روایت:الکافی جلد ۲ ش ۶۶

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

عده من اصحابنا عن سهل بن زياد و محمد بن يحيي عن احمد بن محمد جميعا عن ابن محبوب عن علي بن رياب عن حمران بن اعين عن ابي جعفر ع قال سمعته يقول :

اَلْإِيمَانُ مَا اِسْتَقَرَّ فِي اَلْقَلْبِ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَى اَللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ صَدَّقَهُ اَلْعَمَلُ بِالطَّاعَةِ لِلَّهِ وَ اَلتَّسْلِيمِ لِأَمْرِهِ وَ اَلْإِسْلاَمُ‏ مَا ظَهَرَ مِنْ قَوْلٍ أَوْ فِعْلٍ‏ وَ هُوَ اَلَّذِي عَلَيْهِ جَمَاعَةُ اَلنَّاسِ مِنَ اَلْفِرَقِ كُلِّهَا وَ بِهِ حُقِنَتِ اَلدِّمَاءُ وَ عَلَيْهِ جَرَتِ اَلْمَوَارِيثُ وَ جَازَ اَلنِّكَاحُ وَ اِجْتَمَعُوا عَلَى اَلصَّلاَةِ وَ اَلزَّكَاةِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ فَخَرَجُوا بِذَلِكَ مِنَ اَلْكُفْرِ وَ أُضِيفُوا إِلَى اَلْإِيمَانِ‏ وَ اَلْإِسْلاَمُ‏ لاَ يَشْرَكُ اَلْإِيمَانَ وَ اَلْإِيمَانُ يَشْرَكُ‏ اَلْإِسْلاَمَ‏ وَ هُمَا فِي اَلْقَوْلِ وَ اَلْفِعْلِ يَجْتَمِعَانِ‏ كَمَا صَارَتِ‏ اَلْكَعْبَةُ فِي‏ اَلْمَسْجِدِ وَ اَلْمَسْجِدُ لَيْسَ فِي‏ اَلْكَعْبَةِ وَ كَذَلِكَ اَلْإِيمَانُ يَشْرَكُ‏ اَلْإِسْلاَمَ‏ وَ اَلْإِسْلاَمُ‏ لاَ يَشْرَكُ اَلْإِيمَانَ وَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قََالَتِ‏ اَلْأَعْرََابُ‏ آمَنََّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لََكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنََا وَ لَمََّا يَدْخُلِ اَلْإِيمََانُ فِي قُلُوبِكُمْ‏ فَقَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْدَقُ اَلْقَوْلِ‏ قُلْتُ فَهَلْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى‏ اَلْمُسْلِمِ‏ فِي شَيْ‏ءٍ مِنَ اَلْفَضَائِلِ وَ اَلْأَحْكَامِ وَ اَلْحُدُودِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ فَقَالَ لاَ هُمَا يَجْرِيَانِ فِي ذَلِكَ مَجْرَى وَاحِدٍ وَ لَكِنْ لِلْمُؤْمِنِ فَضْلٌ عَلَى‏ اَلْمُسْلِمِ‏ فِي أَعْمَالِهِمَا وَ مَا يَتَقَرَّبَانِ بِهِ إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْتُ أَ لَيْسَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ مَنْ جََاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثََالِهََا وَ زَعَمْتَ أَنَّهُمْ مُجْتَمِعُونَ عَلَى اَلصَّلاَةِ وَ اَلزَّكَاةِ وَ اَلصَّوْمِ وَ اَلْحَجِّ مَعَ اَلْمُؤْمِنِ قَالَ أَ لَيْسَ قَدْ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيُضََاعِفَهُ لَهُ أَضْعََافاً كَثِيرَةً فَالْمُؤْمِنُونَ‏ هُمُ اَلَّذِينَ يُضَاعِفُ اَللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمْ حَسَنَاتِهِمْ لِكُلِّ حَسَنَةٍ سَبْعُونَ ضِعْفاً فَهَذَا فَضْلُ اَلْمُؤْمِنِ وَ يَزِيدُهُ اَللَّهُ فِي حَسَنَاتِهِ عَلَى قَدْرِ صِحَّةِ إِيمَانِهِ أَضْعَافاً كَثِيرَةً وَ يَفْعَلُ اَللَّهُ بِالْمُؤْمِنِينَ مَا يَشَاءُ مِنَ اَلْخَيْرِ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ مَنْ دَخَلَ فِي‏ اَلْإِسْلاَمِ‏ أَ لَيْسَ هُوَ دَاخِلاً فِي اَلْإِيمَانِ‏ فَقَالَ لاَ وَ لَكِنَّهُ قَدْ أُضِيفَ إِلَى اَلْإِيمَانِ وَ خَرَجَ مِنَ اَلْكُفْرِ وَ سَأَضْرِبُ لَكَ مَثَلاً تَعْقِلُ بِهِ فَضْلَ اَلْإِيمَانِ عَلَى‏ اَلْإِسْلاَمِ‏ أَ رَأَيْتَ لَوْ بَصُرْتَ رَجُلاً فِي‏ اَلْمَسْجِدِ أَ كُنْتَ تَشْهَدُ أَنَّكَ رَأَيْتَهُ فِي‏ اَلْكَعْبَةِ قُلْتُ لاَ يَجُوزُ لِي ذَلِكَ‏ قَالَ فَلَوْ بَصُرْتَ رَجُلاً فِي‏ اَلْكَعْبَةِ أَ كُنْتَ شَاهِداً أَنَّهُ قَدْ دَخَلَ‏ اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرَامَ‏ قُلْتُ نَعَمْ‏ قَالَ وَ كَيْفَ ذَلِكَ قُلْتُ إِنَّهُ لاَ يَصِلُ إِلَى دُخُولِ‏ اَلْكَعْبَةِ حَتَّى يَدْخُلَ‏ اَلْمَسْجِدَ فَقَالَ قَدْ أَصَبْتَ وَ أَحْسَنْتَ ثُمَّ قَالَ كَذَلِكَ اَلْإِيمَانُ وَ اَلْإِسْلاَمُ‏


الکافی جلد ۲ ش ۶۵ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۶۷
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ أَنَّ الْإِيمَانَ يَشْرَكُ الْإِسْلَامَ وَ الْإِسْلَامَ لَا يَشْرَكُ الْإِيمَان‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۸۷

حمران بن اعين گويد: شنيدم امام باقر (ع) مى‏فرمود: ايمان چيزى است كه در دل جا كند و بنده را به خدا عز و جل بكشاند و طاعت و تسليم به امر خدا هم مصدق او باشد و اسلام گفتار و كردار ظاهرى است كه جمع مردم بر آنند از همه دستجات و مسلمين و به وسيله همين اسلام ظاهرى است كه جانها محفوظ است و ميراث اجراء مى‏شود و زناشوئى روا است و اتفاق دارند بر نماز و زكاة و روزه و حج و به همين جهت از كفر بيرونند و به ايمان نسبت دارند اسلام شريك و ملازم ايمان نيست ولى ايمان شريك و ملازم اسلام است و اين هر دو در گفتار و كردار با هم جمع مى‏شوند چنانچه خانه كعبه در مسجد است ولى همه مسجد در خانه كعبه نيست و همچنين ايمان شريك و ملازم اسلام و در حريم اسلام است ولى اسلام شريك و ملازم ايمان نيست و خدا عز و جل هم فرموده است (۱۴ سوره حجرات): «اعراب گفتند ما ايمان آورديم بگو ايمان نياورديد بگوئيد مسلمان شديم و هنوز ايمان در دلتان در نيامده است» فرموده: خدا عز و جل راست‏ترين گفتار است، گفتم: آيا براى مؤمن فضلى است بر مسلم در چيزى از فضائل و احكام و حدود و جز آنها؟ فرمود: نه، آنها در اين باره يكسانند ولى مؤمن به مسلم برترى دارد در كردارش و تقربى كه به خدا عز و جل جويد، گفتم: مگر نيست كه خدا عز و جل فرمايد (۱۶۰ سوره انعام): «هر كه حسنه آورده ده برابر دارد» و تو معتقدى كه همه اتفاق دارند بر نماز و زكاة و روزه و حج با مؤمن؟ فرمود: مگر نيست كه خدا عز و جل فرمايد (۲۴۵ سوره‏ بقره): «بيفزايد برايش برابرهاى بسيار» پس مؤمنان باشند كه خدا عز و جل برايشان حسنات را چند برابر كند براى هر حسنه هفتاد برابر، اين است فضل مؤمن و بيفزايد خدا به حسنات او به اندازه درجه ايمانش برابرهاى بسيار و خدا با مؤمن هر چه خوبى خواهد كند، گفتم: بفرمائيد هر كه در اسلام در آيد، در ايمان وارد نيست؟ فرمود: نه، ولى نسبت به ايمان دارد و از كفر رسته است و من براى تو مثلى بياورم كه فضل ايمان را بر اسلام بفهمى، اگر تو ديدى مردى در مسجد الحرام است، گواهى مى‏دهى كه او را در خانه كعبه ديدى؟ گفتم: اين براى من جائز نيست، فرمود: اگر مردى را در خانه كعبه ديدى، گواهى دهى كه وارد مسجد الحرام شده؟ گفتم: آرى، فرمود: اين چگونه است؟ گفتم: او نتواند وارد كعبه شود تا در مسجد در آيد، فرمود: درست فهميدى و خوب گفتى، سپس فرمود: ايمان و اسلام هم چنين است.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۴۲

امام باقر عليه السّلام ميفرمود: ايمان آنست كه در دل مستقر شود. و بنده را بسوى خداى عز و جل كشاند، و اطاعت خدا و گردن نهادن بفرمانش مصدق آن باشد، ولى اسلام گفتار و كردار ظاهرى است كه تمام فرق و جماعات مردم آن را دارند، و بوسيله آن جانها محفوظ ماند و ميراث پرداخت شود و زناشوئى روا گردد، و بر نماز و زكاة و روزه و حج اتفاق و اجتماع كنند، و بدان سبب از كفر خارج گشته، بايمان منصوب گردند، و اسلام شريك ايمان نيست، ولى ايمان با اسلام شريك گردد، و در گفتار (شهادتين) و كردار (عمل بمقررات دين) هر دو گرد آيند (يعنى چنين كسى هم مؤمن است و هم مسلمان) چنان كه كعبه در مسجد الحرام است، ولى مسجد الحرام در كعبه نيست، همچنين ايمان شريك اسلامست، ولى اسلام شريك ايمان نيست. و خداى عز و جل فرمايد: «اعراب گفتند: ايمان آورديم، بگو ايمان نياورديد. بلكه بگوئيد اسلام آورديم، در صورتى كه هنوز ايمان در دلهايتان نفوذ نكرده است.» و سخن خداى عز و جل راست‏ترين سخن است. عرضكردم: آيا مؤمن را بر مسلمان نسبت بفضائل (بخششها و مواهب دنيوى) و احكام و حدود و چيزهاى ديگر فضيلتى هست؟ فرمود: نه، هر دو نسبت باين امور يكسانند، ليكن فضيلت مؤمن بر مسلم نسبت باعمال آنها و موجبات تقربى است كه بسوى خداى عز و جل دارند. عرضكردم: مگر خداى عز و جل نميفرمايد: «هر كس حسنه‏اى آورد، ده برابر آن پاداش دارد؟ ۱۶۰ سوره ۶» در صورتى كه عقيده شما اين بود كه مسلمان با مؤمن نسبت بنماز و زكاة و روزه و حج يك حكم دارد. فرمود: مگر خداى عز و جل نميفرمايد: «خداى براى او چندين برابر بيشتر كند» مؤمنينند كه خداى عز و جل حسناتشان را چند برابر كند، هر حسنه‏ئى را هفتاد برابر، اين است فضيلت مؤمن (بر مسلم) و نيز خدا باندازه درستى ايمانش، حسنات او را چند برابر زياد كند، و نسبت بمؤمنين هر خيرى كه خواهد روا دارد. عرضكردم: بفرمائيد: اگر كسى وارد اسلام شود، مگر نه اينست كه وارد ايمان هم شده است؟ فرمود: نه، بلكه منسوب بايمان گشته و از كفر خارج شده است، اكنون برايت مثلى ميزنم تا فضيلت ايمان را بر اسلام بفهمى: بمن بگو اگر مردى را در ميان مسجد الحرام ببينى، شهادت ميدهى كه او را در كعبه ديده‏ئى؟ عرضكردم: اين شهادت برايم روا نيست، فرمود: اگر مردى را در ميان كعبه ببينى، گواهى دهى كه او داخل مسجد الحرام گشته است؟ عرضكردم: آرى، فرمود: چگونه چنين شد؟ گفتم: زيرا او داخل كعبه نميشود، جز اينكه داخل مسجد الحرام شود، فرمود: درست فهميدى و نيكو گفتى: سپس فرمود ايمان و اسلام هم چنين‏اند. (تا كسى شهادتين نگويد باعتقاد قلبى و عمل بمقررات دينى نرسد).

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۷۵

چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند، از سهل بن زياد و محمدّ بن يحيى، از احمد بن محمد، هر دو از ابن‏محبوب، از على بن رئاب، از حمران بن اعين، از امام محمد باقر عليه السلام كه گفت: شنيدم از آن حضرت كه مى فرمود:

«ايمان، چيزى است كه در دل استقرار دارد و آن را به سوى خداى عز و جل مى‏كشاند و به او مى‏رساند، و عمل كردن به طاعت خدا و تسليم كردن امر ما «۱» آن را تصديق مى‏كند. و اسلام، چيزى است كه ظاهر باشد از گفتار يا كردار، و آن همان است كه جماعت مردمان برآنند از همه فرقه‏هاى اسلام، و به آن خون‏ها از ريختن باز داشته شده، و ميراث‏ها بر آن جارى گرديد، و نكاح جواز به هم رسانيده، و همه فرق اسلام اجتماع كردند بر نماز و زكات و روزه و حجّ، و به همين، از كفر بيرون رفتند، و به ايمان تصديقى منسوب شدند. وليكن اسلام با ايمان شركت ندارد، و ايمان با اسلام شركت دارد، و هر دو در گفتار و كردار جمع مى‏شوند، چنانچه خانه كعبه در مسجد الحرام واقع شده، و مسجدالحرام در خانه كعبه نيست، و همچنين ايمان شريك اسلام است، و اسلام شريك ايمان نيست. و خداى عز و جل فرموده است:
«قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ» «۲»؛ پس قول خداى عز و جل از همه قول‏ها راست‏تر است».

عرض كردم: پس آيا مؤمن را بر مسلمان هيچ زيادتى هست در باب چيزى از فضيلت‏هاى نفسانى و احكام شرعيّه و حدود آن و غير اينها؟ فرمود: «نه، بلكه مؤمن و مسلم در اين باب، جارى مجراى يك نفرند و حكم يك كس دارند، وليكن مؤمن را بر مسلمان زيادتى هست در باب اعمالى كه به جا مى‏آورد، و آنچه به واسطه آن به سوى خداى عز و جل تقرّب مى‏جويند». عرض كردم: آيا خداى عز و جل نمى فرمايد: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» «۳»؛ يعنى: «هر كه بياورد خصلت نيكى را، پس از براى او است ده برابر آن». و تو فرمودى و ادّعا نمودى كه‏ __________________________________________________

(۱). در هر دو نسخه «امر ما» آمده، اما متن حديث «أمره» به معانى «امر او» است.
(۲). حجرات، ۱۴.
(۳). انعام، ۱۶۰.

ايشان با مؤمن بر نماز و زكات و روزه و حج اجتماع دارند. فرمود: «آيا خداى عز و جل نفرموده است كه: «فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثِيرَةً» «۱». و مؤمنان، به خصوص آنان‏اند كه خداى عز و جل حسنات و خوبى‏هاى ايشان را مضاعف مى‏گرداند، و هر حسنه‏اى از ايشان را هفتاد چندان مى‏سازد؛ پس اين زيادتى مؤمن است بر مسلمان، و فضيلتى است كه مؤمن دارد. و خداى- تعالى- از برايش زياد مى‏كند در حسناتى كه دارد، به اندازه صحّت ايمانش، اضعاف بسيار، و خدا با مؤمنان آنچه خواهد از خوبى مى‏كند». عرض كردم: مرا خبر ده كه آيا كسى كه در اسلام داخل شده، داخل در ايمان نيست؟ فرمود: «نه، وليكن چنين كسى منسوب به ايمان شده و از كفر بيرون رفته است، و زود باشد كه از برايت مثلى بزنم كه به واسطه آن زيادتى ايمان را بر اسلام تعقّل كنى و بفهمى. مرا خبر ده كه اگر مردى را در مسجدالحرام ديدى، آيا چنان است كه شهادت دهى كه تو او را در خانه كعبه ديده‏اى؟» عرض كردم: اين شهادت از براى من جائز نيست. فرمود: «پس اگر مردى را در خانه كعبه ديدى، آيا شاهد مى‏باشى كه او در مسجدالحرام داخل شده؟» عرض كردم: آرى. فرمود: «اين امر چگونه مى‏شود؟» عرض كردم: آنكه در خانه كعبه است، به دخول كعبه معظّمه نمى‏رسد، تا آنكه داخل مسجدالحرام شود. فرمود: «درست يافتى و خوب گفتى». بعد از آن فرمود: «همچنين است ايمان و اسلام». __________________________________________________

(۱). بقره، ۲۴۵.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)