القلم ١٣
گسترشکپی متن آیه |
---|
ترجمه
القلم ١٢ | آیه ١٣ | القلم ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عُتُلٍّ»: درشتخو. سنگین دل. سخت روی و زشتخوی (نگا: روحالبیان). «زَنیِمٍ»: نشاندار به هرچه بدی و زشتی است. حرامزاده. البتّه کسی که مجمع بدیها و منبع زشتیها باشد، ناانسان و ناکس بشمار است، و از زمره انسانها محسوب نمیگردد.
نزول
شأن نزول آیات ۸ تا ۱۶:
«شیخ طوسى» گویند: این آیات درباره ولید بن مغیرة المخزومى نازل شده و نیز گویند: درباره اخنس بن شریق الثقفى نازل گردیده است چنان که از ابن عباس نقل شده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۳۳ سوره قلم
- محتويات سوره «قلم» و محل نزول آن
- وجوهى كه درباره سوگند به «قلم» و «مَا يَسطُرُون» گفته شده است
- مراد از نعمت در آيه: «وَ مَا أنتَ بِنِعمَةِ رَبّكَ بِمَجنُون»
- معناى اين كه فرمود: «پيامبر، اجر غير ممنون دارد»
- نهى خداوند، از مماشات پیامبر«ص»، با كافران و اطاعت از آنان
- تهديد تكذيب گران نبوّت رسول خدا «ص»
- رواياتى درباره مراد از «خُلق عظيم» و «كُلّ حَلّاف مَهِين...»
- ماجراى صاحبان باغى كه به عذاب الهى نابود گشت
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، مأمور پرهیز از اجابت خواسته هاى افراد درشت خوى و بدخلق (و لاتطع کلّ ... عتلّ) «عتّل» مرادف با «فظ و غلیظ» (درشت خوى و خشن) است (لسان العرب).
۲ - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد درشت خوى و بدخلق، ممنوع و حرام است. (و لاتطع کلّ ... عتلّ)
۳ - درشت خویى و بدخلقى، صفتى مذموم و ناپسند (و لاتطع کلّ ... عتلّ)
۴ - پیامبر(ص)، مأمور پرهیز از اجابت خواسته هاى افراد بى ریشه و تبار (و لاتطع کلّ ... زنیم) «زنیم» به زنازاده و کسى که خود را به قومى مى چسباند - ولى از آنان نیست - گفته مى شود (لسان العرب). بنابه نوشته مفسران، آیات این بخش درباره ولیدبن مغیره نازل شده است.
۵ - برخى از عناصر زنازاده (ولیدبن مغیره)، سردمدار دشمنى و مخالفت با پیامبر(ص) (و لاتطع کلّ ... زنیم)
۶ - اطاعت و اجابت خواسته هاى افراد بى تبار و بى ریشه و اصل، ممنوع و حرام است. (و لاتطع کلّ ... زنیم)
۷ - بى تبارى و نداشتن ریشه خانوادگى، از ویژگى هاى منفى و ناپسند براى انسان (و لاتطع کلّ ... زنیم)
۸ - درشت خویى و بى تبارى، صفتى بس زشت و بسیار ناپسند، در مقایسه با دیگر اوصاف زشت و ناخوشایند (و لاتطع کلّ حلاّف مهین ... عتلّ بعد ذلک زنیم) بعدیت در این آیه (بعد ذلک) رتبى است و بیانگر این نکته است که اوصاف «عتلّ» و «زنیم» از اوصاف پیشین (همچون حلاّف، مهین، همّاز و...) زشت تر و ناپسندتر است. گفتنى است در برداشت بالا، عبارت «بعد ذلک» متعلق به «عتلّ» دانسته شده است.
۹ - بى تبارى و بى اصل و ریشه بودن، منشأ رذایل اخلاقى و اوصاف ناپسند و زشت است. (بعد ذلک زنیم) برداشت یاد شده، مبتنى بر این نکته است که «بعد ذلک» متعلق به «زنیم» باشد.
روایات و احادیث
۱۰ - «محمدبن مسلم، قال: قلت لأبى عبداللّه(ع) «عتلّ بعد ذلک زنیم» قال: العُتُلّ العظیم الکفر و «الزنیم» المستهتر بکفره;[۲] محمدبن مسلم گوید: از امام صادق(ع) [معناى سخن خداوند:] «عتلّ بعد ذلک زنیم» پرسیدم؟ فرمود: «عتلّ» [یعنى ]داراى کفر بزرگ است و «زنیم» [یعنى] در کفر خود داراى ولع است».
۱۱ - «و روى أنّه سُئِلَ النبىُّ(ص) عن «العتلّ الزنیم» فقال: هو الشدیدُ الخُلق، الشحیح، الأکول، الشروب، الواجد للطّعام و الشّراب، الظلوم للنّاس، الرحیب الجوف;[۳] روایت شده که از پیامبر(ص) درباره معناى «عتلّ زنیم» سؤال شد فرمود: او تندخو، بخیل، پرخور و پرنوش است; همواره داراى خوراکى و نوشیدنى است بسیار به مردم ستم مى کند و شکم بزرگ است (به آسانى شکمش از غذا پر نمى شود)».
۱۲ - «عن علىّ(ع): هو الذى لا أصل له;[۴] از على(ع) روایت شده که او (زنیم) کسى است که اصل و ریشه (نسب) ندارد».
موضوعات مرتبط
- احکام :۲، ۶
- اخلاق: رذایل اخلاقى ۳، ۸; سرزنش بداخلاقى ۳، ۸، ۱۱; منشأ رذایل اخلاقى ۹
- اطاعت: حرمت اطاعت از بداخلاقان ۲; حرمت اطاعت از زنازاده ها ۶; ممنوعیت اطاعت از بداخلاقان ۲; ممنوعیت اطاعت از زنازاده ها ۶
- بخیلان: سرزنش بخیلان ۱۱
- بداخلاقان: رد خواسته هاى بداخلاقان ۱
- پرخورى: سرزنش پرخورى ۱۱
- زنازادگى: آثار زنازادگى ۷، ۹; سرزنش زنازادگى ۸، ۱۲
- زنازاده ها: دشمنى زنازاده ها ۵; رد خواسته هاى زنازاده ها ۴
- ظلم: سرزنش ظلم ۱۱
- کفر: مراتب کفر ۱۰
- محرمات :۶
- محمد(ص): دشمنان محمد(ص) ۵; رسالت محمد(ص) ۱، ۴
- نسب: آثار بى نسبى ۷، ۹
- ولیدبن مغیره: دشمنى ولیدبن مغیره ۵
منابع
- ↑ ابن ابى حاتم در تفسیر خود از سدى نقل نماید که آیه ۱. درباره اخنس بن شریق نازل شده و نیز ابن المنذر در تفسیر خود از کلبى مانند آن را روایت کرده است و نیز ابن ابى حاتم در تفسیر خود از مجاهد نقل کند که این آیه درباره اسود بن عبد یغوث نازل گردیده است.
- ↑ معانى الأخبار، ص ۱۴۹، ح ۱; نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۹۴، ح ۴۴.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۰۲; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۳۹۴، ح ۴۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۰۲; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۳۹۴، ح ۴۱.