ریشه نصح
تکرار در قرآن: ۱۳(بار)
قاموس قرآن
(بروزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص كردن است «نَصَحَ الشَّىْءُ نَصْحاً» ايضاگويند «نَصَحَ الْعَسَلَ» يعنى عسل را صاف و خالص كرد. در نهايه گويد: نصح در لغت به معنى خلوص است. نُصح (به ضم - ن) يه معنى اخلاص مىباشد در مجمع فرموده: (النُّصْحُ اِخْلاصُ الْعَمَلِ مِنَ الْغَشِ» در اقرب الموارد آمده «نَصَحَهُ نَصْحاً و نُصْحاً» يعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص كرد. پند دادن را از آن نصح و نصيحت گويند كه از روى خلوص نيت و خير خواهى محض است [هود:34]. نصيحت من به شما نفع نمىدهد اگر بخواهم پندتان دهم. گفتهاند تعديه بلام در آن از تعديه به نفسه افصح است . * [توبه:91]. بر آنانكه خرجى پيدا نمىكنند گناهى نيست كه به جهادنروند آنگاه كه نيكخواهى كنند برخدا و رسول يعنى اخلاص كنند بخدا در ايمان و به رسول در اطاعت وعمل، آن در مقابل منافقان است كه به جهاد نمىرفتند و با نشر اكاذيب و غيره مردم را ناراحت و خويش را گناهكارتر مىكردند. در المنار از ابوداود و مسلم از تميم دارى نقل شده كه رسول خدا «صلى الله عليه واله» فرمود:«اَلدّينُ اَلنَّصيحَهُ. قالُوا لِمَنْ يا رَسُولَ اللَّهِ؟ قالَ للَّهِ؟وَلِكِتابِهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِاْئِمَّةِ الْمُسْلِمينَ وَ عامَّتِهِمْ» [اعراف:21]. به آنها قسم خورد كه من به شما خير خواهم و دوستيم به شما خالص و بى شائبه است. * [تحريم:8]. نَصُوح به فتح اول به معنى فاعل و نصيحت كننده است توبه نصوح آن است كه شخص را نصيحت مىكندديگر به گناه بازنگردد در اقرب الموارد گفته:«اَلنَّصُوحُ: اَلنَاصِحُ» در صحاح وقاموس توبه نصوح را توبه صادقه گفته است راغب توبه محكم نيز گفته است بهرحال توبه نصوح آن است كه عود بر گناه در آن نباشد. در مجمع آمده كه معاذبن جبل گفت: يا رسول الله توبه نصوح چيست؟ فرمود:«أَنْ يَتُوبَ التَّائِبُ ثُمَّ لايَرْجِعُ فى ذَنْبِ كَما لا يَعُودُ اللَّبَنُ اِلَى الضَّرْعِ» يعنى توبه كند بعد بگناه برنگردد چنانكه شير به پستان باز نميگردد. در كافى از ابوالصباح كنانى نقل كرده كه از حضرت صادق «عليهالسلام»از توبه نصوح پرسيد فرمود: «يَتُوبُ الْعَبْدُ مِنَ الذَّنْبِ ثُمْ لايَعُودُ فيهِ»
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
النَّاصِحِينَ | ۳ |
أَنْصَحُ | ۱ |
نَاصِحٌ | ۱ |
نَصَحْتُ | ۲ |
نَصَحُوا | ۱ |
نُصْحِي | ۱ |
أَنْصَحَ | ۱ |
لَنَاصِحُونَ | ۱ |
نَاصِحُونَ | ۱ |
نَصُوحاً | ۱ |