روایت:الکافی جلد ۱ ش ۶۴۲
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
و عن ابي عبد الله ع قال كان علي ع كثيرا ما يقول :
الکافی جلد ۱ ش ۶۴۱ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۶۴۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۲۶۵
از امام صادق (ع) فرمود: على (ع) را شيوه بود كه بسيار مىفرمود: هيچ گاه تَيْمِى و عَدَوِى (ابو بكر و عمر) خدمت رسول خدا (ص) نبودند و آن حضرت انا انزلناه را با خشوع و گريه تلاوت مىكرد جز اينكه مىگفتند: براى اين سوره چه سخت دلت نازك است؟ رسول خدا (ص) مىفرمود: براى آن چيزى است كه به چشم خود ديده و به دل خود فهميدهام و براى آن است كه دل اين مرد (على ع) بعد از من خواهد دريافت، مىگفتند: شما چه ديديد و او چه خواهد ديد؟ فرمود: روى خاك براى آنها نقش مىكرد «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» فرمود: پيغمبر مىفرمود: پس از فرموده خداى عز و جل: «هر امرى» چيزى بجا مىماند؟ مىگفتند: نه، مىفرمود: مىدانيد به كه هر امرى را نازل مىكنند؟ مىگفتند: يا رسول اللَّه به شما، مىفرمود: آرى درست است. مىفرمود: ولى آيا شب قدر بعد از من هست؟ مىگفتند:آرى، فرمود: رسول خدا (ص) مىفرمود: آيا اين امر در آن شب نازل مىشود؟ مىگفتند: آرى، مىفرمود: بر چه كسى؟ مى گفتند: ما نمىدانيم، سر مرا در آغوش مىگرفت و مىفرمود: اگر نمىدانيد، بدانيد: آن كس بعد از من اين مرد است، فرمود: به راستى مطلب اين است كه آن دو نفر اين شب را بعد از رسول خدا (ص) از شدت هراسى كه به دل آنها مىافتاد مىشناختند.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۳۶۳
على عليه السلام غالبا ميفرمود كه: هر گاه تيمى و عدوى (ابو بكر و عمر) خدمت پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله بودند و آن حضرت سوره «انا انزلناه» را با خشوع و گريه تلاوت ميفرمود، ميگفتند: چقدر در اين سوره دلت ميسوزد، پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله ميفرمود: براى آنچه چشمم (فرشتگان را در شب قدر) ديده و دلم (بيان هر امر محكم را در آن شب) فهميده و نيز براى آنچه دل اين شخص (على عليه السلام) پس از من در مييابد «۱» آنها ميگفتند: مگر شما چه ديدهئى و او چه ميبيند؟ حضرت براى آنها روى خاك مينوشت تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سپس مىفرمود: پس از اينكه خداى عز و جل فرمايد «هر امرى» ديگر چيزى باقى ميماند؟ ميگفتند: نه، ميفرمود: ميدانيد آنكه هر امرى بر او نازل مىشود كيست؟ ميگفتند: تو هستى اى رسول خدا، ميفرمود: آرى، اما شب قدر بعد از من هم ميباشد؟ ميگفتند: آرى، ميفرمود: در شبهاى قدر پس از من هم آن امر نازل مىشود؟ ميگفتند: آرى. ميفرمود: بچه كسى نازل مىشود؟ مىگفتند: نميدانيم، پيغمبر دست بر سر من ميگذاشت و ميفرمود: اگر __________________________________________________
(۱) نسبت بعلى عليه السلام نفرمود كه با چشم مىبيند، زيرا چنان كه در سابق ذكر شد، امام عليه السلام ملائكة را در شب قدر بچشم نمىبيند، بلكه تنها صداى آنها را مىشنود.
نمىدانيد، بدانيد، آن شخص پس از من اين مرد است، سپس آن دو نفر شب قدر را بعد از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله ميشناختند، بواسطه هراس سختى كه در دل آنها مىافتاد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۷۸۹
و از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه آن حضرت فرمود كه: «على عليه السلام، در بسيارى از اوقات مىفرمود كه: تيمى و عدوى (كه ابوبكر و عمراند)، در نزد رسول خدا جمع مىشدند، و آن حضرت سوره انّا انزلناه را مىخواند، با خشوع و نهايت فروتنى و گريه، پس به آن حضرت گفتند كه: چه چيز رقّت تو را سخت گردانيده يا چه سخت است رقّت و گريه تو براى اين سوره؟ رسول صلى الله عليه و آله فرمود كه: گريه من براى آن چيزى است كه چشم من ديده، و در دل من جا گرفته، و به جهت آن چيزى است كه دل اين (يعنى: على عليه السلام)، مىبيند كه بعد از من، چه خواهد شد. ايشان گفتند كه آنچه تو ديدهاى و آنچه او مىبيند چه چيز است؟ حضرت فرمود كه: پيغمبر اين آيه را كه «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» است، از براى آن ابوبكر و عمر در خاك با انگشت نوشت، بعد از آن فرمود كه: آيا چيزى باقى مانده كه فرود نيامده باشد بعد از قول خداى عزّوجلّ كه مىفرمايد: «كُلِّ أَمْرٍ»، يعنى: «هر امرى و هر چيزى». آن دو گفتند: نه. پيغمبر فرمود: آيا مىدانيد كه كيست آنكه اين امر به سوى او فرود آورده مىشود؟ گفتند كه: تويى اى رسول خدا. پيغمبر فرمود: آرى، بعد از آن، فرمود كه: آيا شب قدر بعد از من مىباشد؟ گفتند: آرى. پيغمبر فرمود كه: آيا اين امر، در آن فرود مىآيد؟ گفتند: آرى. فرمود كه: به سوى كى فرود مىآيد؟ گفتند: نمىدانيم. پس پيغمبر سر مرا گرفت و فرمود؟ اگر نمىدانيد، بدانيد كه آنكه اين امر بر او فرود مىآيد بعد از من، همين است. حضرت فرمود كه: ابوبكر و عمر به يقين اين شب قدر را مىشناختند و مىدانستند از سختى آنچه در دل ايشان داخل مىشد از كمال خوف» (يعنى: در شب قدر).