روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۳۷۸

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

الحسين بن محمد و محمد بن يحيي عن علي بن محمد بن سعد عن محمد بن مسلم عن الحسن بن علي بن النعمان قال حدثني ابي علي بن النعمان عن ابن مسكان عن اليمان بن عبيد الله قال :


الکافی جلد ۲ ش ۱۳۷۷ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۳۷۹
روایت شده از : روايات غير معصوم
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ مُجَالَسَةِ أَهْلِ الْمَعَاصِي‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۳۸۹

از يمان بن عبد اللَّه، گويد: يحيى پسر ام طويل را ديدم در كناسه (ميدان بزرگ كوفه) ايستاده است و سپس با بلندترين آوازش جار كشيد: اى گروه اولياء اللَّه! راستى كه ما بيزاريم از آنچه شما مى‏شنويد، هر كه على (ع) را سبّ كند، لعنت خدا بر او باد، ما بيزاريم از آل مروان و آنچه جز از خدا مى‏پرستند، سپس آهسته‏تر مى‏گفت: هر كه به اولياء خدا بد مى‏گويد با او همنشينى نكنيد، و هر كه شكّ كند در آنچه ما بدان عقيده داريم با او هم آهنگى نكنيد، و هر كه از برادران دينى شما نيازمند گردد كه از شما خواهش و گدائى كند، به او خيانت كرده‏ايد، سپس اين آيه را مى‏خواند (۲۹ سوره كهف): «ما آماده كرديم براى ستمكاران آتشى كه سراپرده‏هايش آنان را فرا گرفته و اگر فريادرسى خواهند به آنها فريادرسى شود با آبى سوزان چون سرب گداخته كه چهره‏ها را كباب كند، چه بد نوشابه‏اى است و چه بد تكيه گاهى است و متّكائى».

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۸۹

يمان بن عبد اللَّه گويد: يحيى پسر ام طويل را ديدم كه در كناسه (ميدان بزرگ كوفه) ايستاده و با بلندترين آوازش فرياد ميزد و ميگفت: اى گروه دوستان خدا ما بيزاريم از آنچه شما ميشنويد، هر كه على عليه السلام را سب كند لعنت خدا بر او باد، ما بيزاريم از آل مروان و آنچه بجز از خدا مى‏پرستند، پس صدايش را كوتاه ميكرد و (آهسته‏تر) ميگفت: هر كس اولياء خدا را سب كرد با او ننشينيد، و هر كه شك دارد در آنچه ما بدان هستيم با او محاكمه نكنيد، و هر كه از برادرانتان نيازمند بخواهش و گدائى از شما شد باو خيانت كرده‏ايد (يعنى پيش از اينكه خواهش كند باو عطا كنيد كه نياز بسؤال پيدا نكند) سپس ميخواند (اين آيه شريفه را) «همانا ما آماده كرده‏ايم براى ستمكاران آتشى كه فرا گرفته است بديشان سراپرده آن و اگر فرياد كنند فريادرسى شوند بآبى چون آهن گداخته، بريان كند چهره‏ها را، چه زشت نوشابه‏ايست و چه زشت آسايشگاهى» (سوره كهف آيه ۲۹).

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۱۱۵

حسين بن محمد و محمد بن يحيى، از على بن محمد بن سعد، از محمد بن مسلم، از حسن بن على بن نعمان روايت كرده‏اند كه گفت: حديث كرد مرا پدرم على بن نعمان، از ابن مسكان، از يمان بن عبيداللَّه كه گفت: يحيى بن امّ‏طويل را ديدم كه در كناسه كوفه «۱» ايستاده بود. پس به بلندترين آواز خويش ندا در داد كه: اى گروه دوستان خداى عز و جل! به درستى كه ما بيزاريم از آنچه مى‏شنويد. هر كه على عليه السلام را ناسزا گويد، لعنت خدا بر او باد. و ما بيزاريم از آل مروان و آنچه مى‏پرستند از غير خداى- تعالى-. بعد از آن، آواز خويش را پست مى‏كرد و مى‏گفت: هر كه دوستان خدا را ناسزا گويد، با او همنشينى مكنيد. و __________________________________________________

(۱). ميدان و محله‏اى از شهر كوفه قديم.

هر كه شك كند در آنچه ما در آنيم، با ايشان ابتدا به جدال و گفتگو منماييد. و هر كه از برادران شما به سؤال كردن [و درخواست‏] از شما محتاج شود، به حقيقت كه با او خيانت كرده‏ايد. بعد از آن، اين آيه را مى‏خواند كه: «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقاً» «۱»؛ يعنى: «به درستى كه ما آماده كرده‏ايم از براى ستمكاران؛ يعنى ناگرويدگان- چنان كه در آيات باب ولايت گذشت-، آتشى را كه احاطه نموده است به ايشان سراپرده آن، و گرداگرد ايشان را فرو گرفته، و اگر از تشنگى فريادخواهى كنند، فريادرسيده شوند به آبى كه مانند روى يا مسِ گداخته است، (يا چرك و ريم «۲» دوزخيان كه در جوش باشد)، و چون پيش ايشان برند، بريان كند روى‏هاى ايشان را از شدّت حرارت. بد آشاميدنى است (آن آبى كه چون مهل است)، و بد تكيه‏گاهى است آتش دوزخ». «۳» __________________________________________________

(۱). كهف، ۲۹.
(۲). ريم، كثافت و چرك زخم است.
(۳). و ذكر تكيه‏گاه، به جهت مقارنه آن با قصّه اهل بهشت و تكيه‏گاه ايشان است، و اگر نه آتش، تكيه‏گاه نيست. (مترجم)


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)