النمل ٨٨
کپی متن آیه |
---|
وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ کُلَ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ |
ترجمه
النمل ٨٧ | آیه ٨٨ | النمل ٨٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَامِدَةً»: ساکن و ثابت. آرام و بیحرکت. «وَ هِیَ تَمُرُّ ...»: از آنجا که حرکت کوهها به ناچار باید همراه حرکت همه زمینهای متّصل بدانها باشد، لذا حرکت کوهها اشاره به حرکت زمین است. زمین هر شبانهروز یک بار به دور خود میگردد، آن را حرکت وضعی مینامند، و هر سال یک بار به دور خورشید میگردد و آن را حرکت انتقالی میگویند. «صُنْعَ»: آفرینش. ساختار. مفعول مطلق فعل محذوفی بوده و تقدیر چنین است: صَنَعَ اللهُ ذلِکَ صُنْعاً. اضافه مصدر است به فاعل خود. «أَتْقَنَ»: محکم و استوار درست کرده است. منظّم و مرتّب و به تمام و به کمال آفریده است. این آیه یکی از معجزات قرآن است. چرا که تا آن زمان صحبت کردن از حرکت زمین در جهان مطرح نبوده است و اگر هم بوده باشد مشهور و مقبول عام نبوده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَ... (۲) وَ يَوْمَ نُسَيِّرُ الْجِبَالَ وَ... (۲) وَ يَسْأَلُونَکَ عَنِ الْجِبَالِ... (۱) وَ تَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْراً (۱) وَ سُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ... (۱)
فَيَذَرُهَا قَاعاً صَفْصَفاً (۰) لاَ تَرَى فِيهَا عِوَجاً وَ لاَ أَمْتاً (۱) يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْراً (۰)
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۹۳، سوره نمل
- مقصود از ((قول )) و اخراج جنبنده اى از زمين كه با مردم سخن مى گويد
- مراد از ((آيات )) و خشر فوجى از هر امت در آيه : ((و يوم نحشر منكل امة فوجا ممن كذب بآياتنا...))
- مقصود از نفخ در صور در آيه : ((و يوم ينفح فى الصور ففزع من فى السموات و منفى الارض ...)) كدام نفخه است ؟
- وجه اينكه تخريب و ويرانى عالم با پيدايش قيامت را صنع متقن خود خواند (صنع اللهالذى اتقن كل شى ء)
- حمل آيه : ((و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّمرّ السحاب )) بر حركت جوهرى و برحركت انتقالى زمين
- من ماءمور به عبادت خدا و تلاوت قرآن هستم و بس ، هر كه ايمان آورد براى خود و هر كه گمراه گشت عليه خود
- رواياتى درباره مراد از ((دابة من الاءرض )) در آيه : ((و اذا وقع القول عليهم اخرجنا لهم دابة من الاءرض ))
- چند روايت راجع به مراد از ((حسنه )) در آيه : ((من جاء بالحسنة فله خير منها))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ «88»
و كوهها را مىبينى و مىپندارى كه بىحركتند، در حالى كه آنها همچون ابر در حركتند. (اين) صنعت (ماهرانه) خداست كه هر چيزى را با دقّت ساخته است، او به هرچه انجام مىدهيد آگاه است.
نکته ها
كلمهى «صُنْعَ» از صنعت، به كارى گفته مىشود كه بر اساس علم، دقّت و مهارت باشد.
اوّلين كسانى كه حركت زمين را كشف كردند، گاليلهى ايتاليايى و كپرنيك لهستانى بودهاند كه در اواخر قرن 16 و اوائل قرن 17 ميلادى مىزيستهاند. گاليله تحت فشار كليسا، در ظاهر از گفتهى خود توبه كرد. امّا قرآن هزار سال قبل از گاليله در آيات زيادى از حركت زمين خبر داده است. «3»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». انبياء، 103.
«3». تفسير نمونه.
جلد 6 - صفحه 466
البتّه بعضى مفسّران، حركت كوهها را كنايه از متلاشى شدن آنها بعد از نفخهى صور مىدانند كه در آيهى قبل آمده بود و بر اساس اين معنا، پيامهاى ديگرى را از آيهى شريفهاستفاده كردهاند. «1»
پیام ها
1- عالم در حركت است. حتّى كوههايى كه به نظر ساكن مىآيند حركت دارند.
«تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ»
2- خبر دادن از حركت كوهها، از معجزات علمى قرآن است. «تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ»
3- حركت كوهها، از حركت زمين جدا نيست، پس زمين نيز حركت مىكند. «تَمُرُّ»
4- حركت كوهها، مثل حركت ابرها سريع است. «مَرَّ السَّحابِ» و آرامش زمين با وجود حركت آن، از آيات الهى است.
5- حركت كوهها، نشانهى قدرت حكيمانهى الهى است. «صُنْعَ اللَّهِ»
6- در بينش الهى، هر چيزى در جاى خود متقن و محكم است. «أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ (88)
وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً: و مىبينى اى بيننده كوهها را در آن روز گمان كنى و پندارى آن را بر جاى خود ايستاده، وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ: و حال آنكه آن كوهها مىرود و مىگذرد مانند رفتن ابر در سرعت؛ و آن حركت، مدرك نشود، زيرا كه اجرام بزرگ چون بر يك سمت حركت كنند، حركت آنها خوب ظاهر نشود، چنانچه در سير ابر مشاهده مىگردد. اين يكى از علامات قيامت است كه كوهها از اماكن خود متلاشى و پراكنده مىگردد.
صُنْعَ اللَّهِ: صنعت و خلقت خداست ايجاد آسمان و زمين و شب و روز و غير آن از امور ممكنه.
«1» معالم الزّلفى، فصل چهارم، باب 126.
جلد 10 - صفحه 90
الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ: آن خدائى كه محكم و استوار نمود و منتسق و منظم ساخت همه چيزها را و خلق فرمود آنها را بر وجهى كه لايق و سزاوار و موافق حكمت و مصلحت باشد. إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ: بدرستى كه خداى تعالى دانا و آگاهست به آنچه مىكنيد از طاعت و معصيت، و همه را به ظواهر و بواطن مىداند و بر وفق آن جزا خواهد داد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآياتِنا فَهُمْ يُوزَعُونَ (83) حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ كَذَّبْتُمْ بِآياتِي وَ لَمْ تُحِيطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (84) وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا يَنْطِقُونَ (85) أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ (86) وَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِينَ (87)
وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفْعَلُونَ (88)
ترجمه
و روز كه برانگيزانيم از هر امّتى گروهى را از آنانكه تكذيب ميكنند آيتهاى ما را پس آنها باز داشته ميشوند
تا چون آيند گويد آيا تكذيب كرديد آيتهاى مرا و احاطه پيدا نكرديد بآنها از روى دانش يا چه بوديد كه ميكرديد
و واقع شود كلمه عذاب بر آنها بسبب آنكه ستم كردند پس آنها سخن نميگويند
آيا نديدند كه ما قرار داديم شب را تا آرام گيرند در آن و روز را بينا كننده همانا در اين آيتها است براى گروهى كه ميگروند
و روز كه دميده شود در صور پس هراسان شود هر كه در آسمانها و هر كه در زمين است مگر كسيكه بخواهد خدا و همه آيند او را خوارشدگان
و ميبينى كوهها را و پندارى آنها را ساكن و آنها ميروند بروش ابر كار خدائى كه درست و محكم ساخت همه چيز را همانا او آگاه است بآنچه ميكنيد.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان خروج جنبندهاى از زمين در آيه اخيره از آيات سابقه كه از علائم قيامت يا ظهور حضرت حجّت است متعرّض بعضى از احوال آنروز شده باين تقريب كه ياد كن اى پيغمبر روزى را كه جمع كنيم در آنروز از هر امتى از امم سابقه و لاحقه دستهاى را از كسانيكه تكذيب نمودند آيات و دلائل اديان حقّه را كه ما براى ارشاد و هدايت آنها نصب نموده بوديم پس هر دسته را بجاى خود واقف نمائيم تا همه حاضر شوند و يكجا مجتمع گردند
جلد 4 صفحه 167
و بآنها خطاب با عتاب صادر گردد كه آيا شما بوديد كه تكذيب كرديد آيات و دلائل اثبات دين و مذهب حق را كه ما براى شما اقامه نموده بوديم و تأمل و تدبّر و تفكر ننموديد در اطراف و اكناف آنها تا احاطه علمى و يقين بآنها پيدا كنيد يا غير از اين چه كار بود كه ميكرديد كار شما همين تكذيب و سركشى و عناد بود و بعد از اين ملامت و عتاب حكم عذاب آنها صادر ميشود براى ظلم و ستمى كه از آنها بخودشان و خلق شده بود و آنها قادر بر جواب نميشوند براى آنكه مشمول كلمه عذابند و عذرى ندارند كه بياورند آنچه ذكر شد متظاهر از اين آيات است با قطع نظر از روايات مفسّره ولى نظر باخبار باب اين واقعه در رجعت ائمه اطهار واقع ميشود كه خداوند كسانيرا كه تكذيب نمودند آنذوات مقدسه را و ظلم كردند بايشان زنده ميفرمايد و بعد از ملامت و عتاب بعذاب دنيا محكوم ميشوند بطوريكه زبانشان از هول و هراس بند ميآيد و قادر بر معذرت و جواب نميشوند و فرمودهاند خداوند در قيامت تمام مردم را محشور ميفرمايد ولى در رجعت از هر گروهى آنانكه اهل ايمان محض و اهل كفر محضند محشور ميگردند و كسانيكه كشته شدند و نصيب آنها از دنيا كامل نشده زنده ميشوند تا استيفاء حظّ و رزقشان را بنمايند و كسيكه استبعاد نمايد از اين امر با آنكه خداوند از احياء مردگان در دنيا مكرّر خبر داده در قرآن استبعاد از قدرت خدا نموده چه مانع دارد خداوند دوستان آل محمد صلّى اللّه عليه و اله و سلّم را كه بظلم كشته شدند و از نعم دنيا محروم گشتند زنده فرمايد كه بآمال و آرزوى خودشان كه مشاهده دولت و عزّت آن خاندان است برسند و از دشمنان ايشان در دنيا انتقام بكشد و بجزاى ظلمشان برساند با آنكه با ظاهر آيه هم موافقتر است چون مستفاد از آيه آنستكه آنروز روز حشر بعضى از مردم است نه تمام آنها و در سوره بقره ذيل آيه شريفه ثمّ بعثناكم من بعد موتكم لعلّكم تشكرون بيانى مستوفى در باب رجعت گذشت كه اخبار متواتر است و مانع عقلى ندارد فقط چيزيكه با سليقه حقير موافق نبود در بعضى از روايات آن بود كه جنبنده بامير المؤمنين عليه السّلام تفسير شده بود لذا آنرا در آيات سابقه ذكر ننمودم و بر فرض صحّت بايد گفت تعبير از آن حضرت باين عنوان بملاحظه آنستكه آن وجود مبارك اول متحرك و فعّال در نصرت اسلام و پيغمبر خاتم بوده
جلد 4 صفحه 168
و عمده وقايع رجعت بيد الهى او انجام خواهد يافت و بنابراين خروج دابّه از زمين هم در رجعت خواهد بود و بعد از اين خداوند بيان قدرت و حكمت خود را فرموده كه آيا نديدند ما قرار داديم شب را براى سكونت و آرامش و استراحت بندگان در آن و روز را براى آنكه به بينند ديدنيها را در آن و براى مبالغه در اينمعنى فرموده بينا يا بينا كننده چون بينائى بنور آفتاب حاصل ميشود چنانچه بنور ديده وجود پيدا ميكند و كسانيكه دلهاشان منوّر بنور ايمان است از اين اختلاف شبانه روز بر طبق حكمت و مصلحت پى ميبرند بوجود خداوند قادر حكيم مهربان به بندگان كه وسائل آسايش و كسب و كار آنها را بخوبى فراهم فرموده و توانسته تاريكى را مبدّل بروشنى و روشنى را منقلب بتاريكى كند و اخيرا شمّهاى از اهوال قيامت را بيان فرموده كه روز كه دميده شود در صور كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه آن شاخى است از نور در دهان اسرافيل يكمرتبه ميدمد همه ميميرند مرتبه ديگر ميدمد همه زنده ميشوند پس خائف و ترسان و مضطرب و پريشان گردند تمام اهل آسمانها و زمين مگر كسانيكه خداوند مطمئن نموده است دل آنها را برحمت خود مانند ملائكه و انبياء و اولياء و شهداء و همه در پيشگاه الهى با حال ذلّت و انكسار براى حساب حاضر و واقف شوند و تعبير بماضى براى تحقق وقوع آن است و بعضى آتوه بصيغه فاعل قرائت نمودهاند و در آنروز مىبينى اى بيننده كوهها را واقف بجاى خود با آنكه مانند ابر بتندى حركت ميكنند براى متلاشى شدن و رو بزوال و نيستى رفتن و گفتهاند اين براى آنستكه اجرام كبار وقتى در جهتى حركت ميكنند چون اطراف آنها مشهود نيست حركت آنها مرئى نميشود چنانچه ابر هم اگر منبسط در آسمان باشد حركتش معلوم نميگردد و اين در صورتى است كه زمين چنانچه قدماء قائل بودند ساكن باشد و الا هميشه اين حركت براى اجزاء آن ثابت است با آنكه محسوس و مرئى نميشود و اختصاص بروز خاصى ندارد و بايد گفت اين آيه در مقام بيان يكى از عجائب صنع و قدرت الهى است نه بيان خصوص احوال روز حشر و مؤيد اين معنى آنستكه ميفرمايد صنعت نموده است خدا صنع خوبى آنخداوندى كه تمام صنايع او محكم و متقن و مستحسن است و در هر حال
جلد 4 صفحه 169
او آگاه است بافعال و اعمال بندگان ظاهرا و باطنا و بر طبق آن پاداش و جزا ميدهد از خير و شر و ثواب و عقاب و بعضى يفعلون بصيغه مغايب قرائت نمودهاند و محتمل است مراد از جبال كلّيه اجسام باشد و مراد از حركت آنها بسرعت حركت جوهريّه باشد كه حكماء متأخرين براى عالم ناسوت اثبات نمودهاند و مؤيد اينمعنى روايتى است كه اهل سنّت از امام صادق عليه السّلام نقل كردهاند كه مراد آنستكه مىبينى نفوس را در وقت مردن بجاى خودند با آنكه روح با كمال سرعت سير در عالم قدس ميكند چنانچه مفسر معاصر در نفحات نقل فرموده و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ تَرَي الجِبالَ تَحسَبُها جامِدَةً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنعَ اللّهِ الَّذِي أَتقَنَ كُلَّ شَيءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفعَلُونَ (88)
و مشاهده ميكني كوهها را گمان ميكني که اينها بر قرار و ساكن هستند و حال آنكه اينها مرور ميكنند و سير ميكنند مثل مرور و سير ابرها صنعت الهيست خداوندي که محكم و متقن فرموده هر چيزي را موافق حكمت و مصلحت و درست و بجا و بموقع.
نظر به اينكه سابقين گمان ميكردند که كره زمين ساكن است و شمس دور كره زمين ميگردد اينکه آيه شريفه را حمل كردند بر قيامت که كوهها از جا كنده ميشوند و استشهاد كردند باين آيه شريفه که ميفرمايد وَ تَكُونُ الجِبالُ كَالعِهنِ (معارج آيه 9) وَ تَكُونُ الجِبالُ كَالعِهنِ المَنفُوشِ (قارعه آيه 5) لكن هيچ مناسبتي ندارد عهن با مرور و سير زيرا عهن بمعناي پشم است تشبيه فرمود که كوهها روز قيامت از هم پاشيده ميشوند مثل پشم و اينکه آيه شريفه
جلد 14 - صفحه 195
يكي از معجزات قرآنيست که دليل به سير كره زمين است که در عصر نزول قرآن احدي قائل بحركت زمين نبود و امروز بالحس و العيان مشاهده ميشود و درك ميكنند که يكي از شواهد حسيه اينست که طياره هواپيما را اگر موافق سير زمين پرواز كند در ظرف 18 ساعت مثلا يك دور سير ميكند و اگر بر خلاف آن سير كند در مدت سي ساعت سير ميكند و سرش اينست که حركت زمين در سير موافق شش ساعت زودتر كمك ميدهد و در سير مخالف شش ساعت بيشتر ميرسد و اگر كره زمين ساكن بود بايد در هر دو سير 24 ساعت سير كند لذا ميفرمايد:
وَ تَرَي الجِبالَ تَحسَبُها جامِدَةً مثل عمارات و ابنيه.
وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ سير ميكند و از هم نميپاشد بقدرة كامله الهيه.
صُنعَ اللّهِ الَّذِي أَتقَنَ كُلَّ شَيءٍ اينکه دليل بر قدرت حق و دليل بر علم باري.
إِنَّهُ خَبِيرٌ بِما تَفعَلُونَ از نيك و بد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 88)- این آیه اشاره به یکی دیگر از آیات عظمت خداوند در پهنه عالم هستی کرده، میگوید: «و کوهها را میبینی و آنها را ساکن و جامد میپنداری در حالی که مانند ابر در حرکتند» (وَ تَرَی الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ).
«این صنع و آفرینش خداوندی است که همه چیز را متقن آفریده» (صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ).
کسی که این همه حساب و نظم در برنامه آفرینش اوست «مسلما از کارهایی که شما انجام میدهید آگاه است» (إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ).
آیه فوق از قبیل آیات توحید و نشانههای عظمت خداوند در همین دنیا است و به «حرکت کره زمین» که برای ما محسوس نیست اشاره میکند.
نکات آیه
۱ - جمود و ایستایى کوه ها در پندار آدمى، على رغم حرکت ابرآساى آنها (و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب)
۲ - آرامش سطح زمین و پیکر کوه ها، با وجود حرکت هاى وضعى و انتقالى آنها، آیتى از آیات الهى (ألم یروا أنّا جعلنا الّیل ... و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب) آیه یاد شده مانند آیه ۸۶، در مقام بیان نشانه هاى توحید است و «تمرُّ» اشاره به حرکت هاى وضعى و انتقالى زمین دارد که امروز، از نظر دانش بشر امرى پذیرفته شده و قطعى است. ذکر «جبال» نیز شاید از آن جهت باشد که کوه ها در نظر آدمیان، مظهر صلابت و ایستایى است و نیز حرکت کوه ها مستلزم حرکت زمین است.
۳ - نارسایى حس از دریافت همه واقعیت هاى نظام طبیعت (تحسبها جامدة و هى تمرّ) آیه بالا بیانگر این نکته است که حقایقى در جهان طبیعت وجود دارد که حس معمولى بشر از دریافت آن عاجز است; همانند حرکت کوه ها همراه حرکت زمین.
۴ - وحى، تبیین گر واقعیات پنهان هستى براى بشر (و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب) قرآن در زمانى پرده از راز حرکت زمین برداشت که دانش بشر از دریافت و حتى تصدیق و تأیید آن عاجز بوده است.
۵ - تمامى آفریده هاى خداوند، داراى ساختارى متقن و خالى از ضعف و کاستى (صنع اللّه الذى أتقن کلّ شىء)
۶ - آرامش زمین با وجود حرکت آن در فضا، جلوه اى از صنع متقن و بهینه خداوند (و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب صنع اللّه الذى أتقن کلّ شىء) در صورتى که عبارت «تمرُّ...» اشاره به حرکت وضعى و انتقالى زمین داشته باشد، از ارتباط دو بخش آیه («ترى الجبال...» با «صنع اللّه...») مطلب یاد شده به دست مى آید.
۷ - توجه به اتقان و استوارى مظاهر آفرینش، راه گشاى انسان به معرفت خداى یگانه (صنع اللّه الذى أتقن کلّ شىء) با توجه به این که آیه بالا در مقام نشان دادن آیات آفاقى براى رهنمون ساختن بشر به معرفت خدا است، مطلب فوق استفاده مى شود. به ویژه اگر نصب «صنع...» به فعل مقدرى چون «انظروا» و «تدبّروا» باشد.
۸ - آگاهى عمیق و همه جانبه خداوند به کردار آدمیان (إنّه خبیر بما تفعلون)
۹ - آگاهى خداوند به کردار آدمیان، هشدارى است نسبت به موضع گیرى آنان در برابر آیات الهى. (ألم یروا أنّا جعلنا الّیل ... و ترى الجبال... صنع اللّه الذى أتقن کلّ شىء إنّه خبیر بما تفعلون) تذکر به «إنّه خبیر...» پس از یادآورى آیات توحیدى، هشدارى است به آدمیان که مبادا از کنار این آیات بى تفاوت بگذرند و آنها را نادیده بگیرند!
۱۰ - انسان، موجودى سطحى نگر است; ولى خداوند آگاه به حقایق نهان کردار او است آن گونه که به اسرار نهفته هستى آگاهى دارد. (و ترى الجبال تحسبها جامدة ... إنّه خبیر بما تفعلون) در صورتى که «ترى الجبال...» بیانگر اسرار نهفته جهان و سطحى نگرى انسان نسبت به هستى باشد، آیه بالا نشان دهنده علم برتر خدا در قبال سطحى نگرى انسان است و تعبیر «إنّه خبیر بما تفعلون» مى رساند که خداوند آگاه به اسرار هستى، از پنهانى ترین کردار آدمیان آگاه است.
۱۱ - اتقان و استوارى صنع خدا، نشانگر برخورد دقیق و بى تسامح او در سنجش کردار آدمیان (صنع اللّه الذى أتقن کلّ شىء إنّه خبیر بما تفعلون) از ارتباط «صنع اللّه...» با «إنّه خبیر...» مى توان استفاده کرد که خداوند، هم چنان که در امر تکوین هیچ ضرورتى را فروگذار نکرده است، در بررسى کردار آدمیان نیز از هیچ نکته اى غافل و فروگذار نیست.
۱۲ - متلاشى شدن و به حرکت درآمدن کوه ها در فضا، بر اثر نفخ صور (و یوم ینفخ فى الصور ... و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب) ذکر «ترى الجبال...» در ادامه «یوم ینفخ فى الصور...» مى تواند به منظور بیان رخدادهایى باشد که در پى دمیده شدن در صور، در نظام طبیعت ظاهر مى گردد. بنابراین معناى آیه بالا چنین مى شود: تو این کوه ها را مى بینى و مى پندارى که ایستا و غیرقابل حرکت اند; در حالى که آنها روزى که در صور دمیده شود، چون ابر در آسمان به حرکت در خواهند آمد.
۱۳ - از هم پاشیده شدن نظام طبیعت، در آستانه برپایى قیامت (و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب) با توجه به این که کوه ها، مظهر صلابت و پایدارى اند، مطرح شدن حرکت آنها در فضا، مى تواند نمادى براى بیان فروپاشى نظام طبیعت و کره خاکى باشد.
۱۴ - فروپاشى نظام طبیعت در آستانه قیامت، امرى حساب شده و قانونمند و نه اتفاقى و بدون دلیل (و هى تمرّ مرّ السحاب صنع اللّه الذى أتقن کلّ شىء) بنابراین فرض که آیه بالا، اشاره به حوادث بعد از نفخ صور داشته باشد، از ارتباط «و ترى الجبال...» با «صنع اللّه...» مى توان مطلب یاد شده را استفاده کرد.
۱۵ - ویرانى نظام عالم در آستانه قیامت، مقدمه شکل گیرى جدید و متقن آن (و یوم ینفخ فى الصور ... و ترى الجبال ... صنع اللّه الذى أتقن کلّ شىء) در صورتى که آیه بالا نظر به حوادث پایانى جهان داشته باشد; در پى آمدن «صنع اللّه الذى أتقن کلّ شىء» مى تواند از آن جهت باشد که کسى گمان نکند که فروپاشى جهان، پایان کار است و هستى به پوچى مى انجامد; بلکه باید بداند که این ویرانى، خزانى است براى بهارى دیگر.
۱۶ - رخدادهاى جهان بر اثر نفخ صور، زمینه ساز برپایى قیامت و حسابرسى آدمیان، براساس علم دقیق خداوند به اعمال آنان (و یوم ینفخ فى الصور... و ترى الجبال... إنّه خبیر بما تفعلون) برداشت یاد شده بنابراین فرض است که «ترى الجبال...» ادامه «یوم ینفخ فى الصور...» و بیانگر حوادث جهان در پى دمیده شدن در صور باشد. بنابراین جمله پایانى آیه (إنّه خبیر بما تفعلون) مى رساند که قیامت، براى حسابرسى است و این کار متکى به علم دقیق الهى است.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: انهدام آفرینش ۱۳، ۱۵; تحولات آفرینش ۱۵; قانونمندى انهدام آفرینش ۱۴
- آیات خدا: هشدار به مکذبان آیات خدا ۹
- انسان: سطحى نگرى انسان ۱۰; عمل انسان ها ۸، ۹، ۱۰
- بینش: بینش غلط ۱
- حواس: ضعف حواس ۳
- خدا: آثار اتقان افعال خدا ۱۱; اتقان افعال خدا ۶; دلایل خدا شناسى ۷; دقت در حسابرسى خدا ۱۱; علم خدا ۹، ۱۶; علم غیب خدا ۱۰; وسعت علم خدا ۸
- ذکر: آثار ذکر اتقان آفرینش ۷
- زمین: آرامش زمین ۶; آرامش زمین از آیات خدا ۲; گردش انتقالى زمین ۲; گردش زمین ۶; گردش وضعى زمین ۲
- شناخت: ابزار شناخت ۳، ۴
- عمل: زمینه حسابرسى عمل ۱۶
- قیامت: نشانه هاى قیامت ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶
- کوهها: حرکت کوهها ۱; سکون کوهها ۱; منشأ انهدام کوهها ۱۲; منشأ حرکت کوهها ۱۲
- موجودات: اتقان موجودات ۵
- نفخ صور: آثار نفخ صور ۱۲، ۱۶
- وحى: نقش وحى ۴
منابع