روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۴۲

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

علي بن ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد القاساني جميعا عن القاسم بن محمد الاصبهاني عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث قال قال ابو عبد الله ع :

يَا حَفْصُ‏ إِنَّ مَنْ صَبَرَ صَبَرَ قَلِيلاً وَ إِنَّ مَنْ جَزِعَ جَزِعَ قَلِيلاً ثُمَّ قَالَ عَلَيْكَ بِالصَّبْرِ فِي جَمِيعِ أُمُورِكَ‏ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ‏ مُحَمَّداً ص‏ فَأَمَرَهُ بِالصَّبْرِ وَ اَلرِّفْقِ فَقَالَ‏ وَ اِصْبِرْ عَلى‏ََ مََا يَقُولُونَ وَ اُهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلاً `وَ ذَرْنِي وَ اَلْمُكَذِّبِينَ‏ أُولِي اَلنَّعْمَةِ وَ قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ اِدْفَعْ‏ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ‏ اَلسَّيِّئَةَ فَإِذَا اَلَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدََاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ‏ `وَ مََا يُلَقََّاهََا إِلاَّ اَلَّذِينَ صَبَرُوا وَ مََا يُلَقََّاهََا إِلاََّ ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ‏ فَصَبَرَ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ حَتَّى نَالُوهُ بِالْعَظَائِمِ وَ رَمَوْهُ بِهَا فَضَاقَ صَدْرُهُ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهِ وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ‏ بِمََا يَقُولُونَ‏ `فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ‏ وَ كُنْ مِنَ اَلسََّاجِدِينَ‏ ثُمَّ كَذَّبُوهُ وَ رَمَوْهُ فَحَزِنَ لِذَلِكَ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ اَلَّذِي يَقُولُونَ‏ فَإِنَّهُمْ لاََ يُكَذِّبُونَكَ‏ وَ لََكِنَّ اَلظََّالِمِينَ بِآيََاتِ اَللََّهِ يَجْحَدُونَ‏ `وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ‏ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى‏ََ مََا كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتََّى أَتََاهُمْ نَصْرُنََا فَأَلْزَمَ‏ اَلنَّبِيُّ ص‏ نَفْسَهُ اَلصَّبْرَ فَتَعَدَّوْا فَذَكَرَ اَللَّهَ‏ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ كَذَّبُوهُ فَقَالَ قَدْ صَبَرْتُ فِي نَفْسِي وَ أَهْلِي وَ عِرْضِي وَ لاَ صَبْرَ لِي عَلَى ذِكْرِ إِلَهِي فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اَلسَّمََاوََاتِ‏ وَ اَلْأَرْضَ وَ مََا بَيْنَهُمََا فِي سِتَّةِ أَيََّامٍ‏ وَ مََا مَسَّنََا مِنْ لُغُوبٍ‏ `فَاصْبِرْ عَلى‏ََ مََا يَقُولُونَ‏ فَصَبَرَ اَلنَّبِيُّ ص‏ فِي جَمِيعِ أَحْوَالِهِ ثُمَّ بُشِّرَ فِي عِتْرَتِهِ‏ بِالْأَئِمَّةِ وَ وُصِفُوا بِالصَّبْرِ فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ‏ وَ جَعَلْنََا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ‏ بِأَمْرِنََا لَمََّا صَبَرُوا وَ كََانُوا بِآيََاتِنََا يُوقِنُونَ‏ فَعِنْدَ ذَلِكَ قَالَ ص اَلصَّبْرُ مِنَ اَلْإِيمَانِ كَالرَّأْسِ مِنَ اَلْجَسَدِ فَشَكَرَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ لَهُ‏ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ‏ اَلْحُسْنى‏ََ عَلى‏ََ بَنِي إِسْرََائِيلَ‏ بِمََا صَبَرُوا وَ دَمَّرْنََا مََا كََانَ يَصْنَعُ‏ فِرْعَوْنُ‏ وَ قَوْمُهُ‏ وَ مََا كََانُوا يَعْرِشُونَ‏ فَقَالَ ص إِنَّهُ بُشْرَى وَ اِنْتِقَامٌ فَأَبَاحَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قِتَالَ‏ اَلْمُشْرِكِينَ‏ فَأَنْزَلَ اَللَّهُ‏ فَاقْتُلُوا اَلْمُشْرِكِينَ‏ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ‏ وَ اُحْصُرُوهُمْ‏ وَ اُقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ وَ اُقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ‏ فَقَتَلَهُمُ اَللَّهُ‏ عَلَى يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ وَ أَحِبَّائِهِ وَ جَعَلَ لَهُ ثَوَابَ صَبْرِهِ مَعَ مَا اِدَّخَرَ لَهُ فِي اَلْآخِرَةِ فَمَنْ صَبَرَ وَ اِحْتَسَبَ‏ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ اَلدُّنْيَا حَتَّى يُقِرَّ اَللَّهُ لَهُ عَيْنَهُ‏ فِي أَعْدَائِهِ‏ مَعَ مَا يَدَّخِرُ لَهُ فِي اَلْآخِرَةِ


الکافی جلد ۲ ش ۲۴۱ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۲۴۳
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ الصَّبْر
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۲۶۹

از حفص بن غياث، گويد: امام صادق (ع) فرمود: اى حفص، هر كه صبر كند، اندكى صبر كرده و هر كه بى‏تابى كند، اندكى بى‏تابى كند، سپس فرمود: بر تو باد كه در كارت صبر پيشه كنى، زيرا خدا محمد (ص) را مبعوث كرد و او را به صبر و نرمش دستور داد و فرمود (۱۰ سوره مزمل): «صبر كن بر آنچه مى‏گويند و به خوشى از آنها كناره كن (۱۱) مرا با نعمت خوارگانى كه تو را تكذيب كنند باز گذار» و فرمود تبارك و تعالى (۳۵ سوره فصلت): «دفاع كن بدان چه نيكوتر است بدى را تا به ناگاه آنكه ميان تو و او دشمنى است، گويا دوستى صميمى باشد (۳۶) و بر نخورند آن را جز آن كسانى كه صبر كردند و بر نخورد بدان جز صاحب بهره فراوان» پس رسول خدا (ص) صبر كرد تا به او وصله‏هاى بزرگى چسباندند (چون سحر و جنون و كذب) و او را بدان‏ها متهم كردند، پس سينه او تنگ شد و خدا عز و جل به او آيه نازل كرد (۹۷ سوره حجر): «و محققاً مى‏دانيم كه دل تنگ شدى از آنچه كه مى‏گويند (۹۸) پس تسبيح گو پروردگارت را و بوده باش از سجده‏كننده‏ها» سپس او را تكذيب كردند و متهم نمودند و از آن غمنده شد و خداى عز و جل فرو فرستاد (۳۳ سوره انعام): «و محققاً مى‏دانيم كه تو را غمنده كند آنچه را كه مى‏گويند، به راستى آن‏ها تو را دروغ گو نشمارند بلكه ستمكاران آيات ما را انكار كنند (۳۴) محققاً چه رسولانى پيش از تو تكذيب شدند و صبر كردند بر آنچه تكذيب شدند و آزار كشيدند تا يارى ما براى آن‏ها رسيد» پس پيغمبر خود را به صبر و شكيبائى گرفت و آنها از حد گذشتند و خدا تبارك و تعالى را به زبان آوردند و او را تكذيب كردند، پيغمبر فرمود: من برخوردم و خاندانم و آبرويم، صبر كردم و بر معبود خود صبر نتوانم، خدا عز و جل بر او فرو فرستاد (۳۸ سوره ق): «و محققاً آفريدم آسمان‏ها و زمين را و آنچه در ميان آن‏ها است در شش روز و هيچ خستگى به ما نرسيد، تو صبر كن به هر آنچه مى‏گويند» و پيغمبر در هر حال صبر كرد تا مژده عترت ائمه وى را به او دادند و آنها را هم توصيف به صبر كردند و خدا جل ثنائه فرمود (۲۴ سوره سجده): «و آنها را ائمه ساختيم كه به امر ما رهبرى مى‏كنند چون صبر كردند و بودند كه به آيات ما يقين داشتند» در اينجا پيغمبر فرمود: صبر از ايمان چون سر است از تن و خدا عز و جل از او قدردانى كرد و فرو فرستاد (۱۳۶ سوره اعراف): «عملى شد بهترين فرمايش پروردگارت براى بنى اسرائيل به واسطه آنچه كه صبر كردند و واژگون كرديم آنچه را فرعون و قومش مى‏ساختند و آنچه را از دستگاه خود مى‏گستردند- يعنى از درخت و باغ و ساختمان كه به وجود مى‏آوردند-» رسول خدا (ص) فرمود: اين مژده و انتقام است و خدا عز و جل براى او نبرد با مشركان را مباح كرد و فرو فرستاد (۶ سوره توبه): «بكشيد مشركان را هر كجا يافتيدشان و بگيريدشان و محاصره‏شان كنيد و به هر كمين گاهى بر سر راهشان بنشنيد» (۱۹۱ سوره بقره): «بكشيد آنها را هرجا برخورديد و بر آنها دست يافتيد» خدا آن‏ها را به دست رسول خدا (ص) و دوستانش كشت و ثواب صبرش را براى او مقرر داشت با آنچه در آخرت برايش ذخيره كرد، هر كه صبر كند و تقرب به خدا خواهد، از دنيا نرود تا خدا ديده او را در باره دشمنانش روشن كند با آنچه در آخرت براى او ذخيره كند.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۱۴۰

امام صادق عليه السّلام فرمود: اى حفص، هر كه صبر كند، اندكى صبر كرده و هر كه بيتابى كند، اندكى بيتابى كرده (زيرا عمر كوتاهست و مصيبات كوتاه‏تر). سپس فرمود: در هر كارى صبر را از دست مده، زيرا خداى عز و جل محمد صلى اللَّه عليه و آله را مبعوث فرمود و او را امر بصبر و مدارا كرد و فرمود: «بر آنچه ميگويند صبر كن و از آنها ببر، بريدنى نيكو، مرا با تكذيب كنان نعمت دار واگذار- ۱۱ سوره ۷۳» و باز خداى تبارك و تعالى فرمود: «بدى را بآنچه نيكوتر است دفع كن، تا آنكه ميان تو و او دشمنى است، مانند دوستى مهربان شود، و اين خصلت را جز كسانى كه صبر كنند بر نخورند و جز بهره‏دار بزرگ درنيابد، ۳۶ سوره ۴۱». رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله هم صبر نمود تا او را بامور بزرگى نسبت دادند و متهم كردند (مانند سحر و جنون و كذب) او دلتنگ شد، خداى عز و جل اين آيه نازل فرمود: «ما ميدانيم كه تو سينه‏ات از آنچه ميگويند تنگ مى‏شود، با ستايش پروردگارت تسبيح‏گوى و از سجده گزاردن باشد، ۹۸ سوره ۱۵» سپس تكذيبش كردند و متهمش نمودند، از آنرو غمگين شد و خداى عز و جل نازل فرمود كه: «ما ميدانيم كه سخنان آنها ترا غمگين ميكند، آنها ترا تكذيب نميكنند، بلكه ستمگران آيات خدا را انكار ميكنند پيش از تو نيز پيغمبرانى تكذيب شدند و بر تكذيب شدن و اذيت ديدن صبر كردند تا نصرت ما بآنها رسيد ۳۴- سوره ۶». پس پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله خود را بصبر ملزم ساخت، تا آنها تجاوز كردند و خداى تبارك و تعالى را بزبان آوردند و او را تكذيب كردند، پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: در باره خودم و خاندان و آبرويم صبر كردم، ولى نسبت ببد گفتن بمعبودم صبر ندارم، خداى عز و جل نازل فرمود كه: «ما آسمانها و زمين و فضا را در شش روز آفريديم و هيچ خستگى بما نرسد بر آنچه ميگويند صبر كن، ۳۸ سوره ۵۰». پس پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله در همه احوال صبر كرد، تا بامامان از عترتش باو مژده دادند و آنها را بصبر معرفى كردند و خدا- جل ثناءه- فرمود: «چون صابر بودند و بآيات ما يقين داشتند، ايشان را پيشوايانى ساختيم كه بامر ما هدايت كنند، ۲۴ سوره ۳۲» در اين هنگام پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: صبر نسبت بايمان مانند سر است نسبت بتن، پس خداى عز و جل هم از صبر او شكرگزارى كرد و نازل فرمود «كلمه نيكوى پروردگارت در باره پسران اسرائيل بپاداش صبرى كه كرده بودند، انجام يافت و آنچه را فرعون و قومش ميساختند و (اشجار و كاخهائى كه) بر مى‏افراشتند. واژگون كرديم ۱۳۷ سوره ۷». پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: اين بشارتست و انتقام، پس خداى عز و جل نبرد و كشتار مشركين را باو اجازه فرمود و نازل كرد كه: «مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و بگيريد و محاصره كنيد، و در هر كمينگاهى سر راهشان بنشينيد، ۶ سوره ۹» «آنها را بكشيد هر كجا يافتيد، ۱۹۱ سوره» پس خدا آنها را بدست پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله و دوستانش بكشت و آن را پاداش صبرش قرار داد، علاوه بر آنچه در آخرت برايش ذخيره كرد، پس هر كه صبر كند و بحساب خدا گذارد، از دنيا نرود تا آنكه خدا چشمش را در باره (سركوبى) دشمنانش روشن كند، علاوه بر آنچه در آخرت برايش ذخيره كند.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۲۳۹

على بن ابراهيم، از پدرش و على بن محمد قاسانى هر دو، از قاسم بن محمد اصبهانى، از سليمان بن داود منقرى، از حفص بن غياث روايت كرده است كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه: «اى حفص! به درستى كه هر كه صبر كند، صبرِ كمى بايد كرد، و هر كه جزع و بى‏تابى كند، جزع كمى بايد كرد». بعد از آن فرمود: «بر تو باد كه صبر كنى در همه امور خويش؛ زيرا كه خداى عز و جل محمد صلى الله عليه و آله را به پيغمبرى مبعوث گردانيد؛ پس او را به صبر و مدارايى امر فرمود، و فرمود: «وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا* وَ ذَرْنِي‏ وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ» «۱» (و ترجمه آن در باب آيات ولايت گذشت). و آن جناب- تبارك و تعالى- فرمود كه: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ* وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ» «۲»».

(و در قرآن لفظ السّيّئة [كه در برخى نسخ كافى هست‏] بعد از أحسَن موجود نيست؛ بلكه پيش از لفظ ادْفَعْ واقع است. و نظم آيه چنين است كه: «وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ» «۳» تا آخر آن‏چه مذكور شد. و ترجمه آن اين است كه: برابر نيستند نيك و بد. دفع كن به آن نيكى كه، در نفس‏الامر آن، نيكوتر است بدى را؛ پس ناگاه آن كسى كه ميان تو و ميان او دشمنى است، گويا كه او دوستى است كارساز، مانند خويشِ مهربان. و داده نشوند اين خصلت نيك را كه مقابله بدى است به نيكى، مگر آنان كه صبر كردند و شكيبايى نمودند. و عطا كرده نمى‏شود اين خليقه پسنديده را، مگر صاحب بهره بزرگ) و حضرت فرمود: «پس آن حضرت صلى الله عليه و آله صبر نمود، تا به مرتبه‏اى كه مصيبت‏هاى بزرگ را به او رسانيدند، و او را در آن ورطه‏ها انداختند؛ پس سينه آن حضرت تنگ شد. بعد از آن، خداى عز و جل اين آيه را فرو فرستاد كه: «وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِما يَقُولُونَ* «۴» فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ كُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ» «۵» (و ترجمه آيه اوّل در باب اشاره و نصّ بر اميرالمؤمنين عليه السلام گذشت)، و ترجمه آيه دويم اين است كه: «پس تسبيح كن در حالى كه مقترن باشد به حمد پروردگار تو، و باش از جمله نمازگزارندگان يا سجده‏كنندگان». و حضرت فرمود: «پس آن حضرت را تكذيب كردند و او را متّهم ساختند؛ پس از براى آن اندوهناك شد، و خداى عز و جل اين آيه را فرستاد كه: «قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ* «۶» وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى‏ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا» «۷» و ترجمه آيه اوّل در باب مذكور گذشت، و ترجمه آيه دويّم اين است كه: «و هر آينه به حقيقت كه تكذيب شدند پيغمبرانى چند كه پيش از تو بودند؛ پس شكيبايى كردند بر آن‏چه ايشان را تكذيب نمودند، و آزار و

__________________________________________________

(۱). مزمل، ۱۰ و ۱۱. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و مرفه وابگذار.
(۲). فصّلت، ۳۴ و ۳۵.
(۳). فصّلت، ۳۴.
(۴). و بى گمان ما مى‏دانيم كه سينه‏ات از گفته‏هاى آنان تنگ مى‏شود.
(۵). حجر، ۹۷ و ۹۸.
(۶). بى گمان مى‏دانيم كه آنچه آنان مى‏گويند تو را اندوهگين مى‏كند، البته آنان تو را تكذيب نمى‏كنند بلكه آن‏ستمكاران آيات الهى را انكار مى‏كنند.
(۷). انعام، ۳۳ و ۳۴.
    

رنج به ايشان رسانيدند، تا وقتى كه آمد ايشان را يارى كردن ما، كه ايشان را بر تكذيب كنندگان يارى داديم». و حضرت فرمود كه: «پيغمبر صلى الله عليه و آله نفس خويش را الزام كرد كه صبر كند؛ پس ايشان از حد درگذشتند، و خداى- تبارك و تعالى- را به بدى ذكر كردند و آن جناب را تكذيب نمودند. پيغمبر فرمود كه: در باب خود و كسان خود و عِرض خود صبر كردم، و مرا صبرى بر ذكر خداى خويش نيست كه او را به بدى ياد كنند؛ پس خداى عز و جل اين آيه را فرو فرستاد كه: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ* فَاصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ» «۱»؛ يعنى: «و هر آينه به حقيقت كه آفريديم آسمان‏ها و زمين و آن‏چه را كه در ميان آنها و اين است، در مقدار شش روز كه از يكشنبه است تا جمعه، و نرسيد ما را هيچ ماندگى و رنجى تا به سبب آن آسايش كنيم؛ پس شكيبايى كن بر آن‏چه مى‏گويند». حضرت فرمود: «پس رسول خدا صلى الله عليه و آله صبر كرد در همه حالات خويش. بعد از آن، خدا او را مژده داد در باب خويشانِ خويش به [قراردادن‏] ائمه- عليهم‏السّلام- [از ميان آنها] و ايشان را به صبر وصف كرد؛ پس آن جناب- جلّ‏وعزّ- فرمود: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ» «۲»؛ يعنى: «و گردانيديم و قرار داديم از ايشان امامان و پيشوايانى چند، كه راه نمودند مردم را به فرمان ما، چون صبر كردند و به آيت‏هاى ما چنان بودند كه يقين داشتند». حضرت فرمود: «پس در نزد اين بشارت، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: صبر نسبت به ايمان، به منزله سر است نسبت به تنِ تو. خداى عز و جل اين قول را از براى آن حضرت شكر كرد. بعد از آن، خداى عز و جل اين آيه را فرو فرستاد: «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى‏ عَلى‏ بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ» «۳»؛ يعنى: «و تمام گشت سخن و وعده پروردگار تو بر پسران يعقوب، به سبب آنكه صبر كردند. و خراب كرديم آن‏چه را كه ساخته و راست‏كرده فرعون و گروه او بود، و آن‏چه را كه ايشان برافراشته بودند از تاك‏ها يا بناها». و حضرت فرمود: «پس پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود كه: اين بشارت و انتقام است. بعد از آن، خداى عز و جل كارزار با مشركان را از براى آن حضرت مباح كرد، و اين آيه را فرو فرستاد كه: «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ» «۴»».- و در صدر آيه، __________________________________________________

(۱). ق، ۳۸ و ۳۹.
(۲). سجده، ۲۴.
(۳). اعراف، ۱۳۷.
(۴). توبه، ۵.

فاء موجود است كه جواب شرط سابق است- يعنى: «فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ» «۱» و ترجمه آيه:

«پس چون بگذرد ماه‏هاى حرام- كه مراد از آن معلوم شد- پس بكشيد مشركان را در هر جا كه ايشان را بيابيد، و بگيريد ايشان را به اسيرى، و ايشان را باز داريد از طواف مسجدالحرام، و از تصرّف كردن در بلاد اسلام، و بنشينيد از براى ايشان در هر كمين‏گاهى- يعنى ممرّها را بر ايشان ببنديد تا متفرّق نشوند-». «وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ» «۲»؛ يعنى: «و بكشيد ايشان را در هر جا كه ايشان را بيابيد». و حضرت فرمود كه: «خدا ايشان را كشت به دست رسول خدا صلى الله عليه و آله و دوستان آن حضرت، و از برايش ثوابِ صبرى كه كرده بود قرار داد، با آن‏چه از برايش ذخيره كرده است در آخرت؛ پس هر كه صبر كند و مزد آن را از خدا طلبد، از دنيا بيرون نرود تا آنكه خدا چشم او را روشن گرداند در باب دشمنانش، با آن‏چه از برايش ذخيره مى‏فرمايد در آخرت». __________________________________________________
(۱). توبه، ۵.
(۲). بقره، ۱۹۱.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)