روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۴۸
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
علي عن ابيه عن جعفر بن محمد الاشعري عن عبد الله بن ميمون عن ابي عبد الله ع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۲۴۷ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۴۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۲۷۵
از امام صادق (ع) كه فرمود: امير المؤمنين (ع) به مسجد در آمد ناگاه مردى را بر در مسجد ديد كه غمنده و سر به گريبان است، امير المؤمنين (ع) به او فرمود: تو را چه مىشود؟ عرض كرد: يا امير المؤمنين، پدر و مادر و برادرم مردهاند و مىترسم زهره ترك شوم. امير المؤمنين (ع) به او فرمود: بر تو باد به تقوى نسبت به خدا و به صبر، تا فردا با آن پيش وى روى؛ صبر در امور چون سر است از تن، چون سر از تن جدا شود، تن فاسد گردد و چون در كارها صبر نباشد، همه كارها فاسد گردد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۱۴۳
امام صادق عليه السّلام فرمود: امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه بمسجد آمد، در مسجد مردى را ديد اندوهگين و غمناكست، باو فرمود: ترا چه شده؟ عرضكرد: اى امير مؤمنان؛ بمصيبت پدر [و مادر] و برادرم گرفتار شدهام و ميترسم دق كنم. امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: تقواى خدا و شكيبائى پيشه كن تا فردا بر شكيبائى درآئى (پاداش آن را ببينى) و صبر در كارها مانند سر است نسبت بتن، چون سر از تن جدا شود بدن فاسد گردد، و چون صبر از كارها جدا شود. كارها فاسد شود.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۲۴۷
على، از پدرش، از جعفر بن محمد اشعرى، از عبداللَّه بن ميمون، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «اميرالمؤمنين عليه السلام داخل مسجد مىشد، ناگاه ديد كه مردى افسردهخاطر و غمناك بر در مسجد است. اميرالمؤمنين عليه السلام به آن مرد فرمود كه: تو را چه مىشود؟ عرض كرد كه: يا اميرالمؤمنين! به مصيبتِ پدر و برادرم مبتلى شدهام، و مىترسم كه دل باخته باشم. اميرالمؤمنين فرمود: بر تو باد كه بپرهيزى از خدا، و صبر كنى كه فردا بر او وارد مىشوى؛ پس صبر در كارها، به منزله سر است نسبت به بدن، و هر گاه سر از بدن مفارقت كند، بدن فاسد و تباه مىشود؛ پس هرگاه صبر از امور مفارقت كند، امور فاسد مىشد».