روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۴۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن الحكم عن سماعه بن مهران عن ابي الحسن ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۲۴۸ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۵۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۲۷۷
از سماعة بن مهران، گويد: أبو الحسن (ع) به من فرمود: چه تو را از حج باز داشت؟ گويد: گفتم: بدهكارى بسيارى بر عهدهام افتاده و مالم از دستم رفته و بدهكارى كه به گردنم آمده مهمتر است از رفتن مالم و اگر نبود كه يكى از اصحاب ما در سفر به من كمك كرد، نمىتوانستم از خانه بيرون آيم. به من فرمود: اگر صبر كنى وضعت رشك آور شود و اگر صبر نكنى خدا آنچه مقدر است اجرا كند، بخواهى يا نخواهى.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۱۴۴
سماعة بن مهران گويد: حضرت ابو الحسن عليه السّلام بمن فرمود: چه ترا از حج بازداشت؟ عرضكردم، قربانت گردم، بدهى بسيارى پيدا كردم و مالم از دست رفت و بدهى كه گرد نگيرم شده از رفتن مالم سختتر است، و اگر يكى از رفقايم مرا از خانه بيرون نمىآورد نميتوانستم بيرون آيم. حضرت فرمود: اگر صبر كنى مورد غبطه قرار گيرى (حال خوشى پيدا ميكنى كه مردم بتو رشك ميبرند) و اگر صبر نكنى مقدرات خدا جارى گردد، چه تو راضى باشى يا ناراضى.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۲۴۷
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد بن عيسى، از على بن حكم، از سماعة بن مهران، از امام موسى كاظم عليه السلام روايت كرده است كه گفت: حضرت به من فرمود كه: «چه چيز تو را از حج منع كرده؟ و چرا به حج نمىروى؟». راوى مىگويد كه عرض كردم: فداى تو گردم! قرض بسيارى بر گردن من افتاده و مالم تلف شده، و قرضى كه دارم و در گردن من است، بيشتر و بزرگتر است از تلف مال من و بر من مشكلتر است؛ پس اگر نه اين بود كه مردى از اصحاب و ياوران ما، مرا بيرون آورد، نمىتوانستم كه بيرون آيم و به خدمت تو برسم. حضرت فرمود كه: «اگر صبر مىكنى، شاد و خوشحال مىشوى، و اگر صبر نمىكنى، خدا تقديرات خود را جارى مىگرداند؛ خواه تو خوشنود باشى، و خواه ناخوش داشته باشى».