النساء ١٠٥

از الکتاب
کپی متن آیه
إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْکَ‌ الْکِتَابَ‌ بِالْحَقِ‌ لِتَحْکُمَ‌ بَيْنَ‌ النَّاسِ‌ بِمَا أَرَاکَ‌ اللَّهُ‌ وَ لاَ تَکُنْ‌ لِلْخَائِنِينَ‌ خَصِيماً

ترجمه

ما این کتاب را بحق بر تو نازل کردیم؛ تا به آنچه خداوند به تو آموخته، در میان مردم قضاوت کنی؛ و از کسانی مباش که از خائنان حمایت نمایی!

ترتیل:
ترجمه:
النساء ١٠٤ آیه ١٠٥ النساء ١٠٦
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لِلْخَآئِنِینَ»: از خائنان. به خاطر خائنان. حرف (لِ) می‌تواند به معنی (عَنْ) باشد همان گونه که در واژه (لِلْحَقِّ) و (لِلَّذِینَ) سوره احقاف، آیه‌های و چنین است. یا این که لام تعلیل بوده و معنی چنین شود که: به خاطر گناهکاران، دشمن بیگناهان مباش. «خَصِیماً»: مدافع. جانبدار. دشمن.


نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: اين آية درباره بنى ابيرق نازل شده از طائفه مزبور سه برادر بودند، به نام بشر و بشير و مبشّر، بشر مكنى به ابوطعمة بود. اينان از راه نقب زدن به خانه عموى قتادة بن النعمان وارد شده و طعام و شمشير و زره او را به دزدى بردند.

عموى قتادة شكايت نزد برادرزاده خود قتادة كه از اصحاب بدر بود، برد. قتادة نزد پيامبر آمد و قضيه دزدى آن سه نفر را براى وى نقل نمود و در خانه آن سه برادر مردى به نام لبيد بن سهل كه شخص فقير و در عين حال شجاع و باايمان بود وجود داشت. بنوابيرق دزدى مزبور را به لبيد نسبت دادند، خبر به لبيد رسيد. شمشير خود را برداشت و به سوى آن‌ها حمله برد و گفت: اى پسران ابيرق آيا مرا به سرقت متهم مى كنيد؟ در صورتى كه خودتان به اين اتهام سزاوارتريد و شما مردمى هستيد كه از روى نفاق رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را هجو مى كنيد و هجو خود را به قريش نسبت مي‌دهيد.

لبيد با اين كيفيت از خود دفاع مي‌نمود و در عين حال پسران ابيرق دريافتند كه قتادة نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفته است. لذا به طرف مردى از طائفه او به نام اسیر بن عروة كه مردى خطيب و سخنران بود، رفتند و قضيه را به او اطلاع دادند. اسير با جماعتى نزد پيامبر رفتند و گفتند: يا رسول الله قتادة بن النعمان عده اى از طائفه ما را كه داراى حسب و نسب مى باشيم، به دزدى متهم نموده در صورتى كه چنين دزدى را مرتكب نشده اند.

در اين ميان قتادة نزد پيامبر آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: آيا به كسانى كه داراى حسب و نسب مى باشند، تهمت دزدى زده اى؟ و با قتادة عتاب و خطاب نمود، قتادة غمگين شد و به طرف عموى خود برگشت و گفت: اى كاش مرده بودم و پيامبر با اين كيفيت با من تكلم نمي‌كرد، چيزى به من فرمود كه مايل به شنيدن آن نبودم. عموى قتادة گفت: خدا با ما يارى خواهد كرد سپس آيه «وَ مَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئاً»، آيه ۱۱۲ همين سوره راجع به لبيد بن سهل نازل گرديد در حالتى كه پسران ابيرق دزدى را به او نسبت داده و به وى تهمت زده بودند و نيز آيه ۱۱۳ هم در همين موضوع نازل گشت.

خبر نزول اين آيات به بنوابيرق رسيد، دانستند كه با نزول و آمدن اين آيات تهمت زدن خودشان آشكار گرديده. لذا از مدينه به طرف مكه رفتند و به مشركين مكه ملحق گشته و مرتد گرديدند و در مكه با قريش بودند تا اين كه مكه بدست مسلمين فتح شد. پس از فتح مكه بسوى شام گريختند سپس درباره آنان آيه ۱۱۵ همين سوره «وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى » نازل شد.[۳][۴]

تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند، فرو فرستنده قرآن به سوى پیامبر(ص) (إنّا انزلنا إلیک الکتب)

۲- قرآن، مصون از هرگونه باطل، در سیر نزولى آن بر پیامبر(ص) (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق) «باء» در «بالحق» به معناى مصاحبت است و در برداشت فوق، متعلق به جمله «انزلنا» گرفته شده است.

۳- حقانیت همه جانبه قرآن و مطابقت معارف و تعالیم آن با واقع (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق) کلمه «حق» به معناى مطابقت و موافقت با واقع است و در برداشت فوق، کلمه «بالحق»، توصیف «الکتب» گرفته شده و به تعبیر ادبى، حال براى آن است. یعنى: متلبساً بالحق.

۴- شایستگى پیامبر(ص) براى نزول قرآن بر او (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق) بنابر اینکه «بالحق» توصیف براى «الیک» نیز باشد.

۵- قرآن به صورت کتاب در عصر پیامبر(ص) (إنّا انزلنا إلیک الکتب) اطلاق «کتاب» (نوشته) بر قرآن، حاکى از این است که قرآن به صورت کتاب و نوشته بر پیامبر(ص) نازل مى شد و یا در آن عصر آن را مى نوشتند و به صورت کتاب در مى آوردند; و گرنه اطلاق کتاب بر آن صحیح نبود.

۶- قرآن، پایه و اساس براى قضاوت میان مردم (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه) مراد از «تحکم»، قضاوت است و اگر مراد حکومت بود، مى فرمود: «لتحکم على الناس».

۷- قضاوت، از منصبهاى پیامبر(ص) (لتحکم بین الناس)

۸- برقرارى نظام قضایى عادلانه و برحق در جامعه بشرى، از اهداف نزول قرآن (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس) توصیف قرآن به حق بودن، بیانگر این است که قضاوت نیز، که از اهداف نزول قرآن است، همواره قرین حق و عادلانه خواهد بود.

۹- برقرارى حاکمیت حق در جامعه، از اهداف نزول قرآن * (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس) لازمه قضاوت عادلانه و تشکیلات قضایى، وجود حکومت و حاکمیت نظام حق است.

۱۰- خداوند، علاوه بر قرآن، برنامه ها و دستورات دیگرى نیز به پیامبر(ص) ارائه فرموده است. (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه) بدان احتمال است که مراد از «ما اریک اللّه» معارفى غیر از معارف قرآن باشد، چون اگر همان محتواى قرآن مى بود، باید جمله این گونه بیان مى شد: «لتحکم بین الناس به». یعنى به جاى «بما اریک اللّه»، از ضمیر استفاده مى شد.

۱۱- پیامبر(ص)، موظف به قضاوت در میان مردم بر پایه تعالیم قرآن و شیوه هاى ارائه شده به او، از سوى خداوند (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه)

۱۲- متصدیان امر قضا، وظیفه دار فراگیرى دانش قضا و علوم مربوط به آن (لتحکم بین الناس بما اریک اللّه)

۱۳- فراگیرى قران و سنت، شرط تصدى سمت قضاوت (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه) ظاهراً مراد از «ما اریک»، احکامى است که در قرآن به آنها تصریح نشده و خداوند آنها را به پیامبر(ص) آموخته است. در برداشت فوق از آنها به سنت پیامبر(ص) تعبیر شده است.

۱۴- وقوف و احاطه کامل پیامبر(ص) بر محتواى قرآن (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه) ارتباط بین جمله «انا انزلنا الیک»، و جمله «لتحکم بین الناس» اقتضا مى کند که مراد از «بما اریک اللّه»، همان محتواى قرآن باشد، نه آنهایى که از صریح و یا ظاهر قرآن به دست مى آید، بلکه مطالبى است از بطن قرآن، که جز با تعلیم الهى راهى به آن نیست.

۱۵- قضاوت، مسؤولیتى مهم و خطیر (إنّا انزلنا ... لتحکم بین الناس بما اریک اللّه و لاتکن للخائنین خصیماً) چون قضاوت بین مردم از اهداف نزول قرآن دانسته شده است، حکایت از اهمیت والاى آن دارد.

۱۶- قاضى و دستگاه قضایى نباید در مسیر حمایت از خائنان قرار گیرد. (و لاتکن للخائنین خصیماً) «خصیم» به کسى گفته مى شود که از ادعایى طرفدارى مى کند، و مراد از «خائنین»، به قرینه «لتحکم بین الناس»، کسانى هستند که در محضر قاضى مدعى امر باطل هستند و حق با طرف مقابل آنهاست.

۱۷- پشتیبانى و حمایت از خائنان، حرام است. (و لاتکن للخائنین خصیماً) بنابر اینکه مراد از «خائنین» مطلق کسانى باشند که مرتکب خیانت شده اند، نه خصوص کسانى که در محاکم قضایى حاضر مى شوند و مدعى امرى باطل هستند.

۱۸- حمایت از خائنان، انحراف از حق است. (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم ... و لاتکن للخائنین خصیماً) جمله «و لا تکن ...» بیان مصداقى از «بالحق» است. یعنى از مسائل حقى که خواست قرآن است، پرهیز کردن از حمایت خائنان مى باشد.

۱۹- قضاوت و داوریهاى به دور از معیارهاى تبیین شده در قرآن و سنت، تحکیم بخش اغراض و منافع خیانتکاران (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق ... بما اریک اللّه و لاتکن للخائنین خصیماً)

روایات و احادیث

۲۰- جانشینان پیامبر(ص)، همانند خود آن حضرت، موظف به قضاوت در میان مردم بر پایه تعالیم قرآن (إنّا انزلنا إلیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما اریک اللّه) امام صادق(ع) پس از تلاوت آیه فوق فرمود: و هى جاریة فى الاوصیاء.[۵]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱۷
  • انحراف:
  • جانشینان محمد(ص):۲۰
  • خائنان:
  • خدا:
  • دین:
  • رهبرى:
  • سنّت:
  • قاضى:
  • قرآن:
  • قضاوت:
  • محرمات:۱۷
  • محمد(ص):
  • نظام اجتماعى:۹
  • نظام قضایى:۸

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۴۲.
  3. ترمذى در صحيح خود و حاكم و ديگران از علماى عامه به نقل از قتادة بن النعمان اين روايت را با اندك اختلاف ذكر نمودند و سايرين از مفسرين نيز آن را به انواع گوناگون بيان داشته اند كه ذكر همه آن موجب تطويل كلام مى گرديد، لذا به گفتار شيخ بزرگوار ما اكتفا مي‌نمائيم اگرچه خود شيخ هم موارد ديگرى را از قضيه دزدى مزبور نيز آورده است.
  4. در تفسير برهان نيز از قول على بن ابراهيم اين داستان ذكر شده با اين تفاوت كه نام طائفه بنوابيرق باراء به نام بنوابيزق به ازا آمده و نام اسير بن عروة هم به اسم اسيد بن عروة ذكر شده است.
  5. کافى، ج ۱، ص ۲۶۸، ح ۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۴۷- ، ح ۵۴۷.