۱۶٬۸۶۵
ویرایش
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
<span id='link62'><span> | <span id='link62'><span> | ||
و اما تفسيرى كه براى آيه كرده، اين است كه: به مقتضاى اين آيه، بايد تمامى گناهان همه مؤمنان آمرزيده شود. براى اين كه گناهانشان يا از آن هايى است كه مصائب دنيوى را به بار مى آورد، و عقوبتش را در همين دنيا مى چشند، و يا از آن هايى است كه مورد عفو قرار مى گيرد، پس در آخرت هيچ گناهى ندارند. | |||
و اما تفسيرى كه براى آيه | |||
وجه بى پايگى اين | وجه بى پايگى اين تفسير، اين است كه: (سياق آن را در نظر نگرفته اند، و فقط مفاد تحت اللفظى آن را ملاك قرار داده اند و) آيه شريفه در مقام اثبات ارتباط بين مصائب و گناهان است، و تنها مى خواهد بفرمايد: گناهان آثار سوئى هم در دنيا دارند. چيزى كه هست، بعضى از آن آثار به صاحبش اصابت مى كند، و بعضى بخشوده مى شوند، و به خاطر عواملى، از قبيل: صله رحم، صدقه، دعاى مؤمنان، توبه و امثال آن - كه در اخبار آمده - آثار آن ها از صاحبش بر مى گردد. و اما درباره آثار سوء آخرتى گناهان، همان طور كه گفتيم، آيه شريفه ساكت است، و در مقام اثبات يا نفى آن نيست. | ||
علاوه بر | علاوه بر اين كه گفتيم آيه شريفه نسبت به مؤمن و كافر عام است، و معنا ندارد نسبت به مؤمن مفادى، و نسبت به كافر مفادى ديگر داشته باشد. نسبت به مؤمن بفرمايد: گناهانش يا به وسيله مصائب و يا به وسيله عفو بخشيده مى شود، و اما از كافر بخشوده نمى شود. | ||
و بعد از همه اين | و بعد از همه اين حرف ها، وجه اول بهترين وجه است. | ||
«'''وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فى الاَرْضِ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلىٍّ وَ لا نَصِيرٍ'''»: | «'''وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فى الاَرْضِ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلىٍّ وَ لا نَصِيرٍ'''»: | ||
معناى اين آيه شريفه روشن | معناى اين آيه شريفه روشن است، و با در نظر داشتن اتصالش به آيات قبل، اين نكته را مى فهماند كه: شما مردم نمى توانيد خدا را عاجز كنيد تا از رسيدن مصائبى كه مولود گناهان شما است، جلوگيرى به عمل بياوريد، و شما به جز او، وليىّ كه متولّى امورتان شود، و بلاها و مصائب را از شما برگرداند، نداريد. و نيز ناصرى كه شما را در دفع آن مصائب يارى كند، نخواهيد داشت. | ||
«'''وَ مِنْ ءَايَاتِهِ الجَْوَارِ فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ'''»: | «'''وَ مِنْ ءَايَاتِهِ الجَْوَارِ فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ'''»: | ||
كلمه | كلمه «جَوارى، جمع «جاريه» است كه به معناى كشتى است. و كلمه «أعلام»، جمع «عَلَم» است كه به معناى علامت است. و كوه را (از آن جهت كه علامت راه ها است) عَلَم مى گويند، و اگر كشتى را به كوه تشبيه كرده، به منظور افاده بزرگى آن بوده. و بقيه الفاظ آيه روشن است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۸۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۸۹ </center> | ||
إِن يَشأْ يُسكِنِ الرِّيحَ فَيَظلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلى ظهْرِهِ ... | «'''إِن يَشأْ يُسكِنِ الرِّيحَ فَيَظلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلى ظهْرِهِ ...'''»: | ||
ضمير در كلمه «يَشَأ» به خداى تعالى بر مى گردد. مى فرمايد: اگر خدا بخواهد، باد را فرو مى نشاند. و كلمه «رَوَاكد»، جمع «راكده»، به معنى ثابت و پا برجا است. و معناى آيه اين است كه: اگر خدا بخواهد، باد را كه وسيله حركت كشتى ها است، فرو مى نشاند و كشتى ها در وسط اقيانوس ها از حركت باز مى ايستد. | |||
«'''إنّ فِى ذَلِكَ لَلآيَاتٍ لِكُلّ صَبّارٍ شَكُورٍ'''» - كلمه «صبر»، در اصل به معناى «حبس» است. و كلمه «شكر» هم، در اصل به معناى اظهار نعمت ولى نعمت به زبان يا به عمل است. و معناى جمله اين است: | |||
آنچه كه در باره كشتى هاى حركت كننده بر پشت دريا به وسيله بادها گفتيم كه مردم و مال التجاره آنان را از ساحل اين دريا به ساحل آن دريا مى برد، خود آياتى است براى هر كسى كه نفس خود را از اشتغال به چيزهايى كه به دردش نمى خورد، حبس مى كند، و به تفكر در نعمت هاى خدا مى پردازد. چون تفكر در نعمت ها، يكى از مصاديق شكر نعمت است. | |||
بعضى از مفسران گفته اند: مراد از «كُلّ صَبّارٍ شَكُورٍ»، مؤمن است. چون هيچ مؤمنى، خالى از دو حال نيست. حال ضرّاء و حال سرّاء. اگر در حال ضرّاء و شدت قرار گيرد، صبر مى كند و از صابران است. و اگر در حال سرّاء و رفاه باشد، از شاكران خواهد بود. | |||
«'''أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسبُوا وَ يَعْفُ عَن كَثِيرٍ'''»: | |||
كلمه «يُوبِقهُنّ»، مضارع از باب افعال يعنى از «ايباق» است و «إيباق»، به معناى «إهلاك - نابود كردن» است، و ضمير مؤنث در آخر اين كلمه، به كلمه «جَوارى» بر مى گردد. و ضمير مذكر در «كَسَبُوا» به مردم عود مى كند. و دو كلمه «يُوبِقهُنّ» و «يَعفُ»، عطف اند بر جمله «يُسكِن» و معناى آيه اين است: | |||
اگر خدا بخواهد، كشتى ها را به وسيله غرق هلاك مى كند و به كيفر گناهان، مردم از بين مى برد، و از بسيارى از گناهان ايشان در مى گذرد. و خلاصه مى خواهد بفرمايد: بعضى از گناهان مردم كافى است در اين كه مستحق غرق و هلاكت شوند، و خدا از بسيارى از گناهان ايشان در مى گذرد. | |||
<span id='link64'><span> | <span id='link64'><span> | ||
ویرایش