۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==توضيح دلالت اختلاف رنگ های میوه ها و... بر توحيد == | ==توضيح دلالت اختلاف رنگ های میوه ها و... بر توحيد == | ||
«'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ | «'''أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مخْتَلِفاً أَلْوَنهَا ...'''» | ||
اين آيه حجت ديگرى است بر مسأله توحيد، به اين بيان كه خداى سبحان آب را به وسيله باران ها از آسمان نازل مى كند و اين خود قوى ترين عامل براى روييدن نباتات و ميوه ها است، و اگر بيرون آمدن ميوه ها از مقتضاى همين آمدن باران بود، بايد همه ميوه ها به يكرنگ باشند، چون آب باران يكى است، و حال اين كه مى بينيم الوان مختلفى دارند، پس همين اختلاف الوان دلالت مى كند بر اين كه تدبير الهى دست اندركار اين رنگ آميزى است. | اين آيه حجت ديگرى است بر مسأله توحيد، به اين بيان كه خداى سبحان آب را به وسيله باران ها از آسمان نازل مى كند و اين خود قوى ترين عامل براى روييدن نباتات و ميوه ها است، و اگر بيرون آمدن ميوه ها از مقتضاى همين آمدن باران بود، بايد همه ميوه ها به يكرنگ باشند، چون آب باران يكى است، و حال اين كه مى بينيم الوان مختلفى دارند، پس همين اختلاف الوان دلالت مى كند بر اين كه تدبير الهى دست اندركار اين رنگ آميزى است. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۸ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۸ </center> | ||
مثلا مى گويند: فلانى در ميهمانى اش، الوانى از طعام و ميوه حاضر كرده بود. پس در حقيقت تعبير به «الوان»، تعبيرى است كنايه اى. ولى جمله «و من الجبال جدد بيض و حمر»، تا اندازه اى وجه اول را تأييد مى كند كه مراد خود رنگ ها باشد، نه طعم و خاصيت، چون در كوه ها اختلاف انواع نيست، تنها اختلاف الوان است. و در جمله «فأخرجنا به ...»، التفاتى از غيبت (خدا از آسمان آبى فرو فرستاد)، به تكلم (پس به وسيله آن ميوه هايى بيرون كرديم)، به كار رفته. و بعضى از مفسران در وجه آن گفته اند: «اين التفات بدان جهت بوده كه كمال اعتناى به اين عمل را برساند، چون از نظر صنع بسيار بديع و حيرت انگيز است، و از كمال قدرت و حكمت صانعش خبر مى دهد». | مثلا مى گويند: فلانى در ميهمانى اش، الوانى از طعام و ميوه حاضر كرده بود. پس در حقيقت تعبير به «الوان»، تعبيرى است كنايه اى. ولى جمله «و من الجبال جدد بيض و حمر»، تا اندازه اى وجه اول را تأييد مى كند كه مراد خود رنگ ها باشد، نه طعم و خاصيت، چون در كوه ها اختلاف انواع نيست، تنها اختلاف الوان است. و در جمله «فأخرجنا به ...»، التفاتى از غيبت (خدا از آسمان آبى فرو فرستاد)، به تكلم (پس به وسيله آن ميوه هايى بيرون كرديم)، به كار رفته. و بعضى از مفسران در وجه آن گفته اند: «اين التفات بدان جهت بوده كه كمال اعتناى به اين عمل را برساند، چون از نظر صنع بسيار بديع و حيرت انگيز است، و از كمال قدرت و حكمت صانعش خبر مى دهد». | ||
نظير اين وجه در جمله قبلى هم كه مى فرمود: | |||
نظير اين وجه در جمله قبلى هم كه مى فرمود: «إنا ارسلناك بالحق بشيرا و نذيرا» مى آيد. و اما التفاتى كه در آيه قبل از آن مى فرمود: «ثُمّ اخذت الّذين كفروا فكيف كان نكير»، بعيد نيست وجهش اين باشد كه خواسته باشد با اين التفات بفهماند امر كفار به دست خود من است، و بين من و ايشان احدى نمى تواند حائل شود. پس كسى نمى تواند شفاعت و يا يارى آنان كند، و در نتيجه از عذاب من نجات يابند. | |||
و معناى آيه اين است كه : | |||
«'''و من الجبال جدد بيض و حمر مختلف الوانها و غرابيب سود'''» - كلمه «جدد» - به ضمه جيم و فتحه دال - جمع جده - به ضمه جيم - است ، كه به معناى جاده و راه است. و دو كلمه «بيض» و «حمر» جمع «ابيض» و «احمر» به معناى سفيد و سرخ است. و ظاهرا كلمه مختلف صفت جدد، و كلمه «ألوانها» فاعل مختلف است، چون - به قول بعضى - اگر جمله مبتدا و خبر بود، مى فرمود: «مختلفة الوانها». و كلمه «غرابيب» جمع «غريب»، به معناى سياهى شديد است، و غراب (كلاغ سياه) را هم به همين جهت غراب مى گويند. و كلمه «سود»، بدل و يا عطف بيان است براى غرابيب. | |||
و معناى آيه اين است كه : «آيا نمى بينى كه در بعضى از كوه ها راه هايى سفيد و سرخ و سياه ، و با رنگ هاى مختلف هست»؟ و مراد از اين راه ها، يا راه هايى است كه در كوه ها قرار دارد و داراى الوانى مختلف است، و يا مراد خود كوه ها است، كه به صورت خطوطى كشيده شده در روى كره زمين قرار دارد، بعضى از اين سلسله جبال به رنگ سفيدند، بعضى سرخ، بعضى سياه، و بعضى ديگر چند رنگ هستند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۹ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۵۹ </center> | ||
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَاب وَ | «'''وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَاب وَ الاَنْعَامِ مخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِك'''»: | ||
يعنى بعضى از | |||
بعضى از | يعنى بعضى از انسان ها و حيوانات نيز مثل كوه ها و ميوه ها، داراى رنگهاى مختلف هستند، بعضى سفيد، بعضى سرخ، بعضى سياه اند. و كلمه «دواب» به معناى هر جنبده اى است كه در زمين حركت مى كند. و كلمه «انعام»، به معناى شتر و گوسفند و گاو است . | ||
بعضى ديگر گفته اند: كلمه | |||
بعضى از مفسران گفته اند: «كلمه «كذلك» خبرى است براى مبتداى محذوف، و تقدير آن: «الامر كذلك: امر چنين است» مى باشد، و اين جمله تقريرى است اجمالى براى بيان تفصيلى قبل، كه اختلاف الوان ثمرات و كوه ها و انسان ها و جنبندگان چهارپايان را بيان مى كرد». | |||
بعضى ديگر گفته اند: كلمه «كذلك» مربوط است به كلمه «يخشى» در جمله «انما يخشى اللّه من عباده العلماء» و اشاره است، به عبرت گيرى از ثمرات و كوه ها و ساير موارد مذكور، و معنايش اين است كه: تنها كسانى از خدا خشيت دارند و اين چنين از آيات عبرت مى گيرند كه عالم باشند. ولى اين وجه، هم از نظر لفظ بعيد است و هم از نظر معنا. | |||
<span id='link41'><span> | <span id='link41'><span> | ||
ویرایش