روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۸۶۶
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، بَابُ النَّوَادِرِ وَ هُوَ آخِرُ أَبْوَابِ الْكِتَاب-وَ مِنْ أَلْفَاظِ رَسُولِ اللَّهِ ص الْمُوجَزَةِ الَّتِي لَمْ يُسْبَقْ إِلَيْهَا
و روي محمد بن زياد الازدي عن ابان بن عثمان الاحمر عن الصادق جعفر بن محمد ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۸۶۵ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۴ ش ۸۶۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۶ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۳۷
و محمّد بن زياد أزدى، از أبان بن عثمان الأحمر، روايت كرده است مردى بنزد امام جعفر بن محمّد صادق عليه السّلام آمد، گفت: پدر و مادرم بفداى تو يا ابن رسول اللَّه پندى بمن بياموز، پس امام عليه السّلام فرمود: اگر خداوند تبارك و تعالى رزق را بر عهده گرفته است پس دلمشغولى تو براى چيست؟! و اگر رزق مقسوم است، پس حرص براى چيست؟! و اگر حساب حقّ است پس گرد آوردن و اندوختن براى چيست؟! و اگر عوض دادن انفاق از جانب خداوند عزّ و جلّ حقّ است، پس بخل براى چيست؟! و اگر كيفر از سوى خداوند عزّ و جلّ دوزخ است پس معصيت براى چيست؟ و اگر مرگ حقّ است، پس شادى براى چيست؟ و اگر عرض اعمال بر خداوند عزّ و جلّ حقّ است، پس مكر براى چيست؟! و اگر شيطان دشمن است پس غفلت براى چيست؟! و اگر گذشتن بر صراط حقّ است، پس خود پسندى براى چيست؟! و اگر هر چيز وابسته بقضائى از جانب خداست و قدر او، پس اندوه براى چيست؟! و اگر دنيا فانيست، پس تكيه كردن بر آن براى چيست؟!.