشيت دارند از شنيدنش پوست بدنشان جمع مى شود و در عين حال پوست و دلشان متمايل به ياد خدا مى گردد اين هدايت خداست كه هر كه را بخواهد با آن هدايت مى كند و كسى كه خدا گمراهش كند ديگر راهنمايى نخواهد داشت (۲۳).
آيا كسى كه روى خود را از عذاب در روز قيامت حفظ مى كند، مثل بى پروايان است. در آن روز، به ستمكاران گفته مى شود: بچشيد آنچه را كه خود كسب كرده ايد (۲۴).


آيا كسى كه روى خود را از عذاب در روز قيامت حفظ مى كند مثل بى پروايان است در آن روز به ستمكاران گفته مى شود بچشيد آنچه را كه خود كسب كرده ايد (۲۴).
كسانى هم كه قبل از ايشان بودند، آيات خدا را تكذيب كردند. در نتيجه، عذاب، آنان را گرفت، در حالى كه احتمالش را هم نمى دادند (۲۵).


كسانى هم كه قبل از ايشان بودند آيات خدا را تكذيب كردند در نتيجه عذاب ، آنان را گرفت در حالى كه احتمالش را هم نمى دادند (۲۵).
پس خداى تعالى، خوارى در زندگى دنيا را به آنان چشانيد، و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است، اگر بفهمند(۲۶).


پس خداى تعالى خوارى در زندگى دنيا را به آنان چشانيد و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بفهمند(۲۶).
در اين قرآن، براى مردم از هر نوع مَثَلى آورديم، شايد متذكر شوند (۲۷).


در اين قرآن براى مردم از هر نوع مثلى آورديم شايد متذكر شوند (۲۷).
قرآنى عربى و بدون انحراف، شايد كه بپرهيزند (۲۸).


قرآنى عربى و بدون انحراف شايد كه بپرهيزند (۲۸).
خداى تعالى، مردى را مَثَل زده كه چند شريك ناسازگار بر سرِ او نزاع كنند، و مردى را كه تنها مملوك يك نفر باشد، آيا اين دو، در مَثَل با هم يكسان اند؟ حمد، همه اش از خدا است، وليكن بيشترشان نمى دانند(۲۹).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۶ </center>
تو خواهى مُرد و ايشان هم خواهند مُرد (۳۰).
 
و سپس همۀ شما در روز قيامت، نزد پروردگارتان مخاصمه خواهيد كرد (۳۱).


خداى تعالى مردى را مثل زده كه چند شريك ناسازگار بر سر او نزاع كنند و مردى را كه تنها مملوك يك نفر باشد آيا اين دو در مثل با هم يكسانند؟ حمد همه اش از خدا است و ليكن بيشترشان نمى دانند (۲۹).
پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ ببندد و سخن راستى را كه آمده، تكذيب كند؟ آيا پنداشته كه در دوزخ جايى براى كفار نيست (۳۲).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۶ </center>
تو خواهى مرد و ايشان هم خواهند مرد (۳۰).


و سپس همه شما در روز قيامت نزد پروردگارتان مخاصمه خواهيد كرد (۳۱).
و كسانى كه سخن راست دارند و سخن راست را تصديق هم مى كنند، تنها ايشانند پرهيزكاران(۳۳)  


پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ ببندد و سخن راستى را كه آمده تكذيب كند؟ آيا پنداشته كه در دوزخ جايى براى كفار نيست (۳۲).
كه نزد پروردگارشان، هرچه بخواهند دارند، و اين است جزاى نيكوكاران (۳۴)  


و كسانى كه سخن راست دارند و سخن راست را تصديق هم مى كنند تنها ايشانند پرهيزكاران (۳۳) كه نزد پروردگارشان هر چه بخواهند دارند و اين است جزاى نيكوكاران (۳۴) تا خدا بدترين گناهانشان را بريزد و اجرشان را بر طبق بهترين عملشان بدهد (۳۵).
تا خدا بدترين گناهانشان را بريزد، و اجرشان را بر طبق بهترين عملشان بدهد (۳۵).


آيا خدا كافى براى امور بنده خود نيست ؟ و شما را از معبودهاى ديگر مى ترساند و كسى كه خدا گمراهش كرده باشد ديگر راهنمايى برايش نخواهد بود (۳۶).
آيا خدا كافى براى امور بنده خود نيست؟ و شما را از معبودهاى ديگر مى ترساند و كسى كه خدا گمراهش كرده باشد، ديگر راهنمايى برايش نخواهد بود (۳۶).


و كسى كه خدا هدايتش كرده باشد او هم ديگر گمراه كننده اى برايش نخواهد بود آيا خدا عزيز و منتقم نيست؟ (۳۷).
و كسى كه خدا هدايتش كرده باشد، او هم ديگر گمراه كننده اى برايش نخواهد بود. آيا خدا، عزيز و منتقم نيست؟ (۳۷).


<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


در اين آيات به همان احتجاجى كه در آغاز سوره بر ربوبيت خداى تعالى مى شد، برگشت شده ، و نيز پيرامون هدايت راه يافتگان ، و ضلالت گمراهان و مقايسه بين اين دو گروه و سرانجام كار هر يك از آن دو، سخن مى رود، و نيز بيان مى شود كه هدايت قرآن به چه معنا است .
در اين آيات، به همان احتجاجى كه در آغاز سوره بر ربوبيت خداى تعالى مى شد، برگشت شده، و نيز پيرامون هدايت راه يافتگان، و ضلالت گمراهان و مقايسه بين اين دو گروه و سرانجام كار هر يك از آن دو، سخن مى رود. و نيز بيان مى شود كه هدايت قرآن به چه معنا است.
 
«'''أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السّمَاءِ مَاءً فَسلَكَهُ يَنَابِيعَ فى الاَرْضِ ...'''»:


«'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَسلَكَهُ يَنَابِيعَ فى الاَرْضِ ...'''»:
در مجمع البيان مى گويد: كلمۀ «يَنَابِيع»، جمع «يَنبُوع» است، و آن، جايى است كه آب از آن مى جوشد. مثلا مى گويند: «نَبَعَ المَاءُ مِن مَوضِع كَذَا: آب از فلان محل مى جوشد و فوران مى كند».  


در مجمع البيان مى گويد: كلمه ((ينابيع (( جمع ((ينبوع (( است ، و آن جايى است كه آب از آن مى جوشد، مثلا مى گويند: ((نبع الماء من موضع كذا : آب از فلان محل مى جوشد و فوران مى كند(( و كلمه ((زرع (( عبارت است از آنچه از زمين مى رويد و مانند درخت ساقه ندارد. و كلمه ((شجر(( عبارت است از آنچه كه ساقه و شاخه دارد. و كلمه ((نبات (( هر دو قسم روييدنى را شامل مى شود. و كلمه ((بهيج (( از مصدر ((هيج (( است كه به معناى نهايت مرتبه خشك شدن نبات است ، و كلمه ((حطام (( به معناى كاه و خس متفرق است .
و كلمۀ «زَرع»، عبارت است از آنچه از زمين مى رويد و مانند درخت ساقه ندارد. و كلمۀ «شَجَر»، عبارت است از آنچه كه ساقه و شاخه دارد. و كلمۀ «نبات»، هر دو قسم روييدنى را شامل مى شود. و كلمۀ «بَهِيج»، از مصدر «هيج» است، كه به معناى نهايت مرتبه خشك شدن نبات است. و كلمۀ «حُطَام»، به معناى كاه و خس متفرق است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۳۸۷ </center>
و معناى جمله ((فسلكه ينابيع فى الاءرض (( اين است كه : خداوند آب را در چشمهها و رگههاى زمينى كه چون رگهاى بدن آدمى است داخل كرده ، و زمين آن را از جانبى به جانبى ديگر انتقال مى دهد. و بقيه الفاظ آيه روشن است .
و معناى جملۀ «فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِى الأرضِ» اين است كه: خداوند آب را در چشمه ها و رگه هاى زمينى كه چون رگ هاى بدن آدمى است، داخل كرده، و زمين آن را از جانبى به جانبى ديگر انتقال مى دهد. و بقيه الفاظ آيه روشن است.


آيه شريفه - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - بر يگانگى خداى تعالى در ربوبيت احتجاج مى كند.
آيه شريفه - به طورى كه ملاحظه مى كنيد - بر يگانگى خداى تعالى، در ربوبيت احتجاج مى كند.


«'''أَ فَمَن شرَحَ اللَّهُ صدْرَهُ لِلاسلَمِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَسِيَةِ قُلُوبهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ ...'''»:
«'''أَ فَمَن شرَحَ اللَّهُ صدْرَهُ لِلاسلَامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِّن رَّبِّهِ فَوَيْلٌ لِّلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم مِّن ذِكْرِ اللَّهِ ...'''»:


بعد از آنكه در آيه قبلى فرمود كه در مساءله انزال آب از آسمان و روياندن روييدنيها تذكرى است براى خردمندان ، كه همان بندگان با تقوى خدايند. و نيز قبلا فرموده بود كه اين طايفه همان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده ، اينك در اين آيه مى فرمايد: اين طايفه چون ديگران گمراه نيستند و علت اين معنا را توضيح مى دهد، و آن اين است كه اين طايفه داراى نورى از ناحيه پروردگار خويشند كه با آن نور، حق را مى بينند. و سبب ديگرش اين است كه اين طايفه دلى نرم دارند كه از پذيرفتن حق ، و هر كلام نيكويى كه بشنوند سرپيچى نمى كنند.
بعد از آن كه در آيه قبلى فرمود كه در مسأله انزال آب از آسمان و روياندن روييدنی ها، تذكرى است براى خردمندان، كه همان بندگان با تقواى خدايند. و نيز قبلا فرموده بود كه اين طايفه همان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، اينك در اين آيه مى فرمايد: اين طايفه چون ديگران گمراه نيستند، و علت اين معنا را توضيح مى دهد، و آن، اين است كه: اين طايفه، داراى نورى از ناحيه پروردگار خويش اند، كه با آن نور، حق را مى بينند. و سبب ديگرش اين است كه اين طايفه دلى نرم دارند كه از پذيرفتن حق، و هر كلام نيكويى كه بشنوند، سرپيچى نمى كنند.


پس جمله ((افمن شرح اللّه صدره ...(( مبتدايى است كه خبرش حذف شده . و جمله ((فويل للقاسية قلوبهم ...((، مى فهماند كه آن خبر چيست ، و تقدير كلام چنين است . ((افمن شرح اللّه صدره للاسلام كالقاسية قلوبهم : آيا كسى كه خدا دلش را براى پذيرفتن اسلام نرم و پذيرا كرده ، چون سنگدلانند؟(( و اين استفهام انكارى است و معنايش اين است كه : هرگز برابر نيستند.
پس جملۀ «أفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ...»، مبتدايى است كه خبرش حذف شده. و جملۀ «فَوَيلٌ لِلقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم...»، مى فهماند كه آن خبر چيست، و تقدير كلام چنين است: «أفَمَن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلإسلَامِ كَالقَاسِيَةِ قُلُوبُهُم: آيا كسى كه خدا دلش را براى پذيرفتن اسلام نرم و پذيرا كرده، چون سنگدلان اند»؟ و اين استفهام انكارى است و معنايش اين است كه: هرگز برابر نيستند.
<span id='link252'><span>
<span id='link252'><span>


۱۶٬۲۶۳

ویرایش