۱۶٬۸۸۰
ویرایش
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
<span id='link41'><span> | <span id='link41'><span> | ||
== | ==خشیت به معناى واقعی، فقط در علما يافت مى شود == | ||
إِنَّمَا يخْشى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ | «'''إِنَّمَا يخْشى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء«'''»: | ||
اين | |||
در سابق هم گذشت كه انذار تنها در علما نتيجه بخش | اين جمله، جمله اى است از نو، كه توضيح مى دهد چگونه و چه كسانى از اين آيات عبرت مى گيرند، و اين آيات اثر خود را - كه ايمان حقيقى به خدا و خشيت از او به تمام معناى كلمه مى باشد - تنها در علما مى بخشد، نه جُهّال. | ||
و مراد از | |||
در سابق هم گذشت كه انذار تنها در علما نتيجه بخش است، چون در آن جا فرمود: «إنما تنذر الّذين يخشون ربهم بالغيب و اقاموا الصلوة». پس در حقيقت آيه مورد بحث، بيانگر معناى آن آيه است، و روشن مى سازد كه «خشيت» به معنى حقيقى كلمه، تنها در علما يافت مى شود. | |||
و مراد از «علماء»، علماى باللّه است، يعنى كسانى كه خداى سبحان را به اسماء و صفات و افعالش مى شناسند، شناسايى تامّى كه دل هايشان به وسيله آن آرامش مى يابد، و لكه هاى شك و دو دلى از نفوسشان زايل گشته، و آثار آن در اعمالشان هويدا مى گردد، و فعلشان مصدق قولشان مى شود. و مراد از «خشيت» در چنين زمينه اى، همان خشيت حقيقى است كه به دنبالش خشوع باطنى و خضوع در ظاهر پيدا مى شود، اين آن معنايى است كه از سياق آيه بر مى آيد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۰ </center> | ||
و جمله | و جمله «ان اللّه عزيز غفور»، معناى تعليل را افاده مى كند. و مى رساند كه خدا به علت اين كه عزيز است، يعنى قاهرى غير مقهور، و غالبى غير مغلوب از هر جهت است، لذا عارفان از او خشيت دارند، و نيز به علت اين كه «غفور»، يعنى نسبت به گناهان و خطاها، بسيار آمرزنده است؛ لذا عارفان به او ايمان مى آورند، و به درگاهش تقرب مى جويند، و مشتاق لقاى او هستند. | ||
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ | |||
«'''إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَاب اللَّهِ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ أَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تجَارَةً لَّن تَبُورَ'''»: | |||
لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شكورٌ | «تلاوت كتاب»، به معناى خواندن قرآن است، كه خداى سبحان آن را ستوده. و «اقامه نماز» به معناى ادامه برآوردن آن و محافظت از ترك نشدن آن است. و «انفاق از رزق در سر و علانيه» به معناى اين است كه: از مال خود به فقراء مى دهند، و چون در انفاق هاى مستحبى مى ترسند جنبه خودنمايى به خود بگيرد، و خلوص آن از بين برود؛ لذا آن را پنهانى مى دهند، و در انفاق هاى واجب براى اين كه اطاعت خدا در بين مردم شايع شود و ديگران هم تشويق شوند، علنى مى دهند. | ||
كلمه | |||
«'''يرجون تجارة لن تبور'''» - يعنى تجارتى را اميدوارند كه به هيچ وجه ضرر نمى آورد، بعضى از مفسران گفته اند: «جمله «يرجون»... خبر است براى كلمه «إنّ» كه در اول آيه است». و نزد بعضى ديگر خبر «إنّ» مقدر است. و جمله «ليوفيهم ...»، متعلق به آن است و معنايش اين است كه: اگر كردند آنچه را كه كردند، براى اين بود كه خدا پاداش هايشان را بدهد. | |||
«'''لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شكورٌ'''»: | |||
كلمه «ليوفيهم» متعلق است به جمله «يتلون» و آنچه كه در آيه سابق ، بر آن عطف شده بود، و معنايش اين است كه: آنان كه كتاب خدا را تلاوت مى كنند، و نماز را به استمرار انجام مى دهند، هر چه مى كنند به اين منظور مى كنند كه خدا پاداش هايشان را به طور كامل بدهد، و چيزى از ثواب اعمال از ايشان فوت نشود. | |||
«'''و يزيدهم من فضّله'''» - ممكن است مراد از اين فضل و زيادت ، دو چندانى ثواب باشد، همچنان كه فرموده: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها» و نيز فرموده: «مثل الّذين ينفقون اموالهم فى سبيل اللّه كمثل حبه انبتت سبع سنابل فى كل سنبلة مائة حبة و اللّه يضاعف لمن يشاء». | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۷ صفحه ۶۱ </center> | ||
و ممكن هم هست مراد از آن زيادتى باشد از غير سنخ ثواب | و ممكن هم هست مراد از آن زيادتى باشد از غير سنخ ثواب اعمال، همچنان كه مى دانيم در آيه «لهم ما يشاؤن فيها و لدينا مزيد»، منظور غير از ثواب است . | ||
و جمله | |||
وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك مِنَ | و جمله «انه غفور شكور» مضمون آيه و زيادتى ثواب ، يا غير ثواب را تعليل مى كند، و معنايش اين است كه: اگر گفتيم: خداوند لغزش هاى آنان را ناديده مى گيرد، براى اين است كه خدا غفور است، و اگر گفتيم ايشان را به بيش از آن ثوابى كه مستحق اند، پاداش مى دهد، براى اين است كه او شكور است. | ||
ضمير فصل و الف و لام در جمله | |||
«'''وَ الَّذِى أَوْحَيْنَا إِلَيْك مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ'''»: | |||
ضمير فصل و الف و لام در جمله «هو الحق» براى تاءكيد حقانيت كتاب است، نه براى انحصار، به عبارت ساده تر اين كه: اين كتاب حقى است كه به هيچ وجه باطل در آن راه ندارد؛ نه اينكه اين كتاب به تنهايى حق است. | |||
<span id='link42'><span> | <span id='link42'><span> | ||
==مراد از كتاب و وراثت آن در آيه : ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا... == | ==مراد از كتاب و وراثت آن در آيه : ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا... == | ||
ثمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَب الَّذِينَ اصطفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ... | ثمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَب الَّذِينَ اصطفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا ... |
ویرایش