روایت:الکافی جلد ۱ ش ۶۴۱

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

و بهذا الاسناد عن ابي عبد الله ع قال :

كَانَ‏ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ‏ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ‏ إِنََّا أَنْزَلْنََاهُ فِي‏ لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ صَدَقَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْزَلَ اَللَّهُ‏ اَلْقُرْآنَ‏ فِي‏ لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ وَ مََا أَدْرََاكَ مََا لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ قَالَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ لاَ أَدْرِي قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ لَيْسَ فِيهَا لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ قَالَ‏ لِرَسُولِ اَللَّهِ ص‏ وَ هَلْ تَدْرِي لِمَ هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ قَالَ لاَ قَالَ لِأَنَّهَا تَنَزَّلُ‏ فِيهَا اَلْمَلاََئِكَةُ وَ اَلرُّوحُ‏ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ‏ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ وَ إِذَا أَذِنَ اَللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَيْ‏ءٍ فَقَدْ رَضِيَهُ‏ سَلاََمٌ هِيَ حَتََّى مَطْلَعِ اَلْفَجْرِ يَقُولُ تُسَلِّمُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدُ مَلاَئِكَتِي وَ رُوحِي بِسَلاَمِي مِنْ أَوَّلِ مَا يَهْبِطُونَ إِلَى مَطْلَعِ اَلْفَجْرِ ثُمَّ قَالَ فِي بَعْضِ‏ كِتَابِهِ‏ وَ اِتَّقُوا فِتْنَةً لاََ تُصِيبَنَّ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً فِي‏ إِنََّا أَنْزَلْنََاهُ‏ فِي لَيْلَةِ اَلْقَدْرِ وَ قَالَ فِي بَعْضِ‏ كِتَابِهِ‏ وَ مََا مُحَمَّدٌ إِلاََّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ‏ اَلرُّسُلُ أَ فَإِنْ مََاتَ أَوْ قُتِلَ اِنْقَلَبْتُمْ عَلى‏ََ أَعْقََابِكُمْ‏ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ََ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اَللََّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اَللََّهُ اَلشََّاكِرِينَ‏ يَقُولُ فِي اَلْآيَةِ اَلْأُولَى إِنَ‏ مُحَمَّداً حِينَ يَمُوتُ يَقُولُ‏ أَهْلُ اَلْخِلاَفِ‏ لِأَمْرِ اَللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ مَضَتْ‏ لَيْلَةُ اَلْقَدْرِ مَعَ‏ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ فَهَذِهِ فِتْنَةٌ أَصَابَتْهُمْ خَاصَّةً وَ بِهَا اِرْتَدُّوا عَلَى أَعْقَابِهِمْ لِأَنَّهُمْ إِنْ قَالُوا لَمْ تَذْهَبْ فَلاَ بُدَّ أَنْ يَكُونَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا أَمْرٌ وَ إِذَا أَقَرُّوا بِالْأَمْرِ لَمْ يَكُنْ لَهُ مِنْ صَاحِبٍ بُدٌّ


الکافی جلد ۱ ش ۶۴۰ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۶۴۲
روایت شده از : حضرت محمد صلی الله علیه و آله
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث حضرت محمد (ص) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابٌ فِي شَأْنِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ تَفْسِيرِهَا
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۲۶۳

به اين اسناد از امام صادق (ع) فرمود: على بن الحسين (ع) مى‏فرمود: «انّا أَنْزَلْناهُ فرى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» خداى عز و جل راست گفته، قرآن در شب قدر نازل شده «تو چه مى‏دانى شب قدر چيست» رسول خدا (ص) فرمود: من نمى‏دانم، خداى عز و جل فرمود: «شب قدر بهتر از هزار ماه است» كه شب قدر ندارد، به رسول خدا (ص) فرمود: مى‏دانى چرا شب قدر بهتر از هزار ماه است؟ گفت: نه، فرمود: براى آنكه «ملائكه و روح در آن شب به اذن پروردگار خود نازل مى‏شوند از براى هر امرى» و چون خدا اذن در چيزى دهد آن را پسنديده «سلام است آن شب تا بر آمدن سپيده دم» مى‏فرمايد:فرشته‏ها و روح مخصوص من در آن شب سلام مرا به تو مى‏رسانند تا بر آمدن سپيده دم، سپس در يكى از نامه‏هاى خود فرمود (۲۷ سوره انفال): «بپرهيزيد از فتنه‏اى كه تنها به آن كسانى كه ستم كنند از شماها نمى‏رسد» در باره إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ است، و در ضمن نامه خود فرمود (۱۳۸ سوره آل عمران): «محمد نيست جز رسولى كه پيش از او رسولانى درگذشته‏اند آيا اگر مرد يا كشته شد به عقب برگرديد، هر كه به عقب برگردد به خدا زيانى نرساند و محققاً خدا به شاكران پاداش دهد» در آيه اول فرمايد: چون محمد (ص) بميرد اهل خلاف گويند: امر خدا كه در شب قدر بود با رسول خدا در گذشت و تمام شد، اين فتنه‏اى است كه به خصوص آنها مى‏رسد و به همين سبب به عقب برگردند، زيرا اگر بگويند امر خدا باقى است و نرفته است بايد خدا امرى داشته باشد و چون اعتراف به امر كنند بناچار بايد صاحب الامرى باشد.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۳۶۱

امام صادق عليه السلام فرمود: على بن حسين عليهما السلام ميفرمود: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» راست فرمود خداى عز و جل كه قرآن را در شب قدر نازل فرمود «تو ميدانى شب قدر چيست؟» پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: نميدانم، خداى عز و جل فرمود: «شب قدر از هزار ماه بهتر است» كه شب قدر ندارد (يعنى شب قدر از هزار ماه غير رمضان بهتر است تا تفضيل شى‏ء بر نفس لازم نيايد) خدا بپيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: ميدانى چرا آن يك شب از هزار ماه بهتر است؟ گفت: نه، فرمود: زيرا «در آن شب فرشتگان و جبرئيل باجازه پروردگارشان براى هر مطلبى نازل مى‏شوند» و چون خداى عز و جل نسبت بچيزى اجازه دهد آن را پسنديده است «آن شب تا برآمدن سپيده دم سلام است» خدا ميفرمايد: اى محمد: فرشتگان و جبرئيل از آغاز فرود آمدنشان تا طلوع صبح سلام مرا براى تو مى‏آورند. و در آيه ديگر قرآنش ميفرمايد: (۲۷ سوره ۸) «بترسيد از فتنه‏اى كه تنها بستمگران نميرسد» يعنى آنها كه در باره إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ستم كردند و در آيه ديگر قرآنش فرموده (۱۳۸ سوره ۳) «محمد جز فرستاده‏اى نيست كه پيش از او فرستادگان بوده و درگذشته‏اند، آيا اگر او بميرد يا كشته شود، شما بعقب بر ميگرديد، هر كه بعقب برگردد، بخدا زيانى نميزند، و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد» خدا در آيه اول ميفرمايد: چون محمد بميرد، مخالفين امر خداى- عز و جل- گويند. «شب قدر هم با پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله درگذشت» اين فتنه‏اى بود كه تنها بآنها رسيد و بسبب آن بعقب برگشتند، زيرا اگر ميگفتند شب قدر (بعد از پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله) از ميان نرفته ناچار براى خداى عز و جل در آن شب امرى لازم است (كه فرود آيد) و چون بامر اعتراف كردند، چاره‏اى نيست جز اينكه صاحب- الامر هم باشد.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۷۸۷

و به همين اسناد از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود:

«حضرت على بن الحسين عليه السلام مى‏فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ»، راست گفته است خداى عزّوجلّ كه قرآن را در شب قدر فرو فرستاده است. «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» «۱»، رسول خدا فرمود: نمى‏دانم كه شب قدر چيست و چه حكم دارد؟ خداى عزّوجلّ فرمود كه: «لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» «۲»، يعنى: «شب قدر بهتر است از هزار ماهى كه شب قدر در آن نباشد». خدا به رسول خود فرمود كه: آيا مى‏دانى كه چرا اين شب از هزار ماه بهتر است؟ رسول عرض كرد: نه، خدا فرمود كه: از براى اين‏كه اين شب چنان است كه فرشتگان و روح در آن فرود مى‏آيند به اذن پروردگار خويش، از هر كارى. و هرگاه خدا در چيزى اذن دهد، البته آن را پسنديده و به آن راضى است. «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» خدا مى‏فرمايد كه: فرشتگان و روح من سلام مى‏كنند بر تو يا محمد، به سلام من (يعنى: سلام مرا به تو مى‏رسانند)، از اوّل فرود آمدن ايشان تا طلوع صبح بعد از آن.

در بعضى از كتاب خويش (كه قرآن است) يا در بعضى از مواضع آن، فرموده است كه:

«وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً» «۳»، يعنى: «و بپرهيزيد فتنه را كه البته نمى‏رسد به كسانى كه ستم كرده‏اند از شما در حالتى كه اختصاص داشته باشد به ايشان» (بلكه عام باشد و به ظالم و غير ظالم اثر آن برسد، و شآمت آن به همه سرايت كند. و گمان فقير چنان است كه ناسخين اين آيه را غلط نوشته‏اند و در روايت لتصيبنّ بوده، چنانچه آخر روايت صريح است در اين. و در مجمع البيان اين قرائت را نسبت به امير المؤمنين و امام محمد باقر عليه السلام و ربيع بن انس و زيد بن ثابت و ابوالعاليه داده، و اين روايت دلالت مى‏كند بر اين‏كه حضرت سيّد السّاجدين زين العابدين عليه السلام نيز چنين قرائت مى‏فرموده و ناسخين كه لا تُصِيبَنَّ نوشته‏اند، منشأ اشتباه ايشان آن است كه در قرآن، لا تُصِيبَنَّ مكتوب است و قرائت مشهوره نيز آن است، و در رسم الخط قرآنى، بنابر طريقه عثمانى كه در نوشتن قرآن معمول بوده،

__________________________________________________

(۱). قدر، ۱ و ۲.
(۲). قدر، ۳.
(۳). انفال، ۲۵.

امثال اين الف نوشته نمى‏شده و لا تُصِيبَنَّ و لتصيبّن در صورت كتابت، با هم فرقى نداشته‏اند، بلكه فرق در تلفّظ و إعراب آن بوده، كه در اوّل، بر سر لام، خنجرى مى‏گذاشتند و در دويم، فتحه. و بنابر اين معنى آيه اين مى‏شود كه: آن فتنه عموم ندارد بلكه مخصوص ظالمان است). و حضرت فرمود كه: «اين آيه و فتنه‏اى كه در آن مذكور است، در باب «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» است و خدا در بعضى از مواضع كتاب خويش فرموده: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ» «۱»، يعنى: و نيست محمد (كه بنده ستوده خداست)، مگر فرستاده‏اى از نزد خدا كه فرستادگان بسيار پيش از او گذشته‏اند. پس مردن بر او محال نيست، و او نيز در گذرد. آيا پس اگر محمد بميرد يا كشته شود، باز مى‏گرديد بر پاشنه‏هاى خويش؟ (يعنى: مرتد مى‏شويد؟) و هر كه باز گردد بر پاشنه‏هاى خويش، پس هرگز خدا را ضرر نرساند به چيزى از ضرر و زود باشد كه خدا شكر كنندگان را جزا دهد». و حضرت فرمود كه: «خدا در آيه اوّل مى‏فرمايد كه: در هنگامى كه محمد صلى الله عليه و آله مى‏ميرد، آنها كه مخالفت امر خداى عزّوجلّ مى‏كنند، مى‏گويند كه شب قدر با رسول خدا گذشت و به مردن آن حضرت برطرف شد. پس همين فتنه و آزمايشى است كه به ايشان رسيد؛ در حالتى كه اختصاص به ايشان داشت و به همين فتنه بر پاشنه‏هاى خويش بر گشتند و مرتد شدند؛ زيرا كه ايشان اگر بگويند كه شب قدر نرفته، بلكه در هر سال هست، پس چاره‏اى نيست از اين‏كه خداى عزّوجلّ را در آن امرى مى‏باشد و چون به امر اقرار كنند، آن را چاره‏اى نيست از صاحبى و بايد كه امر به صاحب امر برسد». __________________________________________________

(۱). آل عمران، ۱۴۴.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)