هود ٣٩
کپی متن آیه |
---|
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ |
ترجمه
هود ٣٨ | آیه ٣٩ | هود ٤٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُخْزیهِ»: رسوایش میسازد. خوارش میکند. «مُقِیم»: جاودان. همیشگی و ناگسستنی.
تفسیر
- آيات ۳۶ - ۴۹ سوره هود
- قطع اميد از ايمان آوردن قوم نوح «ع»
- مراد از خطاب خداوند به نوح «ع»: «كشتى را پيش چشمان ما و به وحى ما بساز»
- پاسخ حضرت نوح «ع»، به مسخره كردن قومش، در باره كشتى ساختن او
- اقوال مفسران مختلف، در معناى جملۀ: «فوران تنور»
- معناى جملۀ: «بِسمِ اللّه مَجرَيهَا وَ مُرسَيهَا»
- گفتگوى نوح «ع» با پسرش كه سوار کشتی او شود
- اتمام عذاب، و امر تكوينى خداى تعالى، به سكون و آرامش زمين و آسمان
- نكات ادبى در آيه: «وَ قِيلَ يَا أرضُ ابلَعِى مَاءَكِ وَ يَا سَمَاءُ أقلِعِى...»
- مراد از اين كه پسر نوح «ع»، از اهل آن حضرت نبوده است
- منظور از اين كه پسر نوح «ع»، عملى غير صالح است
- شکرگزاری نوح «ع»، در برابر نعمت تعلیم و تأدیب خدای تعالی
- مراد از جمله: «وَ عَلَى أُمَمٍ مِمَّن مَعَكَ»، در خطاب خداوند به نوح «ع»
- بحث روايتى: (رواياتى ذیل آیات گذشته)
- داستان حضرت نوح «ع»، در روایتی از امام صادق «ع»
- دو روايت از امام باقر «ع»، درباره شریعت حضرت نوح «ع»
- چند بحث قرآنی، روایتی تاریخی، پیرامون داستان نوح «ع»
- ۱ - اجمالى از اصل داستان
- ۲ - داستان نوح «ع»، در قرآن
- ۳- خصايص و ویژگی های حضرت نوح «ع»
- ۴- داستان حضرت نوح «ع»، در تورات فعلى
- تفاوت های داستان نوح «ع»، در تورات و قرآن کریم
- ۵- داستان طوفان نوح «ع»، در تواريخ و اسطوره هاى ساير ملل
- ۶- آيا نبوت نوح «ع»، جهانى و براى همه بشر بوده است؟
- ضرورت وجود قانون، در حيات اجتماعى بشر
- عمل نكردن بشر به تعاليم وحى، دليل بر لغو بودن ارسال پیامبران نیست
- شريعت نوح «ع»، نخستين شريعت الهى، دینی جهانى و همگانى بوده است
- آيا طوفان نوح «ع»، همه كره زمين را در برگرفت؟
- اجمالی از برخی مباحث زمین شناسی، در چند فصل
- ۸- عمر طولانى حضرت نوح «ع»
- ۹- كوه جودى كجاست؟
- چرا حيوانات هم دچار طوفان شده اند؟
- گفتاری در چند فصل، پیرامون پرستش بت ها
- ۱- گرايش و اطمينان انسان، به حس
- ۲ - توجه به خدا از راه عبادت
- ۳ - وثنيت از كجا سرچشمه گرفته و به چه صورت آغاز شد؟
- ۴- چرا براى ارباب انواع و خدايان ديگر، مجسمه ساختند، ولى براى خداى تعالى، مجسمه نساختند؟
- ۵- وثنيت صائبه
- ۶- وثنيت برهميه
- ۷- وثنيت بودايى
- ۸- وثنيت عرب
- ۹- دفاع اسلام از توحيد و مبارزه اش با وثنيت
- ۱۰- بناى سيره رسول خدا «ص»، بر توحيد و نفى شركاء
- بحثی دیگر، در ادامه بحث سابق
- ۱- تناسخ در نظر وثنى مذهبان
- ۲ - سرايت شرك در عبادت، از وثنى ها به ساير اديان
- ۳- اسلام، مفاسد مذکور را چگونه اصلاح كرد؟
- ۴- پاسخ به يك شبهه در مورد توسل به معصومان «ع»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ «39»
پس بزودى خواهيد دانست كه مجازاتِ خواركننده به سراغ چه كسى خواهد آمد و عذاب جاودانه دامن چه كسى را خواهد گرفت.
نکته ها
به گفتهى تفسير الميزان، مراد از «عَذابٌ يُخْزِيهِ»، غرق در دنيا و مراد از «عَذابٌ مُقِيمٌ»، عذاب قيامت است.
پیام ها
1- با انذار و تهديد، شيرينى استهزا را از كفّار بگيريم. «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ»
2- تلخى مسخره شدن در راه خدا را با عذاب مقيمِ كفّار مقايسه و تحمّل كنيم.
«يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ»
3- عذابهاى اخروى براى كفّار مسخره كننده پايدار است. «عَذابٌ مُقِيمٌ»
«1». چنانكه قرآن مىفرمايد: «جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها» شورى، 40.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 58
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ (39)
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ: پس زود باشد بدانيد، مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ: كسى كه بيايد او را عذابى كه رسوا و خوار كند او را در دنيا كه غرق است. وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ: و فرود آيد و فراگيرد بر او عذابى دائم در آخرت كه حرق باشد.
شرح حال: بطور اجمال از مجموعه اخبار آنكه: «1» جبرئيل هفت دانه خرما
«1» اين اخبار را در بحار ج 11 در ضمن صفحات 310 تا 342 نقل كرده است.
جلد 6 - صفحه 65
آورد، به نوح عليه السلام امر نمود بكار، آنها چون روئيده و بارور شدند، فرّج حاصل گردد. وقتى به حد رشد رسيدند و ميوه دادند، دو مرتبه امر شد به كاشتن آنها. به انتشار اين خبر، سيصد نفر از مؤمنين كافر شدند و گفتند: آنچه نوح مىگفت اگر حق بود، وعده منقضى مىگرديد. خلاصه تا هفت مرتبه اين كار تكرار و به هر دفعه سه فرقه مىشدند گروهى مرتد و جمعى منافق و عدهاى به ايمان ثابت بودند. پس انجاز وعده و دستور ساختن كشتى بطول هزار و دويست ذراع و عرض هشتصد ذراع و ارتفاع هشتاد ذراع در مدت هشتاد سال، تمام شد.
و از زمان اجابت دعاى نوح تا غرق پنجاه سال طول كشيد. چون موعد بسر آمد، از هر حيوانى از چرنده و درنده و پرنده به تمام اقسام آنها جفتى اختيار و در كشتى قرار، و چنان آرامى با آنها بود كه گرگ با گوسفند و گاو با شير مأنوس بدون اينكه هيچ اذيتى بهم رسانند.
در كشاف نقل نموده كه: طبقه اسفل كشتى وحوش و سباع و هوامّ بود، و طبقه وسط دوابّ و انعام، و طبقه اعلى نوح و مؤمنين بود، و آنچه محتاج بودند از اطعمه و امتعه نسبت به هر كدام مهيّا شد. «1» عبرت: در كشاف: حواريين از حضرت عيسى خواستند شخصى را كه در زمان نوح مرده باشد زنده نمايد تا كيفيت كشتى را از او سؤال كنند. حضرت ايشان را نزد پشته خاكى آورد و كفى از آن برداشته فرمود: مىدانيد اين خاك كيست؟ گفتند: خدا و رسول دانا است. فرمود: اين كعب بن حام بن نوح عليه السلام. بعد عصا بر آن پشته خاك زده فرمود: (قم باذن اللّه). پيرمردى بيرون آمد، و خاك از سر خود مىفشاند. عيسى عليه السّلام فرمود: به اين هيئت مرده بودى؟ گفت: نه، بلكه جوان مردم، اما چون صدا به گوشم رسيد كه «قم» گمان كردم قيامت برپا شده از شدت هول پير شدم. فرمود: كيفيت كشتى را بگو.
گفت: طول آن هزار و دويست گز، و عرض آن ششصد؛ و سه طبقه بود:
«1» تفسير كشاف ج 2 ص 216.
جلد 6 - صفحه 66
يكى براى دواب، يكى براى طيور، و يكى براى نوح و تابعان. چون سرگين چهارپايان زياد شد، حق تعالى از زير دم فيل يك جفت خوك آفريد تا تمام كثافات را خوردند. و چون موش زياد شدند، از بينى شير گربه بيافريد موشان را بخورد.
عيسى عليه السّلام پرسيد نوح چگونه دانست همه شهرها خراب شدند؟
گفت: كلاغ را فرستاد تا خبر آرد، رفت مشغول مردار شد. نوح در حق او نفرين نمود، گفت: بار خدايا او را از طباع مردمان دور و منزل او را خرابهها قرار فرما. پس كبوتر را فرستاد، زود بازگشت، دعاى خير در حق او نمود گفت:
خدايا دل مردمان را به او مألوف و در خانهها سكنى ده.
حواريون گفتند: يا عيسى بفرما تا با ما به شهر آيد. فرمود: چگونه با شما بيايد و حال آنكه روزى در زمين ندارد. پس فرمود به اذن الهى به حال اول برگرد، فورا به خاك پنهان شد. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ أُوحِيَ إِلى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاَّ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلا تَبْتَئِسْ بِما كانُوا يَفْعَلُونَ (36) وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا وَ لا تُخاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (37) وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّما مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَما تَسْخَرُونَ (38) فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذابٌ مُقِيمٌ (39)
ترجمه
و وحى شد بنوح كه همانا هرگز ايمان نخواهند آورد از قوم تو مگر كسانيكه بتحقيق ايمان آوردند پس اندوهگين مباش بآنچه بجا ميآورند
و بساز كشتى را بمحافظت ما و وحى ما و مخاطب مكن مرا در باره آنانكه ستم نمودند همانا آنها غرق شدگانند
و ميساخت كشتى را و هرگاه كه ميگذشتند بر او جماعتى از قومش استهزاء ميكردند او را گفت اگر استهزاء ميكنيد ما را همانا ما استهزاء ميكنيم شما را همچنانكه استهزاء ميكنيد
پس زود باشد كه بدانيد آن كسى را
جلد 3 صفحه 78
كه بيايد او را عذابى كه رسوا كند او را و فرود آيد بر او عذاب دائم.
تفسير
در كافى و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح عليه السّلام نهصد و پنجاه سال در ميان قوم خود درنگ فرمود و در تمام اين مدت آنها را دعوت بدين حق مينمود سرّا و علنا و چون طغيان نمودند گفت يا رب انّى مغلوب فانتصر پس خداوند وحى فرمود به او مفاد اين آيه را و چون او مأيوس از ايمان قوم شد نفرين كرد و اصل ابتئاس افتعال از بؤس بمعنى حزن مقارن با مسكنت است و در اينجا مراد آنستكه محزون مباش مانند مسكين حزين كه چرا ايمان نياوردند و صابر باش بر تكذيب و ايذاء و استهزاء آنها و بساز كشتى را در مرئى و منظر و بمراقبت و محافظت ما يا ملائكهاى كه از جانب ما مراقب اعمال عبادند و ديدهبانان مايند و مقصود استظهار آنحضرت است بعنايات كامله الهيّه نسبت به اتقان و اكمال اين صنعت لذا براى مزيد اهتمام فرموده در برابر چشمهاى ما و بوحى و الهام ما در هر جا و با هر خصوصيّت و كيفيّت كه لازم باشد بايد ساخته شود گفتهاند آنحضرت در بيابانى دور از آب مشغول بساختن كشتى شد و قومش به او ميخنديدند و ميگفتند بعد از پيغمبرى نجّار شدى و در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه حضرت نوح وقتى هسته خرما را كاشت قومش خنديدند و سخريّه كردند و گفتند او فلّاح شده و چون نخل به ثمر رسيد و آنرا بريد و تراشيد گفتند نجّار شد و چون كشتى را ساخت و بر او مرور نمودند خنديدند و گفتند ملّاح شد در بيابان بى آب و گياه و آنحضرت فرمود نوبت استهزاء بما هم ميرسد و مقرّر گرديد كه تمام آنها غرق شوند و حضرت نوح شفاعت از احدى ننمايد چون قضاى الهى حتم شده و جاى سؤال و مخاطبه و گفتگوئى راجع بآنها با خداوند باقى نمانده است و اين دلالت بر كمال مغضوبيّت آنها مينمايد و صيغه يصنع حكايت حال ماضيه است اگر چه بر حسب ظاهر مستقبل است و ظاهرا مراد از سخريّه اهل ايمان آنها را وصول پاداش سخريّه است از جانب خداوند بآنها از فضيحت غرق در دنيا و دوام عذاب در آخرت لذا متعقّب شده بقول حضرت نوح كه بعد از اين ميدانيد و ميشناسيد كسانيرا كه بعذاب دنيا و آخرت گرفتار شدند و بنابراين آيه اخيره مربوط بما قبل است و كلام مستقل نميباشد و ممكن است مستقل باشد و بنابراين مفعول تعلمون حذف شده
جلد 3 صفحه 79
يعنى بعد از اين ميدانيد كدام يك از ما و شما سزاوار به استهزائيم و آيه اخيره جمله خبريّهاى است از حضرت نوح عليه السّلام براى بيان حال آنها و اولى عدم تقدير است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَسَوفَ تَعلَمُونَ مَن يَأتِيهِ عَذابٌ يُخزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيهِ عَذابٌ مُقِيمٌ (39)
پس زود باشد که علم پيدا كنيد كيست که ميآيد او را عذابي که او را خوار و خفيف كند و بر او وارد شود عذابي که ديگر زوال نداشته باشد.
فَسَوفَ تَعلَمُونَ موقعي که ديديد تمام صفحه كره زير آب رفت و تمام عمارات درهم كوبيده شد و كوهها مفقود شد که در خبر است آب پانزده ذراع بالاي كوهها رسيد مَن يَأتِيهِ عَذابٌ يُخزِيهِ كيست که ببلاء غرق گرفتار ميشود خود و آنچه باو علاقه دارد و هلاك ميشود که همين جزاي اينکه عالم است و پس از اينکه عالم وَ يَحِلُّ عَلَيهِ عَذابٌ مُقِيمٌ در آن عالم که ديگر نجات و خلاصي ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 39)- «پس به زودی خواهید دانست چه کسی عذاب خوار کننده به سراغ او خواهد آمد و مجازات جاودان دامنش را خواهد گرفت» (فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ یَأْتِیهِ عَذابٌ یُخْزِیهِ وَ یَحِلُّ عَلَیْهِ عَذابٌ مُقِیمٌ).
در بعضی از روایات اسلامی آمده است که مدت چهل سال قبل از ظهور طوفان یک نوع بیماری به زنان قوم نوح دست داد که دیگر از آنان بچهای متولد نشد و این در واقع مقدمهای برای مجازات و عذاب آنان بود.
کشتی نوح- بدون شک کشتی نوح یک کشتی سادهای نبود و ساخت آن با وسائل آن روز به آسانی و سهولت پایان نیافت، کشتی بزرگی بود که علاوه بر مؤمنان راستین یک جفت از نسل هر حیوانی را در خود جای میداد و آذوقه فراوانی که برای مدتها زندگی انسانها و حیوانهایی که در آن جای داشتند حمل میکرد، چنین کشتی با چنان ظرفیت حتما در آن روز بیسابقه بوده است، به خصوص که این کشتی باید از دریایی به وسعت این جهان با امواجی کوه پیکر سالم بگذرد و نابود نشود، لذا در بعضی از روایات مفسرین میخوانیم که این کشتی هزار و دویست ذراع طول و ششصد ذراع عرض داشت! (هر ذراع حدود نیم متر است).
نکات آیه
۱- نوح(ع)، به کفرپیشگان قومش اعلام کرد که به عذاب دنیوى و اخروى، گرفتار خواهند شد. (فسوف تعلمون من یأتیه عذاب یخزیه و یحلّ علیه عذاب مقیم) با توجه به تکرار کلمه «عذاب» و توصیف عذاب دوم به همیشگى بودن، مى توان گفت: مراد از «عذاب یخزیه»، عذاب دنیوى و مقصود از «عذاب مقیم»، آتش دوزخ است.
۲- عذاب دنیوى کافران قوم نوح، عذابى ذلت آور، خوارکننده و هلاک سازنده بود. (من یأتیه عذاب یخزیه) «إخزاء» (مصدر یخزیه) به معناى ذلیل و خوار کردن و نیز به معناى هلاک ساختن مى باشد.
۳- عذابهاى اخروى کفرپیشگان ، عذابى دایمى و همیشگى است. (و یحلّ علیه عذاب مقیم) حلول (مصدر یحلّ) به معناى فرود آمدن است و «مقیم» از «أقام بالمکان» (درنگ کرد و ماندگار شد) مى باشد. بنابراین «عذاب مقیم»; یعنى ، عذاب ماندگار و زوال ناپذیر.
۴- کفرپیشگان ، ساختن کشتى را آزار و عذابى بى جا و تحمیل شده بر نوح(ع) و پیروانش قلمداد کرده و آن را مایه شرمسارى ایشان مى شمردند. (یصنع الفلک ... فسوف تعلمون من یأتیه عذاب یخزیه)
موضوعات مرتبط
- عذاب: جاودانگى در عذاب اخروى ۳; عذاب ذلت بار ۲; مراتب عذاب ۲; وعده عذاب ۱; ویژگیهاى عذاب اخروى ۳
- قوم نوح: بینش قوم نوح ۴; عذاب اخروى قوم نوح ۱; عذاب دنیوى قوم نوح ۱، ۲; قوم نوح و کشتى نوح(ع) ۴; ویژگیهاى عذاب قوم نوح ۲; هلاکت قوم نوح ۲
- کافران: عذاب اخروى کافران ۳
- نوح(ع): پیشگویى نوح(ع) ۱
منابع