روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۱۲۵

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم

محمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن عبد الرحمن بن ابي هاشم عن سالم بن سلمه قال :

قَرَأَ رَجُلٌ عَلَى‏ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ وَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ‏ اَلْقُرْآنِ‏ لَيْسَ عَلَى مَا يَقْرَأُهَا اَلنَّاسُ فَقَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ كُفَّ عَنْ هَذِهِ اَلْقِرَاءَةِ اِقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ اَلنَّاسُ حَتَّى يَقُومَ‏ اَلْقَائِمُ ع‏ فَإِذَا قَامَ‏ اَلْقَائِمُ ع‏ قَرَأَ كِتَابَ اَللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى حَدِّهِ وَ أَخْرَجَ‏ اَلْمُصْحَفَ‏ اَلَّذِي كَتَبَهُ‏ عَلِيٌّ ع‏ وَ قَالَ أَخْرَجَهُ‏ عَلِيٌّ ع‏ إِلَى اَلنَّاسِ حِينَ فَرَغَ مِنْهُ وَ كَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ هَذَا كِتَابُ اَللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ كَمَا أَنْزَلَهُ اَللَّهُ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ ص‏ وَ قَدْ جَمَعْتُهُ مِنَ اَللَّوْحَيْنِ فَقَالُوا هُوَ ذَا عِنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامِعٌ فِيهِ‏ اَلْقُرْآنُ‏ لاَ حَاجَةَ لَنَا فِيهِ فَقَالَ أَمَا وَ اَللَّهِ مَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا أَبَداً إِنَّمَا كَانَ عَلَيَّ أَنْ أُخْبِرَكُمْ حِينَ جَمَعْتُهُ لِتَقْرَءُوهُ‏


الکافی جلد ۲ ش ۲۱۲۴ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۲۱۲۶
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب فضل العلم
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم‏‏ بَابُ النَّوَادِرِ
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۴۷۵

از سالم بن سلمه، گويد: مردى براى امام صادق (ع) چند كلمه از قرآن خواند كه من گوش مى‏كردم و نبود به روشى كه مردم مى‏خوانند، امام صادق (ع) به او فرمود: از اين قرائت خوددارى كن و چنان قرائت كن كه مردم امروزه قرائت مى‏كنند تا امام قائم (ع) ظهور كند و هر گاه امام قائم (ع) ظهور كرد، كتاب خدا عز و جل را بر حدّ و قرار خود مى‏خواند و آن مصحفى را كه على (ع) نوشته بود بيرون آورد و فرمود: على (ع) اين مصحف را براى مردم بيرون آورد هنگامى كه از آن فراغت يافت و آن را نوشت و به آنها فرمود: اين است كتاب خدا عز و جل چنانچه آن را نازل كرده است بر محمد (ص) و من آن را از دو لوح فراهم آوردم، در پاسخ او گفتند: هم اكنون در نزد ما مصحفى است كه همه قرآن در آن گرد آمده است و ما نيازى بدان نداريم، پس فرمود: هلا به خدا سوگند آن را پس از امروز خود نخواهيد ديد تا هرگز همانا بر من بايست كه شما را بدان گزارش دهم هنگامى كه فراهمش كردم تا آن را بخوانيد.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۴۴۳

سالم بن سلمة گويد: مردى براى حضرت صادق عليه السّلام قرآن ميخواند (و آن حضرت گوش ميداد) و من شنيدم كه حروفى از آن كه ميخواند آن طور كه مردم ميخوانند نبود (و از نظر حروف و قرائت تفاوت‏ داشت با آنچه مردم ميخوانند) حضرت صادق عليه السّلام فرمود: از اين قرائت خوددارى كن (و اين گونه نخوان بلكه) همانسان كه مردم قرائت ميكنند (و ميخوانند) تو نيز بخوان تا آنگاه كه حضرت قائم عليه السّلام بيايد و چون حضرت قائم عليه السّلام آيد كتاب خداى عز و جل را بر حد خودش خواهد خواند و آن مصحفى كه على عليه السلام نوشته است بيرون آورد، و فرمود: كه على عليه السلام پس از فراغت از آن براى مردم آورد و بآنها فرمود: اين است كتاب خدا آنچنان كه خدا بر محمد (ص) نازل كرده است و من از دو لوح آن را فراهم كرده‏ام، مردم گفتند: نزد ما مصحفى است كه قرآن در آن گرد آمده و ما باين (قرآن تو) نيازى نداريم، على عليه السلام فرمود: هان بخدا سوگند كه هرگز پس از امروز آن را نخواهيد ديد، و فقط بر من (لازم) بود كه پس از فراهم كردن و جمع كردنش شما را بدان آگاه كنم تا آن را بخوانيد.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۶۸۳

محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از عبد الرحمان بن ابى هاشم، از سالم بن سلمه روايت كرده است كه گفت: مردى حروفى چند از قرآن را بر حضرت امام جعفر صادق عليه السلام خواند، و من گوش مى‏دادم و مى‏شنيدم، و آن حروف و كلمات به طورى كه مردم آنها را مى‏خوانند، نبود. حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «بس كن و از اين قرائت باز ايست، و چنان كه مردمان مى‏خوانند، بخوان، تا آنكه قائم آل محمد برپا شود. پس چون قائم ظاهر شود، كتاب خداى عز و جل را بخواند بر حدّ و اندازه آن (يعنى به وضعى كه در اصل بوده)، و مصحفى را كه على عليه السلام نوشته بيرون خواهد آورد». و فرمود كه: «على عليه السلام آن مصحف را به سوى مردم بيرون آورد، در هنگامى كه از جمع آن فارغ شده و آن را نوشته بود. پس به ايشان فرمود كه: اينك، كتاب خداى عز و جل است، چنان كه آن را بر محمد صلى الله عليه و آله فرو فرستاده، و من آن را از دو لوح جمع كرده‏ام «۱». پس گفتند كه: آن، همين است كه در نزد ما است، مصحفى جامع كه قرآن در آن است، و ما را در اين حاجتى نيست. حضرت فرمود: بدانيد و آگاه باشيد! به خدا سوگند كه بعد از اين روز كه درآيند، هرگز اين مصحف را نخواهيد ديد. جز اين نيست كه بر من بود كه شما را خبر دهم، در آن هنگام كه آن را جمع كردم، تا آنكه آن را بخوانيد». ( ۱). و احتمال دارد كه معنى اين باشد كه: من آن را در دو لوح جمع كرده‏ام، و لوح، شانه گوسفند و تخته چوب و استخوان را گويند. و بنابر اوّل، مراد از آن، دو دل پاك است كه دل آن حضرت و دل پيغمبر است كه به منزله لوح محفوظند، يا سينه جبرئيل و سينه محمد صلى الله عليه و آله.( مترجم)


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)