الحجر ٤٨

از الکتاب
کپی متن آیه
لاَ يَمَسُّهُمْ‌ فِيهَا نَصَبٌ‌ وَ مَا هُمْ‌ مِنْهَا بِمُخْرَجِينَ‌

ترجمه

هیچ خستگی و تعبی در آنجا به آنها نمی‌رسد، و هیچ گاه از آن اخراج نمی‌گردند!

|در آن جا رنجى به آنان نرسد و نه از آن بيرون رانده مى‌شوند
نه رنجى در آنجا به آنان مى‌رسد و نه از آنجا بيرون رانده مى‌شوند.
در حالتی که هیچ رنج و زحمت در آنجا به آنها نرسد و هرگز از آن بهشت ابد بیرونشان نکنند.
در آنجا خستگی و رنجی به آنان نمی رسد و هیچ گاه از آنجا اخراج نمی شوند.
هيچ رنجى به آنها نمى‌رسد و از آنجا بيرونشان نرانند.
نه به آنان در آنجا خستگی و ماندگی رسد، و نه از آنجا بیرونشان کنند
در آنجا رنجى بديشان نرسد و از آنجا بيرونشان نكنند.
در آنجا خستگی و رنجی بدیشان نمی‌رسد، و از آنجا بیرون نمی‌گردند.
نه رنجی در آنها به آنان در رسد و نه از آنجا بیرون شوندگانند.
نزدیک بدیشان نشود رنجی و نباشند از آن برون‌راندگان‌

No fatigue will ever touch them therein, nor will they be asked to leave it.
ترتیل:
ترجمه:
الحجر ٤٧ آیه ٤٨ الحجر ٤٩
سوره : سوره الحجر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«نَصَبٌ»: خستگی. رنج (نگا: توبه / . «مُخْرَجِینَ»: اخراج‌شدگان. بیرون رانده‌شدگان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ «48»

در آنجا هيچگونه رنجى به آنان نمى‌رسد، از آنجا بيرون شدنى نيستند.

نکته ها

«غِلٍّ» به معناى نفوذ مخفيانه است. بنابراين صفات بد در انسان به طور مرموز و مخفيانه ريشه پيدا مى‌كند. «سرير» از واژه سرور به معناى تخت است، واستفاده مى‌شود كه تكيه بر

جلد 4 - صفحه 463

تخت سبب سرور است.

در اين آيات، هشت پاداش بهشتى براى اهل تقوا بيان شده است: باغ‌ها، چشمه‌ها، سلامتى، امنيّت، كدورت زدايى، اخوّت، تخت‌هاى روبرو، دورى از هرگونه رنج وجاودانگى.

در آيه‌ى قبل خوانديم كه جز برگزيدگان الهى، همه مردم مورد تهاجم وسوسه‌هاى ابليس قرار مى‌گيرند، در اين آيات مى‌فرمايد كه اگر انسان به مرحله مخلصين و برگزيدگان نرسيد، ولى به مرحله تقوا گام نهد باز هم مشمول انواع نعمت‌هاى الهى مى‌شود.

آنچه مهم است جمع شدن همه‌ى نعمت‌ها در يكجاست، زيرا در دنيا يكجا باغ هست، چشمه نيست و گاهى چشمه هست، باغ نيست وگاهى هر دو هست، سلامتى نيست و گاهى هر سه هست، امنيّت نيست و گاهى همه هست، ولى صفا و صميميّت نيست و گاهى همراه با انواع سختى‌ها ورنج‌هاست و گاهى كه انواع نعمت‌ها يكجا جمع مى‌شود بايد همه را رها كرد و رفت. ليكن در قيامت انواع نعمت‌هاى مادى و معنوى و اجتماعى و روانى همراه با ابديّت است.

پیام ها

1- بشارت، در كنار آيات تهديد كننده‌ى قبل، يك ضرورت تربيتى است. لَها سَبْعَةُ أَبْوابٍ‌ ... إِنَّ الْمُتَّقِينَ‌ ...

2- دورى از گناه در اين چند روزه‌ى دنيا، كاميابى ابدى را به همراه دارد. إِنَّ الْمُتَّقِينَ‌ ... وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ‌

3- نعمت‌هاى بهشتى، متنوع و متعدّد است. «جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ»

4- نعمت‌هاى بهشتى، بى‌نقص است. باغ با چشمه، سلامتى با امنيّت، برادرى با صميميّت، راحتى با دوام است. «لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ»

5- نعمت‌هاى بهشت جامعيّت دارد. هم مادّى است مثل باغ وچشمه، هم روحى است مثل امنيّت و صفا، هم اجتماعى است مثل اخوت و برادرى و از همه بالاتر همراه با رضاى الهى و تبريك و تهنيت است. «ادْخُلُوها بِسَلامٍ»

6- كينه توزى با برادرى سازگار نيست. اول بايد كينه‌ها برطرف شود بعد برادرى‌

جلد 4 - صفحه 464

محقق مى‌شود. وَ نَزَعْنا ... إِخْواناً

7- قهر و نارضايتى و عدم‌تحمّل يكديگر، همه جا نشانه حقّ بودن يكى و باطل بودن ديگرى نيست. إِنَّ الْمُتَّقِينَ‌ ... نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍ‌ (زيرا گاهى دونفر با اينكه اهل بهشت هستند و هدفى مقدّس دارند، ليكن هر كدام از يك زاويه به مسئله مى‌نگرند و كار ديگرى را باطل مى‌پندارند و نسبت به او عصبانى مى‌شوند كه در قيامت همه كدورت‌ها با اراده خداوند زدوده مى‌شود)

8- براى كدورت زدايى، بايد از خداوند كمك گرفت. «نَزَعْنا»، «لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا»

9- صفات بد همچون غل و زنجير، انسان را اسير مى‌كند. «مِنْ غِلٍّ»

10- بهشتيان نسبت به تفاوت درجات خود، مسئله‌اى ندارند. «وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ (48)

لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ‌: نمى‌رسد ايشان را در بهشت رنجى و زحمتى، زيرا محتاج نيستند كه نفس خود را به زحمت اندازند براى تحصيل مقاصد، بلكه جميع نعم براى ايشان حاصل باشد موافق ميل و اراده آنها. وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ‌: نيستند ايشان از بهشت خارج شوندگان، يعنى دائم و باقى هستند و موت و زوالى براى آنان نخواهد بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (45) ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ (46) وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى‌ سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ (47) لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ (48) نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (49)

وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ (50)

ترجمه‌

همانا پرهيزكاران هستند در باغها و سر چشمه‌ها

گويند داخل شويد در آنها بسلامتى ايمنان‌

و بيرون نموديم آنچه بود در سينه‌هاى ايشان از كينه برادرانند نشستگان بر تخت‌ها برابر يكديگر

نميرسد ايشانرا در آن تعبى و نباشند از آن بيرون شدگان‌

خبر ده بندگان مرا كه همانا منم آمرزنده مهربان‌

و همانا عذابم آنست عذاب دردناك.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان جايگاه اتباع شيطان جايگاه ابدى اهل تقوى و پرهيزكارى را كه احتراز از موافقت با هواى نفس و متابعت شيطان نموده‌اند


جلد 3 صفحه 256

بيان فرموده كه آنها در باغها و چشمه سارها جاى دارند يا در بوستانهائى هستند كه در آنها چشمه‌هاى آب و شير و شربت و شراب جارى است و ملائكه بايشان ميگويند داخل شويد در اين باغها بسلامتى و ايمنى از آفات و بليّات بامر خداوند متعال و متنعم شويد بنعم آن بدون انقطاع و زوال و يكى از خوشبختيهاى مهم آنها آنست كه قبلا خداوند كينه و عداوت و عناد و لجاج و حقد و حسد را از دلهاى آنها بيرون كرده و ايشان منزّه از اين صفات و مبرّى از تمامى آنها وارد بهشت ميشوند و برادروار در مقابل يكديگر بر تختهاى زرنگار مى‌نشينند و هيچگاه رنج و تعب و مشقّتى بر ايشان وارد نميشود و از آنجا بيرون نميروند و تا خدا خدائى دارد باقى و برقرار خواهند بود و نبايد گناهكاران مأيوس از اين رحمت رحيميّه باشند بلكه بايد بدانند كه بتوبه و انابه ميتوانند خود را از گناه پاك و باستحقاق نيل اين مقام برسانند لذا خداوند به پيغمبر خود امر ميفرمايد كه به بندگان من خبر ده كه من آمرزنده و مهربانم ولى اگر اصرار بر معصيت داشته باشند عذاب من هم سخت و دردناك است تا مقام خوف و رجاء آنها كامل گردد و از آثارش بهره‌مند شوند و در كافى و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه و اللّه كسانى كه خداوند فرموده دلهاى ايشانرا از كينه پاك كرديم شمائيد و در روايت ديگر است كه و اللّه اراده نفرموده است باين غير شما را و ظاهرا مراد از شما شيعيان و مراد از غير اهل خلافند ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا يَمَسُّهُم‌ فِيها نَصَب‌ٌ وَ ما هُم‌ مِنها بِمُخرَجِين‌َ (48)

تماس‌ نميكند ‌آنها‌ ‌را‌ تعب‌ و مرضي‌ ‌در‌ ‌آن‌ بهشتها و نيستند ‌آنها‌ ‌در‌ ‌آن‌ بهشتها بخارج‌ شدگان‌ (‌لا‌ يمسهم‌) مس‌ّ إلصاق‌ شيئيست‌ بشي‌ء (‌فيها‌) مرجع‌ ضمير جنات‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ قبل‌ ذكر ‌شده‌ (نصب‌) نصب‌ ‌در‌ آيات‌ شريفه‌ و أخبار بمعاني‌ بسياري‌ اطلاق‌ ‌شده‌ فَإِذا فَرَغت‌َ فَانصَب‌ انشراح‌ ‌آيه‌ 7 بمعني‌ اقبال‌ و توجه‌ ‌در‌ دعاء ‌است‌ وَ إِلَي‌ الجِبال‌ِ كَيف‌َ نُصِبَت‌ غاشيه‌ ‌آيه‌ 19 بمعني‌ برافراشته‌ ‌شده‌ (بنصب‌ و عذاب‌) ص‌ ‌آيه‌ 40 بمعني‌ رنج‌ و تعب‌ و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ بهمين‌ معني‌ اطلاق‌ ‌شده‌ وَ الأَنصاب‌ُ وَ الأَزلام‌ُ رِجس‌ٌ‌-‌ ‌الآية‌ مائدة ‌آيه‌ 92 بمعني‌ بتهاي‌ مشركين‌ أُولئِك‌َ لَهُم‌ نَصِيب‌ٌ بقره‌ ‌آيه‌ 198 بهره‌ و سهم‌ ‌است‌.

عامِلَةٌ ناصِبَةٌ غاشية ‌آيه‌ 3 رنج‌ كشنده‌.

و اما ‌در‌ اخبار ناصبي‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ عداوت‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌ يا ‌ ائمه‌ اطهار ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌که‌ سه‌ طبقه‌ ‌از‌ مسلمين‌ كافر و نجس‌ هستند نواصب‌ و خوارج‌ و غلات‌ و ‌در‌ بعض‌ أخبار نواصب‌ ‌را‌ گفتند كساني‌ ‌که‌ عداوت‌ شيعيان‌ ‌را‌ داشته‌ باشند ‌در‌ مجمع‌ البحرين‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ نقل‌ كرده‌ فرمود:

ليس‌ النّاصب‌ ‌من‌ نصب‌ لنا أهل‌ البيت‌ لأنّه‌ ‌لا‌ يجد رجلا يقول‌: أنا أبغض‌ محمّدا و آل‌ محمّد و لكن‌ النّاصب‌ ‌من‌ نصب‌ لكم‌ و ‌هو‌ يعلم‌ انكم‌ تولّونا و انتم‌ ‌من‌ شيعتنا)

(و ‌ما ‌هم‌) نيستند متقين‌ بجميع‌ مراتبهم‌ ‌پس‌ ‌از‌ دخول‌ ‌در‌ جنة (منها) ‌در‌ ‌آن‌ بهشتها ‌که‌ داخل‌ شده‌اند (بمخرجين‌) دليل‌ ‌بر‌ خلود ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ ‌که‌ داخل‌ بهشت‌ شد ديگر مرگ‌ ندارد و نعم‌ بهشتي‌ ‌هم‌ زوال‌ ندارد و ابد الآباد متنعّم‌ هستند، چنانچه‌ كفار ‌هم‌ ‌در‌ عذاب‌ و جهنم‌ مخلّد هستند و خلود ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ و نصوص‌ قرآنست‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 48)- سپس به هفتمین نعمت مادی و معنوی اشاره کرده، می‌گوید:

«هرگز خستگی و تعب به آنها نمی‌رسد» (لا یَمَسُّهُمْ فِیها نَصَبٌ).

و همانند زندگی این دنیا که رسیدن به یک روز آسایش، خستگیهای فراوانی قبل و بعد از آن دارد که فکر آن، آرامش انسان را بر هم می‌زند، نیست.

ج2، ص535

8- همچنین فکر فنا و نابودی و پایان گرفتن نعمت، آنان را آزار نمی‌دهد، چرا که «آنها هرگز از این باغهای پرنعمت و سرور اخراج نمی‌شوند» (وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِینَ).

نکات آیه

۱- متقین در بهشت، دچار هیچ گونه سختى و رنجى نخواهند شد. (لایمسّهم فیها نصب) «نصب» در لغت به معناى سختى و رنج است.

۲- متقین، از بهشت اخراج نمى شوند و در آن جاوید خواهند ماند. (و ما هم منها بمخرجین)

۳- بهشت متقین، داراى نعمتهاى مادى و معنوى (إن المتقین فى جنّ-ت و عیون . ادخلوها بسلم ءامنین ... على سرر متقبلین . لایمسّهم فیها نصب و ما هم منها بمخرجین)

۴- دور بودن از رنج و تعب، زندگى توأم با سلامتى و امنیت و ماندگارى و جاودانگى، از امورى که مورد علاقه شدید انسان است. (لایمسّهم فیها نصب و ما هم منها بمخرجین) ذکر وضعیت متقین در بهشت، به منظور تشویق انسانها جهت پیوستن به صفوف تقواپیشگان است. طبیعى است ذکر این وضعیت، باید به گونه اى باشد که مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

۵- متقین در بهشت، در رفاه مادى و آسایش فکرى کامل هستند. (إن المتقین فى جنّ-ت و عیون . ادخلوها بسلم ءامنین ... على سرر متقبلین . لایمسّهم فیها نصب و ما هم منها بمخرجین)

۶- یادآورى برآورده شدن خواسته هاى انسان در بهشت، از روشهاى هدایت و جذب انسانها به دین*    إن المتقین فى جنّ-ت و عیون . ادخلوها بسلم ءامنین . و نزعنا ما فى صدورهم من غلّ إخونًا على سرر متقبلین . لایمسّهم فیها نصب و ما هم منها بمخرجین

موضوعات مرتبط

  • انسان: علایق انسان ۴
  • بهشت: جاودانان در بهشت ۲; نعمتهاى مادى بهشت ۳; نعمتهاى معنوى بهشت ۳
  • بهشتیان: آسایش بهشتیان ۱، ۵; رفاه بهشتیان ۵
  • تذکر: تذکر اجابت خواسته ها در بهشت ۶
  • دین: روش دعوت به دین ۶
  • علایق: علاقه به امنیت ۴; علاقه به جاودانگى ۴; علاقه به سلامتى ۴
  • متقین: متقین در بهشت ۱، ۲، ۵; ویژگیهاى بهشت متقین ۳
  • هدایت: روش هدایت ۶

منابع