روایت:الکافی جلد ۸ ش ۵۹۰
آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة
علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن سليم الفرا عمن ذكره عن ابي عبد الله ع :
الکافی جلد ۸ ش ۵۸۹ | حدیث | الکافی جلد ۸ ش ۵۹۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۲۵۳
همين حديث ۵۸۹ را از امام صادق عليه السّلام روايت كردهاند با اين تفاوت كه حضرت فرمود: هنگامى كه آن فرشته گفت: پروردگار خانه مرا بدان درآورده ابراهيم عليه السّلام دانست كه آن فرشته ملك الموت است از اين رو پرسيد: بچه منظور آمدهاى؟ گفت: آمدهام تا بمردى كه خدا او را خليل خود ساخته مژده دهم، ابراهيم عليه السّلام پرسيد: آن مرد كيست؟ فرشته گفت: از او چه ميخواهى؟ ابراهيم عليه السّلام فرمود: ميخواهم تا زندهام خدمتش كنم، فرشته گفت: او تو هستى.
حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى, ۴۴۴
سليم فرّاء از كسى كه نامش را برده از امام صادق عليه السّلام مانند اين حديث را روايت كرده با اين تفاوت: چون آن فرشته گفت كه پروردگارش مرا وارد آن ساخته ابراهيم دانست كه او ملك الموت است و به او گفت: براى چه تو را فرستاده است؟ گفت: به مردى مژده رسانم كه خداوند تبارك و تعالى او را دوست خود گرفته. ابراهيم گفت: اين مرد كيست؟ ملك الموت گفت: از او چه مىخواهى؟ ابراهيم در پاسخ گفت: مىخواهم تا دم مرگ خدمتش كنم. ملك الموت گفت: او خود تو هستى.