الكهف ١٠٨
کپی متن آیه |
---|
خَالِدِينَ فِيهَا لاَ يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلاً |
ترجمه
الكهف ١٠٧ | آیه ١٠٨ | الكهف ١٠٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«خَالِدِینَ»: حال است. «لا یَبْغُونَ»: نمیخواهند. خواستار نمیشوند. «حِوَلاً»: تعویض و تحوّل. جابهجائی و دگرگونی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا «108»
همواره در آن جاودانهاند ودرخواست دگرگونى وجابهجايى نمىكنند.
نکته ها
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: بهشت صد درجه دارد كه بهترين آنها «فردوس» است. هرگاه دعا مىكنيد، از خداوند فردوس بخواهيد. «1»
پیام ها
1- ايمان و عمل صالح، شرط دريافت نعمتهاى بهشتى است. آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ ...
2- در تربيت، هشدار در كنار بشارت و پاداش در مقابل عذاب لازم است. در چند آيهى قبل، وسيلهى پذيرايى از كافران دوزخ بيان شد، «أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 5 - صفحه 235
لِلْكافِرِينَ نُزُلًا» و در اينجا فردوس وسيلهى پذيرايى از مؤمنان است. «كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا»
3- انسان در هر جا به مدّت طولانى ساكن شود، خسته مىشود واگر جاى بهترى ببيند، آرزوى انتقال به آنجا را دارد، ولى با وجود جاودانگى بهشت، هرگز بهشتيان آرزوى انتقال از آن را ندارند. «لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً (108)
خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه جاويد و هميشگى باشند در آن بهشتها. لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا: نجويند از آن بهشتها گرديدنى، يعنى نطلبند از آن تحويل را به مكان ديگر، زيرا همه مطالب و مقاصد ايشان در آن مهيا باشد و هيچ محلى پاكيزهتر و خوشبوتر از آنجا نيابند تا نفس ميل به آن نمايد.
موعظه: آيه شريفه ترغيب و تحريص باشد اسلاميان را به ايمان، و عاصيان را
«1» عياشى ج 2 ص 352 روايت 91.
«2» تفسير برهان ج 2 ص 495 بنقل از على بن ابراهيم قمى.
«3» مدرك پيشين.
«4» منهج الصادقين ج 5 ص 389 بنقل از تبيان.
جلد 8 - صفحه 131
به غفران و بجا آوردن اعمال صالحه. و انصاف نباشد عاقل سليم، چنين مقام افضل و اشرف و ارفع و اعلى كه مثل آن نه در دنيا مخلوق گشته و نه در آخرت پيشكشى او مقرر شده، تبديل نمايد به چيزهاى پست فانى، يعنى تمامى دنيا را اگر بدو دهند در مقابل يك نعمت بهشتى هر آينه قبول نكند، چه برسد به آن كه غفلت و پستى، همت شخص را به مرتبهاى رساند كه نعمتهاى بهشتى را به عوض يك نعمت دنيا از دست بدهد و لذت آنى فانى را بر نعم حقيقى باقى اختيار كند. نعوذ باللّه منها.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ كانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلاً (107) خالِدِينَ فِيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلاً (108) قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً (109) قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (110)
ترجمه
همانا آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته باشد براى ايشان بهشتهاى فردوس منزلى آماده
جاودانيانند در آنها نخواهند از آن انتقالى
بگو اگر بود دريا مركّب از براى معلومات پروردگار من هر آينه تمام ميشد دريا پيش از آنكه تمام شود معلومات پروردگار من و اگر چه بياوريم مثل آنرا بكمك
جلد 3 صفحه 457
بگو جز اين نيست كه من بشرى هستم مانند شما كه وحى ميشود بمن نيست خداى شما مگر خداى يكتا پس كسيكه چنين است كه اميد دارد ملاقات پروردگارش را پس بايد بجا آورد كار شايسته و شريك نسازد در پرستش پروردگارش احدى را
تفسير
در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه بهشت صد درجه دارد كه ما بين هر درجه با درجه ديگر مانند ما بين آسمان و زمين است و فردوس بالاترين درجات است كه از آن جارى ميشود نهرهاى بهشت وقتى شما از خدا سؤال بهشت ميكنيد فردوس را بخواهيد و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اين آيه در شأن أبو ذر و مقداد و سلمان فارسى و عمّار ياسر نازل شد و قرار داد خداوند جنّات فردوس را منزل و مأواى ايشان بيرون نميآيند از آن و نميخواهند بجاى آن بدلى را و چون فردوس باغى را گويند كه جامع تمام ميوهها و گلها و گياهها و همه خوبيها باشد خداوند به پيغمبر خود فرموده بگو مقدورات و معلومات و نعم الهى نامتناهى است و اگر فرضا تمام درياها مركّب شود براى نوشتن آنها درياها تمام ميشود ولى مقدورات و معلومات و نعم الهى تمام نميشود اگر چه مانند آن درياها خلق شود و بجاى تمام شده برسم كمك ارسال گردد و بعضى بجاى مددا مدادا قرائت نمودهاند و بنابراين معنى واضح است كه مراد مدادى است مانند آنمداد و بعضى گفتهاند مراد توصيف قرآن است بنامتناهى بودن معانى آن و اطلاق كلمه و كلمات بر مصنوعات الهى شايع است چنانچه خداوند در باره حضرت عيسى فرموده و كلمة القاها الى مريم و ائمه اطهار فرمودند نحن الكلمات التّامّات و نيز حذف مضاف متعارف است پس مانعى ندارد كه مراد معانى كلمات قرآنيّه باشد علاوه بر آنكه معانى قرآن از معلومات بارى تعالى است و حذف هم لازم نيست و نيز به پيغمبر فرمود كه براى تواضع و فروتنى و دفع غلوّ و رفع استعجاب از نيل بشر بمقام رسالت بفرمايد جز اين نيست كه منهم مانند شما هستم در مخلوق بودن و بشريّت و لوازم آن ولى پروردگار من مرا مخصوص فرموده است بوحى و نبوّت از ميان شما چنانچه بعضى از افراد بشر را از ميان شما مخصوص ميفرمايد بمال و جمال و صحت و كمال پس نبايد تعجّب نمود و انكار كرد امر رسالت مرا و در روايات ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و خداوند تمام مردم خداى يكتاى بىهمتا است
جلد 3 صفحه 458
و جز او خدا و مستحق پرستشى نيست پس كسيكه معتقد بمعاد باشد چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام در توحيد نقل شده يا كسيكه اميد بملاقات رحمت حقّ در آخرت داشته باشد چنانچه ظاهر است بايد بجا آورد عمل شايسته خالص براى خدا را و شريك ننمايد در عبادت و پرستش پروردگارش. احدى از مخلوقات او را و در روايات ائمه اطهار برياء در عبادت تفسير شده و فرمودهاند كسيكه براى جلب توجّه و خوش بينى مردم باو عبادت كند مشرك است و كسيكه براى رضاى خدا و خلق عملى را انجام دهد مشرك است و كسيكه براى رضاى خدا كارى كند پس رضايت خلق را هم دخل دهد مشرك است و اين شرك خفى است كه گاهى بر خود انسان هم مخفى ميشود و بايد كاملا مواظب بود كه در عبادت بهيچ وجه داخل نشود كه اگر بنحوى از انحاء داخل شود عمل را باطل و عامل را مستحقّ عقوبت مينمايد ولى كافر نميشود و قابل عفو است ولى اگر عمل را براى خدا انجام دهد و كسى آنرا به بيند و او خوشحال شود ضرر ندارد چون هر كس مايل است كه كار خوب او آشكار گردد اگر باين قصد انجام نداده باشد و موجب عجب و خود پسندى او نشود و در بعضى از روايات عمل صالح بولايت امير المؤمنين و ائمه اطهار عليهم السلام تفسير شده و فرمودهاند و اين كه نهى نموده خدا از شرك در عبادت مراد آنستكه شريك نسازند با امير المؤمنين عليه السّلام و اولاد طاهرين او غير آنانرا در ولايت الهيّه و خلافت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و معلوم است كه مراد بيان مصداق است نه انحصار بآن و نيز فرمودهاند كسيكه آيه آخر اين سوره را در وقت خوابيدن تلاوت نمايد نورى از خوابگاه او ساطع ميشود و در ميان آن ملائكهاى هستند كه براى او استغفار ميكنند تا از خواب بيدار شود و آنكه اگر بخواند اين آيه را در وقت خواب هر وقت بخواهد از خواب بيدار شود ميشود ببركت اين آيه و اگر كسى در هر شب جمعه سوره كهف را تلاوت نمايد كفّاره گناهان او شود تا جمعه ديگر و نميميرد مگر شهيد و از ميان شهداء مبعوث ميشود و ميايستد با شهداء در روز قيامت خداوند توفيق عنايت فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
جلد 3 صفحه 459
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
خالِدِينَ فِيها لا يَبغُونَ عَنها حِوَلاً (108)
هميشه ابد الآباد در آن جنّات فردوس هستند و طلب نميكنند از آن جنّات
جلد 12 - صفحه 410
فردوس تغيير و تحويلي که بجاي ديگري بروند و منزل كنند خالِدِينَ فِيها مسئله خلود مكرر در آيات شريفه بيان شده که از ضروريات دين مقدّس اسلام است و منكر آن كافر است و روح انساني چون از مجرّدات است فنا و زوال ندارد از زماني که خلق شده قبل از اجساد که ميفرمايد خلقت الأرواح قبل الاجساد بالفي عام و نيز ميفرمايد
الارواح جنود مجنّدة فما تآلف منها ائتلف و ما تناكر منها اختلف
تا آنكه تعلّق گرفت باجساد آنهم تعلّق تدبيري تا زمان موت سپس اينکه تعلّق قطع ميشود و تعلّق ميگيرد بقالب مثالي تا قيامت سپس تعلّق ميگيرد بهمين بدن بعد از عود و ديگر بيرون برده نميشود چه در بهشت متنعم باشد يا در جهنّم معذّب لذا ميفرمايد خالدين فيها اشاره به اينكه چون جنّات فردوس بهترين و بالاترين جاها است آنها هميشه در آن منزل ميكنند لا يَبغُونَ عَنها حِوَلًا تغيير مكان نميدهند و تبديل بجاي ديگر نميكنند و تحويل بمقام ديگري نميشوند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 108)- و از آنجا که کمال یک نعمت در صورتی خواهد بود که دست زوال به دامن آن دراز نشود بلا فاصله اضافه میکند: «آنها جاودانه در این باغهای
ج3، ص74
بهشت خواهند ماند» (خالِدِینَ فِیها).
و با این که طبع مشکل پسند و تحول طلب انسان دائما تقاضای دگرگونی و تنوع و تحول میکند ساکنان فردوس «هرگز تقاضای نقل مکان و تحول از آن نخواهند کرد» (لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا). برای این که هر چه میخواهند در آنجا هست حتی تنوع و تکامل.
نکات آیه
۱- مؤمنان نیک کردار، در باغ هاى بهشت برین، جاودانه اند. (جنّت الفردوس نزلاً . خلدین فیها)
۲- بهشتیان، از جایگاه خود، رضایت کامل داشته و هیچ تمایلى به جابه جایى از آن و یا تغییرى در وضع موجود ندارند. (لایبغون عنها حولاً) «بغى» به معناى «طلب» است. «بغى عنه» حاوى تضمین است; یعنى، از چیزى اعراض کرد و چیز دیگر به جاى آن طلبید. «حول» مصدر و به معناى «تحوّل» (جابه جایى) است. بنابراین، «لایبغون عنها حولاً» یعنى: «بهشتیان، طالب هیچ دگرگونى و تحوّلى در وضع خود نیستند.».
۳- خلود در بهشت، هیچ ملالت و خستگى براى اهل بهشت فراهم نمى آورد. (خلدین فیها لایبغون عنها حولاً) جمله «لایبغون» مانند «خالدین» حال است براى «هم» در آیه قبل; یعنى، آنان، در عین خلود در بهشت، چیزى غیر آن نمى طلبند، گرچه، نوعاً، ماندن در یک مکان، قدرى ملالت همراه دارد، ولى بهشت، به گونه اى است که چنین ملالتى در پى ندارد.
۴- عالى ترین نعمت ها و آرمانى ترین ارزش و آسایش براى مؤمنان در بهشت برین، وجود دارد. (لایبغون عنها حولاً) درخواست تغییر، نوعاً، در پى تصوّر چیزى بهتر و بالاتر پدید مى آید. این که بهشتیان، خواهان تغییرى در وضع خود نیستند، مى تواند بدین جهت باشد که چیزى فوق آنچه آنان در بهشت برخوردارند، به ذهن شان نمى رسد تا آن را آرزو کنند.
روایات و احادیث
۵- «عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله «...لایبغون عنها حولاً» قال: «لایریدون بها بدلاً» ; از امام صادق(ع) درباره این سخن خدا «... لایبغون عنها حولاً» روایت شده که فرمود: (ساکنان فردوس) مکان دیگرى را بدل از فردوس، درخواست نمى کنند».[۱]
موضوعات مرتبط
- آسایش: بهترین آسایش ۴
- بهشت: آسایش در بهشت ۴; تحول در بهشت ۲; جابجایى در بهشت۲، ۵; جاودانان در بهشت ۱; جاودانگى در بهشت ۳; خستگى در بهشت ۳; نعمتهاى بهشت ۴
- بهشتیان: آسایش بهشتیان ۴; رضایت بهشتیان ۲
- صالحان: صالحان در بهشت ۱
- مؤمنان: آسایش اخروى مؤمنان ۴; مؤمنان در بهشت ۱
- نعمت: بهترین نعمت ۴
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۴۶; نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۱۳- ، ح ۲۵۶.