طه ٦٧
کپی متن آیه |
---|
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى |
ترجمه
طه ٦٦ | آیه ٦٧ | طه ٦٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَوْجَسَ»: احساس کرد. به دل افکند. به دل راه داد (نگا: هود / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا... (۰) وَ يُحِقُ اللَّهُ الْحَقَ... (۰) قَالَ نَعَمْ وَ إِنَّکُمْ إِذاً... (۰)
تفسیر
- آيات ۴۹ - ۷۹ سوره طه
- بيان ريشه اعتقادى اين سؤال فرعون كه گفت: «فَمَن رَبُّكُمَا يَا مُوسَى»
- اقوال مختلف درباره مذهب و اعتقاد فرعون
- توضيح نكات جواب موسى «ع» در معرفی ربُّ العالَمين
- بيان تناسب جواب موسى «ع»، با مقضاى مقام و اشاره به وجوه نادرست مفسران در معنای آيه
- پاسخ موسى «ع» به فرعون، در بعید شمردن مسأله معاد
- تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن، براى آن
- متهم ساختن موسى «ع»، به توطئه و ساحرى
- موعظه موسى «ع» به فرعون و فرعونيان، در نهى از بت پرستى
- مشاوره فرعون با ايادى خود، و اتخاذ تصميم هاى محرمانه
- رويارویى موسى «ع» با ساحران، در روز موعود
- وجوه گفته شده در باره مقصود از نگرانی موسی«ع»، بعد از مشاهده سحر ساحران
- سجده ساحران در برابر معجزۀ موسی«ع»، و واکنش فرعون به ایمان آنان
- دو دیدگاه مختلف مادی و الهی فرعون و ساحران
- دنباله پاسخ ساحران، كه از توبه حقيقى آنان حكايت مى كند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى «67»
پس موسى در دل خود احساس ترس كرد (كه مبادا مردم فريب بخورند).
نکته ها
«حبال» جمع «حبل» به معناى ريسمان و «عصى» جمع «عصا» است.
«اوجس» از «وجس» به معناى صداى پنهانى است و «ايجاس» به چيز پنهان در باطن گفته مىشود.
حضرت على عليه السلام در خطبه 6 نهجالبلاغه در تفسير «فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ» مىفرمايند: ترس موسى عليه السلام از تأثير سحر در مردم جاهل بود.
جلد 5 - صفحه 361
پیام ها
1- آزاد گذاشتنها هميشه نشانهى حقانيّت نيست. إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا ... (طرفداران فرعون و ساحران، موسى را در انتخاب يكى از دو راه آزاد گذاشتند.)
2- به مخالفين اجازه آزادى عملى دهيم، آنگاه با جواب محكم و منطقى آنها را رد كنيم. «أَلْقُوا»
3- اجازه القاى شبهه جهت پاسخگويى و رفع اشكال مانعى ندارد. «أَلْقُوا»
4- سحر، حقيقت اشيا را تغيير نمىدهد، بلكه نمودها را دگرگون مىسازد و در ادارك انسان تأثير مىگذارد. «يُخَيَّلُ إِلَيْهِ»
5- رهبران نبايد نگرانى خود را در برابر دشمن اظهار كنند. «فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ»
6- پيامبر نيز مانند عموم مردم حالات وروحيات مختلفى دارد. «فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى (67)
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى: پس دريافت در دل خود ترس را موسى عليه السلام از آنكه نظاره كنندگان ميان سحر و معجزه فرق نگذارند. تا آنكه برگردند پيش از انداختن عصاى خود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى (67) قُلْنا لا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلى (68) وَ أَلْقِ ما فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ ما صَنَعُوا إِنَّما صَنَعُوا كَيْدُ ساحِرٍ وَ لا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتى (69) فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى (70) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى (71)
قالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلى ما جاءَنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الَّذِي فَطَرَنا فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ إِنَّما تَقْضِي هذِهِ الْحَياةَ الدُّنْيا (72) إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنا لِيَغْفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكْرَهْتَنا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَ اللَّهُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (73) إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِماً فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى (74) وَ مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِناً قَدْ عَمِلَ الصَّالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلى (75) جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ ذلِكَ جَزاءُ مَنْ تَزَكَّى (76)
ترجمه
پس احساس نمود در ضمير خود بيمى موسى
گفتيم مترس همانا توئى برتر
و بينداز آنچه در دست راست تو است فرو ميبرد آنچه را ساختهاند همانا آنچه را ساختهاند مكر ساحر است و رستگار نميشود ساحر هر جا كه آيد
پس بر وى افكنده شدند ساحران سجده كنندگان گفتند ايمان آورديم بپروردگار هارون و موسى
گفت آيا ايمان آورديد مر او را پيش از آنكه اذن دهم شما را همانا او هر آينه بزرگ شما است كه آموخت بشما سحر را پس هر آينه خواهم بريد البتّه دستهاى شما و پايهاى شما را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار كشم البتّه شما را بر تنه درخت خرما و هر آينه خواهيد دانست كه كدام يك از ما سختتر است از جهت عذاب و پايندهتر
گفتند هرگز اختيار نخواهيم نمود تو را بر آنچه آمد ما را از معجزات آشكار و آنكس كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه را تو حكم كنندهئى جز اين نيست كه حكم ميكنى در اين زندگانى دنيا
همانا ما ايمان آورديم بپروردگارمان تا بيامرزد براى ما گناهانمان را و آنچه را اكراه نمودى تو ما را بر آن از سحر و خدا بهتر است و پايندهتر
محقّق است كه كسيكه بيايد نزد پروردگارش با آنكه باشد گناهكار پس همانا مر او را است جهنّم كه نه ميميرد در آن و نه زندگانى ميكند
و كسيكه بيايد نزد او با آنكه مؤمن باشد كه بتحقيق بجا آورده باشد كارهاى شايسته را پس آنگروه براى ايشان است مقامات عاليه،
بهشتهاى اقامت دائمى كه ميرود از زير آنها نهرها كه جاودانيانند در آن و آن پاداش كسى است كه پاك باشد..
جلد 3 صفحه 515
تفسير
پس از آنكه ساحران عصاها و ريسمانهاى خودشان را انداختند و در نظر حضرت موسى براى سحرى كه كرده بودند نمودار شد كه آنها راه ميروند مختصر ترسى در دل آنحضرت جاى گير شد براى آنكه مبادا آنها غالب شوند و دين حقّ ثابت نشود و مردم در ضلالت و گمراهى بمانند چنانچه در نهج البلاغه باين معنى اشاره شده است لذا خداوند صريحا او را نهى فرمود از آنكه بترسد و خطاب را بضمير انت تكرار فرمود براى تأكيد با آنكه كلام بحرف تأكيد مؤكّد بود و تصريح بغلبه او فرمود و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه وقتى موسى ترسيد متوسل بمحمد و آل محمد عليهم السلام شد و امان طلبيد پس از آن خطاب رسيد نترس همانا البتّه تو غالبى و بينداز عصاى خود را مىبلعد بقدرت خدا آنچه را كه ساخته و پرداخته نمودند و تلقّف برفع و تشديد نيز قرائت شده است و فرمود همانا آنچه ساخته و پرداخته نمودهاند بكيد و مكر و حيله ساحر درست شده و ساحر هر جا باشد و هر كار كند خير نمىبيند و بمراد نميرسد و عاقبت رسوا خواهد شد و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و انداخت و بلعيد تمام مصنوعات آنها را و ساحرها يقين كردند كه كار آنحضرت سحر نيست و معجزه الهيه است لذا همگى برو بزمين افتادند و براى عظمت اين امر در نظرشان و قبول توبه از اعمالشان سجده كردند براى خضوع در پيشگاه الهى و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار هارون و موسى عليه السّلام و اعراض نموديم از فرعون و فرعونيان و فرعون آنها را معاتب قرار داد و گفت ايمان آورديد و متابعت نموديد موسى را پيش از آنكه من بشما اجازه دهم كه ايمان بياوريد همانا او هر آينه بزرگ و اعلم و استاد شما است كه بشما سحر آموخته و با يكديگر قبلا مواضعه و سازش كرده بوديد در اين امر كه او غالب و شما مغلوب شويد و فورا ايمان بياوريد اكنون من شما را مجازات ميكنم باين كيفيّت كه دست راست و پاى چپ شما را مىبرم و شما را مىآويزم بر تنه درخت خرما كه در مرئى و منظر مردم جان دهيد و موجب عبرت خلق شويد و بدانيد كه كدام يك از من و موسى يا خداى او عذابش شديدتر و با دوامتر است گفتهاند از فرط غرور و جهل تصوّر ميكرد كسى بدون اجازه او نبايد دينى را اختيار نمايد و آنها در جواب گفتند هرگز اختيار نمىكنيم رضاى
جلد 3 صفحه 516
تو را بر دين حقّ كه ثابت شد از براى ما بمعجزات باهرات و بر آن خداوندى كه خلق فرمود ما را يا قسم بآنخداوندى كه آفريد ما را پس حكم كن آنچه دلت ميخواهد هر حكمى بكنى در اين دنيا ميكنى كه ميگذرد و آخرت باقى براى ما بهتر است ما ايمان بخدا آورديم تا از گناهانمان بگذرد و ما را بر سحرى كه در مقام معارضه با حضرت موسى كرديم باصرار تو مؤاخذه ننمايد و پاداش الهى بهتر و عذابش باقىتر است در جوامع روايت نموده كه سحره بفرعون گفتند موسى را وقتى در خواب است بما نشان بده پس يافتند او را در خواب با آنكه عصا حراست او را مينمود و گفتند اين ساحر نيست چون ساحر وقتى بخوابد سحرش باطل ميشود ولى فرعون بخرجش نرفت و آنها را وادار بمعارضه نمود و كسيكه بحال كفر و عصيان بميرد جهنّم از آن او است كه نه ميميرد در آن تا راحت شود و نه زندگانى راحتى ميكند كه بهتر از مردن باشد و بنظر حقير محتمل است مراد آن باشد كه نه ميميرد و نه زنده ميباشد يعنى هميشه مشغول جان كندن است و كسانيكه در پيشگاه الهى حاضر شوند با آنكه اهل ايمان و اعمال صالحه باشند داراى منازل رفيعهاى خواهند بود كه آنها بهشتهاى دائمى داراى نهرهاى جارى است كه هميشه در آنها خواهند بود و آن پاداش كسانى است كه پاك شدند از چرك كفر و عصيان بتوبه و سه آيه اخيره محتمل است جزء كلام سحره باشد كه خداوند نقل فرموده و محتمل است ابتداء كلام الهى باشد و كلمه على جمع عليا است كه آن مؤنّث اعلى ميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَوجَسَ فِي نَفسِهِ خِيفَةً مُوسي (67)
پس احساس كرد موسي در نفس خود حالت خوفي.
(فَأَوجَسَ) وجس بمعني تكان است که انسان بغتة صداي مهيبي ميشنود مثل صيحه آسماني يا رعد و برقي يا صداي توپ يا امر غريبي مشاهده ميكند يك حالت غريبي در خود مشاهده ميكند ميگويد از جا جستم ترسيدم چنانچه در قوم ثمود ميفرمايد (فَأَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ فَأَصبَحُوا فِي دارِهِم جاثِمِينَ) اعراف آيه 76 و رجفة صداي مهيب است و همچنين در اصحاب مدين آيه 89 و نيز ميفرمايد (وَ أَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيحَةُ فَأَصبَحُوا فِي دِيارِهِم جاثِمِينَ) هود آيه 70 (وَ أَخَذَتِ الَّذِينَ
جلد 13 - صفحه 58
ظَلَمُوا الصَّيحَةُ فَأَصبَحُوا فِي دِيارِهِم جاثِمِينَ) آيه 96 و در مورد زلزله قيامت ميفرمايد (يَومَ تَرَونَها تَذهَلُ كُلُّ مُرضِعَةٍ عَمّا أَرضَعَت وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَملٍ حَملَها وَ تَرَي النّاسَ سُكاري وَ ما هُم بِسُكاري وَ لكِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدِيدٌ) حجّ آيه 2 و غير اينها و بالجمله حضرت موسي از مشاهده سحر سحره يك حالت وحشتي.
(فِي نَفسِهِ) در نفس خود مشاهده نمود.
(خِيفَةً مُوسي) خوف موسي نه از جهت سحر سحره يا از جهت غلبه آنها باشد چون ميدانست که (سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار) بلكه از جهات ديگري بود مثل اينكه مردم متفرّق شوند و درك نكنند معجزه او را يا توهم كنند که معجزه او هم شبيه سحر سحره است يا آنكه نميدانست که عصا سحر سحره را ميبلعد بلكه آن قدر مشاهده كرده بود که بصورت مارافعي و اژدها ميشود و مردم توهم مساوات ميكنند بالاخصّ دولت با آنها موافق است لذا خداوند خطاب فرمود:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 67)- «پس در این هنگام موسی احساس ترس خفیفی در دل کرد» (فَأَوْجَسَ فِی نَفْسِهِ خِیفَةً مُوسی). که نکند مردم تحت تأثیر این صحنه واقع شوند، آن چنان که بازگرداندن آنها آسان نباشد.
نکات آیه
۱ - موسى(ع)، پس از مشاهده سِحر ساحران فرعون، در دل خویش از پى آمدهاى احتمالى آن احساس نگرانى کرد. (من سحرهم ... فأوجس فى نفسه خیفة موسى ) «أوجس» به معناى «أحسَّ» و نیز به معناى «أضمر(اخفاکرد)» آمده است (لسان العرب). در این آیه، معناى «أحسَّ» به نظر مناسب تر مى رسد; چرا که معناى «اخفا» در «فى نفسه» آمده است. بنابراین «أوجس فى نفسه...»; یعنى، موسى(ع) در دل خود نگرانى و ترسى را احساس کرد.
۲ - نگرانى موسى(ع) از تبعات سِحر ساحران، تنها در دل او و بدون بروزى در ظاهر بود. (فأوجس فى نفسه خیفة موسى )
۳ - سِحر ارائه شده از سوى ساحران فرعون، سِحرى چشمگیر و جذاب و اغواکننده بود. (فأوجس فى نفسه خیفة موسى ) «خیفة» به معناى نوعى از خوف و نگرانى است. بروز این نگرانى براى موسى(ع)، پس از سحر ساحران فرعون، از چشمگیر و هنرمندانه بودن کار آنان حکایت دارد، به گونه اى که موسى(ع) خطر فریب خوردن مردم را به وضوح مى دید.
۴ - نگرانى از فریفته شدن مردم با تبلیغات سوء و مشتبه شدن حق و باطل بر آنان، امرى بایسته و هراسى نیکو است. (فأوجس فى نفسه خیفة موسى ) نهى از خوف که در آیه بعد آمده است، موسى(ع) را به خاطر نگرانى اش، تخطئه نکرده است; بلکه جمله «إنّک أنت الأعلى» از فرجام کار و این که پیروزى با موسى(ع) خواهد بود، خبر مى دهد و نگرانى موسى(ع) را زایل مى کند.
۵ - وجود حالات و روحیات انسان هاى عادى در پیامبران (فأوجس فى نفسه خیفة موسى )
روایات و احادیث
۶ - «عن أمیرالمؤمنن (ع): لم یوجس موسى(ع) خیفة على نفسه بل أشفق من غلبة الجهّال و دُوَل الضلال; از امیرالمؤمنن(ع): روایت شده است: موسى(ع) بر جان خویش نترسید، بلکه ترسید که مبادا جاهلان و حکومت هاى گمراه غلبه یابند».[۱]
موضوعات مرتبط
- انبیا: بشر بودن انبیا ۵
- ترس: ترس پسندیده ۴
- جادوگران فرعون: آثار جادوى جادوگران فرعون ۱; جذابیت جادوى جادوگران فرعون ۳
- فرعونیان: ترس از پیروزى فرعونیان ۶
- مردم: نگرانى از اغواى مردم ۴
- موسى(ع): نگرانى پنهانىموسى(ع) ۲; عوامل نگرانى موسى(ع) ۱; فلسفه ترس موسى(ع) ۶; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۶
- نگرانى: نگرانى پسندیده ۴
منابع
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۴، قسمت ۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۸۴، ح ۱۲.