روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۳۲
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن ابي يحيي الواسطي عن هشام بن سالم و درست بن ابي منصور عنه قال قال ابو عبد الله ع :
الکافی جلد ۱ ش ۴۳۱ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۴۳۳ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۳۹
امام صادق (ع) فرمود: پيغمبران و رسولان خدا چهار طبقهاند: ۱- پيغمبرى كه تنها براى خود پيغمبرى دارد و وظائف شخص خود را از خدا دريافت مىكند و به ديگرى تجاوز ندارد و تكليف ديگرى را معين نمىكند. ۲- پيغمبرى كه در خواب مىبيند و آواز را مىشنود و او را (فرشته) به چشم نمىبيند و به احدى مبعوث نيست و خود رهبر و امامى دارد چنانچه حضرت ابراهيم امام بود نسبت به لوط (ع). ۳- پيغمبرى كه در خواب بيند و آواز شنود و فرشته را به چشم بيند و معاينه كند و به يك گروه كم يا بيش مبعوث است چون يونس (ع)، خدا در باره يونس (ع) فرمود (۱۴۷ سوره صافات): «ما او را براى صد هزار بلكه بيشتر فرستاديم» فرمايد: سى هزار بيشتر بودند و بر او امامى بود. ۴- آن پيغمبرى كه هم در خواب بيند و هم آواز شنود و هم در بيدارى به چشم بيند و خودش امام است مانند اولو العزم، ابراهيم مدتى پيغمبر بود و امام نبود تا خدا فرمود (۱۲۴ سوره بقره): «به راستى من تو را امام ساختم، عرض كرد: و از نژاد من هم؟ خدا فرمود: فرمان نبوت من به ستمكار نرسد» يعنى هر كه صنمى يا بتى پرستيده امام نباشد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۴۵
امام صادق عليه السلام فرمود: پيغمبران و رسولان چهار طبقه باشند: ۱- پيغمبرى كه تنها براى خودش پيغمبر است و بديگرى تجاوز نميكند (و خدا بوسيلهاى وظائف شخصى او را باو ميفهماند) ۲- پيغمبرى كه در خواب ميبيند و آواز هاتف را ميشنود ولى خود او را در بيدارى نميبيند و بر هيچ كس مبعوث نيست و خود او امام و پيشوائى دارد. چنانچه ابراهيم بر لوط (ع) امام بود ۳- پيغمبرى كه در خواب ميبيند و صدا را ميشنود و فرشته را مىبيند و بسوى گروهى كم يا زياد مبعوث است مانند يونس، خدا باو فرمايد: (۱۴۷ سوره ۳۷) «ما او را بسوى صد هزار نفر بلكه بيشتر فرستاديم» امام فرمود: مقدار بيشتر سى هزار بود و يونس را پيشوائى بود (كه جناب موسى باشد و او شريعت موسى را ترويج ميكرد) ۴- پيغمبرى كه در خواب ميبيند و صدا را ميشنود و در بيدارى ميبيند و او امام است مانند پيغمبران اولو العزم، ابراهيم (ع) مدتى پيغمبر بود و امام نبود تا خدا فرمود: (۱۲۴ سوره ۲)» من ترا امام مردم قرار دادم ابراهيم گفت از فرزندان من هم؟» خدا فرمود «پيمان من بستمكاران نرسد» كسى كه غير خدا يا بتى را پرستيده امام نگردد.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۵۴۹
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از ابو يحيى واسطى، از هشام بن سالم و دُرست بن ابى منصور، از او روايت كردهاند كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام فرمود كه: «انبيا و رسولان، بر چهار طبقهاند: اول، پيغمبرى است كه خبر داده مىشود در باب احكام و بر نفس خويش، بر سبيل الهام و پيغمبر خود است (كه در او انحصار دارد)، و از خود به غير تجاوز نمىكند. دوم، پيغمبرى است كه اوامر و نواهى، در عالم خواب به او مىرسد (يا فرشته را در خواب مىبيند)، و او از او در بيدارى مىشنود، وليكن او را معاينه نمىبيند (كه با يكديگر روبهرو شوند و هر يك به چشم خود ديگرى را ببيند)، و به سوى كسى مبعوث نشده و بر او امامى گماشته كه پيشواى اوست كه در تمام امور، به او اقتدا مىكند، «۱» چون امامت ابراهيم عليه السلام بر لوط. و سوم، پيغمبرى است كه در خواب مىبيند آنچه را كه مذكور شد، و در بيدارى آواز __________________________________________________
(۱). چه امام، در اصل، رشته، يا چوبكى است كه بنّايان با آن بنا را راست دارند. (مترجم)
را مىشنود، و فرشته را معاينه مىبيند، و خدا او را به سوى گروهى فرستاده؛ خواه آن گروه كم باشند و خواه بسيار، چون يونس و خدا در باب يونس فرموده: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ» «۱»، يعنى: فرستاديم او را- يعنى يونس را- ديگر باره، بعد از بيرون آمدن از شكم ماهى به سوى صد هزار كس، يا زياده از آن بودند». و حضرت عليه السلام فرمود كه: «سى هزار از صد هزار زياده بودند (و آنكه گفته كه، يعنى گفتيم به يونس كه: مخيّرى در رفتن به سوى گروهى كه صد هزار نفرند، يا به سوى جمعى كه از آن بيشترند، خلاف ظاهرى را مرتكب شده، و در باب ترديدى كه مفاد لفظ اوست، كه در آيه وقوع يافته، وجوه بسيار گفتهاند، و اقوى و اظهر آنها، اين است كه از براى ابهام باشد. و اين كلام، اشاره است به كثرت عدد ايشان در رأى العين)، و بر آن حضرت امامى گماشته بود كه به او اقتدا مىنمود. و چهارم، آن است كه در خواب مىبيند، و در بيدارى آواز را مىشنود، و فرشته را معاينه مىبيند، و حال آنكه او امام است، چون پيغمبران اولوالعزم (كه به معنى صاحبان صبر و ثبات و جدّ و جهد است و ايشان، اصحاب شريعتهاى تازهاند كه در تأسيس و تقرير آنها سعى تمام نمودهاند، و بر تحمل مشقتها و جهاد و مقاتله و آزار كشيدن از سفيهان امت، مراسم صبر و شكيبايى به تقديم رسانيدهاند. و آنها پنجاند: نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد- صلوات اللَّه عليه و عليهم- چنانچه بيايد). و حضرت ابراهيم عليه السلام پيغمبر بود و امام نبود، تا آنكه خدا به او فرمود كه: «إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»، يعنى: «به درستى كه من گردانندهام تو را از براى مردمان پيشوايى در دين» (كه همه به تو اقتدا نمايند). «قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي»، يعنى: «ابراهيم به خدا عرض كرد كه: و بعضى از فرزندان و نبيرگان مرا نيز امام گردان». «قالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» «۲»، يعنى: حق تعالى در جواب ابراهيم فرمود كه: نمىرسد عهد من (كه امامت است) به ستمكاران». و حضرت صادق عليه السلام فرمود: «يعنى هر كه صنم و وثنى را پرستش نمود، امام نمىباشد». «۳» __________________________________________________
(۱). صافات، ۱۴۷. (۲). بقره، ۱۲۴. (۳). و صنم و وَثَن- به تحريك- هر دو، بت است و فرق ميان آن دو، آن است كه صنم، آن است كه صورتى داشته باشد و وثن، آن است كه او را جثّهاى باشد؛ خواه آن جثّه از چوب باشد و خواه از سنگ و خواه از مس باشد و خواه از طلا و نقره يا جوهر. (مترجم)