الفتح ٦
کپی متن آیه |
---|
وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْمُشْرِکِينَ وَ الْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِيراً |
ترجمه
الفتح ٥ | آیه ٦ | الفتح ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُعَذِّبَ»: عطف بر (لِیُدْخِلَ) است. «الظّآنِّینَ»: گمانبرندگان (نگا: آیه ). «ظَنَّ السَّوْءِ»: گمان بد. اضافه موصوف به صفت خود است. «دَآئِرَةُ»: در اصل به معنی چنبر و چنبره است که بعد به بلای فراگیر گفته شده است. اسم فاعل یا مصدر است. «دَآئِرَةُ السَّوْءِ». بلای فراگیر و همهجانبه. اضافه موصوف به صفت خود است. «مَصِیراً»: سرمنزل. مکان پایانی. جایگاه نهائی (نگا: نساء / و . «عَلَیْهِمْ دَآئِرَةُ السَّوْءِ ... وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ»: این عبارت میتواند دعائی هم باشد. یعنی: بلای فراگیر و همهجانبه بهره ایشان باد، و خدا بر آنان خشمناک شود و نفرینشان کند، و دوزخ را برایشان آماده سازد.
تفسیر
- آيات ۱ - ۷ سوره فتح
- مقصود از فتح مبين در آيه: «إنّا فَتَحنَا لَكَ فَتحاً مُبِيناً»، صلح حديبيه است
- توجيه بعضى از مفسران براى عدم ارتباط «فتح مبین»، با آمرزش گناهان
- مقصود از غفران ذنب متقدّم و متأخّر پيامبر«ص» در آيه و ارتباط آن با «فتح مبين»
- وجود متعددى كه در بيان معناى آيه فوق گفته شده است
- مقصود از «نصر عزيز»، در آيه «يَنصُرَكَ اللهُ نَصراً عَزِيزاً»
- مراد از «سكينه» و إنزال آن بر قلوب مؤمنان
- گفتاری در بارۀ «ایمان» و زیاد شدن آن
- سخن بعضى از مفسران درباره زيادت ايمان، در آيه «لِيَزدَادُوا إيمَاناً مَعَ إيمَانِهِم»
- معناى اين كه فرمود: جنود آسمان ها و زمين، از آنِ خدا است
- بحث روايتى
- روايتى از ابن عباس، در شرح واقعه صلح «حديبيّه»
- روايتى ديگر درباره جريان صلح «حديبيّه»
- متن عهدنامه صلح حديبيه
- علی«ع»، كاتب رسول خدا، در معاهده صلح حديبيّه بود
- روايتى در معنای «ایمان» و کمی و زیادت آن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً «6»
و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خداوند گمان بد دارند، (و مىگويند خداوند پيامبرش را يارى نخواهد كرد،) عذاب كند، بدى بر آنها احاطه كرده است، خداوند بر آنان غضب كرده و از رحمت خود دورشان ساخته و برايشان جهنّم را آماده كرده است كه بد سرانجامى است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً «6»
جلد 12 - صفحه 147
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ: و عذاب فرمايد مردان منافق و زنان منافقه را، وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ: و مردان مشرك و زنان مشركه را از اهل مكه، الظَّانِّينَ بِاللَّهِ: آنانكه گمان برند به خدا، ظَنَّ السَّوْءِ: گمان بد را كه آن مظنه عدم نصرت او سبحانه است رسول خود را بر اهل مكه و ظفر نيافتن اهل اسلام بر كفره و مقهور شدن آنان در حديبيه، عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ: بر ايشان است گردش بد، يعنى گمان بد كه به مسلمانان برند به خود ايشان بازگشت كند و همه آنها مغلوب و مقهور و به هلاكت ابدى گرفتار شدند. وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ: و غضب فرمود خدا بر ايشان، وَ لَعَنَهُمْ: و براند و دور فرمود از رحمت خود ايشان را، وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ: و آماده ساخت براى ايشان جهنم را، وَ ساءَتْ مَصِيراً: و بد بازگشتنى است جهنم، زيرا هيچگونه آسايش و راحتى از عذاب در آن نخواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً «6» وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَزِيزاً حَكِيماً «7» إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً «8» لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلاً «9» إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً «10»
ترجمه
و تا عذاب كند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه گمان برندگانند بخدا گمان بد بر آنها است گردش بدو خشم كرد خدا بر آنها و لعنت نمودشان و مهيّا كرد براى آنها دوزخ را و بد باز بازگشتگاهى است آن
و براى خدا است لشگرهاى آسمانها و زمين و بوده است خدا غالب درست كردار
همانا ما فرستاديم تو را گواه و بشارت آورنده و بيم دهنده
تا ايمان آوريد بخدا و رسولش و يارى كنيد او را و بزرگ داريدش و تسبيح گوئيد او را بامداد و شبانگاه
همانا آنانكه بيعت ميكنند با تو جز اين نيست كه بيعت ميكنند با خدا دست خدا بالاى دستهاى آنها است پس هر كه پيمان شكنى نمود پس جز اين نيست كه مىشكند بزيان خود و هر كه وفا كند بآنچه پيمان بست بر آن با خدا پس بزودى ميدهد
جلد 5 صفحه 23
باو پاداشى بزرگ.
تفسير
خداوند سبحان بعد از بشارت اهل ايمان ببهشت جاويد و فوز عظيم در آيات سابقه تهديد فرموده است منافقين از اصحاب نامبرده و مشار اليهم مذكور در قضيّه صلح و نحر و امثال ذالك و مشركين مكّه و غيرها را بعذاب و غضب و لعنت و مهيّا شدن جهنّم براى آنها و سوء خاتمت و عاقبت و تصريح فرموده كه آنها گمان بد بردند بخدا كه يارى نميكند پيغمبر خود و دين اسلام را و وعده او تخلّف شده و ميشود و احكام او بر طبق حكمت و مصلحت نيست و بايد اطاعت نشود و اين خرافات كه موجب دوران حوادث بد دنيوى و عذاب اخروى بر آنها است و كلمه سوء بفتح ظاهرا مصدر و سوء بضمّ اسم مصدر است و هر دو قرائت شده و خداوند بهر نحو بخواهد آنها را مخذول و منكوب نمايد ميتواند چون عساكر آسمانى و زمينى خدا از ملائكه و جنّ و انس و غيره زياد است و او غالب و قاهر و مقتدر بر خلق است و بر طبق حكمت و مصلحت حكم فرمائى و كارگزارى ميفرمايد و نكته تكرار را گفتهاند كه جنود در آيات سابقه براى يارى مسلمانان و اينجا براى انتقام از كفّار است و بنظر حقير چنانچه در اول كتاب ذكر نمودم تكرار در مقام وعظ و خطابه نكته لازم ندارد بلكه مقام اقتضاء آنرا دارد و كلام با تكرار مؤثر واقع ميشود و خداوند پيغمبر اكرم را مبعوث فرموده كه شاهد و ناظر و گواه و آگاه باشد بر اعمال و عقائد بندگان در دنيا و آخرت و بشارت دهد آنها را ببهشت جاويد و بترساندشان از عذاب جهنّم تا ايمان بياورند بخدا و پيغمبر و ائمه اطهار و تقويت و يارى كنند و توقير و تعظيم نمايند و تسبيح و تقديس كنند او را و براى اشاره بآنكه يارى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم يارى خدا و تعظيم و تنزيه او تعظيم و تنزيه خدا است ضمائر به اجمال باقى گذارده شده تا صلاحيّت براى رجوع بهر دو داشته باشد بلى ظاهر در ضمير اوّل رجوع به پيغمبر و در ضمير اخير رجوع بخدا است ولى اختلاف مرجع در ضمائر مرتّبه كه بعضى گفتهاند خلاف ظاهر است و بكرة و اصيلا محتمل است مراد صبح و شام باشد چون ابتداء شروع بكار و وقت فراغت از آن است و احتمال ميرود كنايه از تمام اوقات باشد يعنى روز و شب مشغول بذكر خدا باشند و افعال اربعه
جلد 5 صفحه 24
بصيغه مغايب نيز قرائت شده است و در آيه اخيره اشاره به بيعت رضوان شده كه در آيات سابقه ذيل نقل قمّى ره ذكر شد اجتماع اصحاب گرد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اعتذار از آنحضرت و گفتهاند اين قضيّه بيعت خوانده شده براى آنكه فروختند خودشان را به پيغمبر كه بكوشند تا بشهادت برسند و ببهشت بروند و بنظر حقير براى آن بوده كه پيمان بستند بر آنكه ديگر تخلّف از فرمان پيغمبر ننمايند و آيه لقد رضى اللّه عن المؤمنين كه آيه رضوان خوانده شده نازل شد و بيايد انشاء اللّه تعالى در هر حال بيعت با پيغمبر بيعت با خدا است و دست پيغمبر كه فوق دست آنها است در وقت بيعت بمنزله دست خدا است و قدرت خداوند در نصرت اسلام برتر و بالاتر از عزم آنها است بر ترك تخلّف از فرمان پيغمبر و آنحضرت بايد بوعده او اميدوار باشد نه بعهد اينها كه قوم عهد شكنى هستند و بضرر آنها تمام ميشود كه مخلّد در جهنّم ميگردند و كسيكه بعهد خود با خدا وفا نمايد مانند پيروان امير المؤمنين عليه السّلام اجر آنها بهشت جاويد است و قمّى ره فرموده نازل شد اين آيه در بيعت رضوان بعد از نزول آيه آن و شرط شد كه ديگر اعتراض به پيغمبر ننمايند و تخلّف از فرمان او نكنند و باين شرط خدا قبول فرمود توبه آنها را كه نقض عهد با خدا و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ننمايند و در قرآنها مقدّم و مؤخّر تأليف شده حقير عرض ميكنم حال خوب معلوم ميشود حال استدلال اهل سنّت بآيه رضوان بر قبول توبه منافقين و رئيس آنها با آنكه معلوم است منافق مؤمن واقعى نيست و قبول توبهاش مانند قبول اسلامش ظاهرى است و خداوند از مؤمنين راضى ميشود نه از منافقين و از صدر و ذيل قضايا خوب واضح ميشود كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در تمام امور با آنها مدارا ميفرموده و اللّه اعلم بأسرارها.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يُعَذِّبَ المُنافِقِينَ وَ المُنافِقاتِ وَ المُشرِكِينَ وَ المُشرِكاتِ الظّانِّينَ بِاللّهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَيهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيهِم وَ لَعَنَهُم وَ أَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصِيراً «6»
و عذاب ميفرمايد منافقين و منافقات را و مشركين و مشركات را كساني که گمان بد ميبردند بخداي متعال بر آنها است دائره سوء و غضب ميفرمايد خدا بر آنها و لعن ميكند آنها را و مهيا فرمود براي آنها جهنم را و بد باز گشتي است براي آنها.
وَ يُعَذِّبَ المُنافِقِينَ وَ المُنافِقاتِ منافق ظاهر مسلمان و باطن كافر است و تقديم آنها بر مشركين براي اينکه است که عقوبت آنها اشد از شرك است که ميفرمايد: إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ نساء آيه 144 وَ المُشرِكِينَ وَ المُشرِكاتِ مجرد شرك عبادتي نيست که پرستش بت يا شمس و قمر و آتش و گاو و ملك و جن و انس و غير اينها كنند بلكه شامل تمام اقسام شرك ميشود چه شرك ذاتي مثل إبن كمونه، يا شرك صفاتي مثل اكثر عامه که قائل بصفات زايده بر ذات هستند، يا شرك افعالي مثل كساني که قائل به يزدان و اهرمن هستند، يا شرك نظري که اسباب را مؤثر ميدانند بنحو استقلال مثل قارون و امثال آن.
الظّانِّينَ بِاللّهِ ظَنَّ السَّوءِ شامل هر گمان بدي است يا خدا را عادل نميدانند که منكر عدل هستند، يا نسبت اولاد باو ميدهند که ملائكه دختران خدا هستند و آدم و عزيز و عيسي بلكه يهود و نصاري را پسران او ميگويند، يا منكر ارسال رسل و انزال كتب ميشوند و بالجمله بدگمان هستند بخدا.
عَلَيهِم دائِرَةُ السَّوءِ در دنيا معذب ببلاهاي دنيوي و در آخرت به عذابهاي اخروي و در اعمال باعمال سوء و در اقوال بگفتار زشت تمام سوء بدور آنها دائرهوار دور ميزند و اطراف آنها را گرفته.
وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيهِم گفتيم غضب الهي معامله خداست با آنها معامله شخص
جلد 16 - صفحه 201
مغضب که عذاب الهي باشد.
وَ لَعَنَهُم لعن الهي دوري آنها است از رحمت و تفضلات الهي و از مقام قرب بحضرتش و طرد از درب خانه او.
وَ أَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ که قبلا براي آنها تهيه شده وَ ساءَت مَصِيراً بسيار بد است مصير آنها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 6)- ولی در برابر این گروه، گروه منافقان و مشرکان بیایمان بودند که در این آیه سرنوشتشان این گونه ترسیم شده: «و (نیز هدف دیگر این است که خداوند) مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد میبرند مجازات کند» (وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ).
آری! منافقان و مشرکان به هنگام حرکت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و مؤمنان از مدینه گمان داشتند که این گروه هرگز سالم به مدینه باز نخواهد گشت.
سپس به توضیح این عذاب و مجازات پرداخته و تحت چهار عنوان آن را شرح داده، میگوید: آری «حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار میکشند) تنها بر خودشان نازل میشود» (عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ).
دیگر این که: «خداوند بر آنان غضب کرده» (وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ).
«و (نیز خداوند آنان را) از رحمت خود دورشان ساخته» (وَ لَعَنَهُمْ).
«و جهنم را برای آنها (از هم اکنون) آماده کرده، و چه بد سر انجامی است» (وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِیراً).
نکات آیه
۱ - عذاب و کیفر الهى، متوجّه مردان و زنان منافق و مشرک (و یعذّب المنفقین و المنفقت و المشرکین و المشرکت)
۲ - عنایت و حمایت الهى از مؤمنان، مایه درد و رنج منافقان و مشرکان* (أنزل السکینة ... و یعذّب المنفقین و المنفقت و المشرکین و المشرکت ) بنابراین که «یعذّب» - همچون «لیدخل...» - تعلیلى براى انزال سکینه و ازدیاد ایمان باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.
۳ - نفاق و شرک و بدگمانى به خداوند، مایه ابتلا به عذاب الهى (و یعذّب المنفقین ... و المشرکین ... الظانّین باللّه ظنّ السوء) وصف نفاق، شرک و ظن سوء به خداوند، مشعر به علیت است.
۴ - تساوى مردان و زنان، در ابتلا به نتایج نفاق و شرک خویش (و یعذّب المنفقین و المنفقت و المشرکین و المشرکت )
۵ - خطر منافقان براى اسلام و گناه آنان نزد خداوند، بیش از مشرکان * (و یعذّب المنفقین و المنفقت و المشرکین و المشرکت ) تقدم «المنافقین و المنافقات» بر «المشرکین و المشرکات»، ممکن است اشاره به مطلب بالا داشته باشد.
۶ - صلح حدیبیه، زمینه قرار گرفتن منافقان و مشرکان، در تنگنا و رنج * (إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . لیغفر ... لیدخل المؤمنین و ...و یعذّب المنفقین و المنفقت و المشرکین و المشرکت ) در صورتى که «یعذّب...» با صدر سوره (إنّا فتحنا...) در ارتباط باشد; احتمال مى رود که مراد از عذاب، صرفاً عذاب اخروى نباشد; بلکه بیانگر تنگناهاى خط نفاق و شرک، پس از رخداد صلح حدیبیه باشد.
۷ - بد گمانى به خداوند، روح اصلى نفاق و شرک (المنفقین ... والمشرکین ... الظانّین باللّه ظنّ السوء) با توجّه به این که «الظانّین...» صفت براى هر دو گروه (منافقان و مشرکان) است و در این جا از میان همه اوصاف آنان، این صفت اختصاص به ذکر یافته است; مطلب بالا استفاده مى شود.
۸ - بدگمانى به خداوند، از گناهان بزرگ و موجب قرار گرفتن انسان در زمره منافقان و مشرکان (المنفقین ... و المشرکین ... الظانّین باللّه ظنّ السوء) وصف «الظانّین...» مشعر به علیت است; یعنى، این بدگمانى است که روح اصلى نفاق و شرک را تشکیل داده و انسان ها با این بدگمانى، منافق و مشرک مى شوند.
۹ - رخداد صلح حدیبیه، پاسخى قاطع به بدگمانى منافقان و مشرکان درباره موفقیت هاى اسلام * (إنّا فتحنا لک فتحًا مبینًا . لیغفر لک ... و یعذّب المنفقین و ... الظانّین باللّه ظنّ السوء) چنانچه «و یعذّب...» عطف بر «لیغفر لک...» باشد; آیه شریفه مى تواند بیانگراین مطلب باشد که منافقان و مشرکان، به سرنوشت اسلام بدگمان بودند و مى پنداشتند که خداوند از مؤمنان حمایت نخواهد کرد; ولى صلح پیروزمند حدیبیه، نادرستى پندار آنان را اثبات کرد.
۱۰ - منافقان و مشرکان، گرفتاران واقعى در گرداب بدى ها و شکست ها (علیهم دائرة السوء) بنا بر این که جمله «علیهم...» درمقام اخبار باشد - ونه انشاء - برداشت بالا استفاده مى شود.
۱۱ - منافقان و مشرکان، مورد خشم و نفرین الهى و به دور از رحمت او (و غضب اللّه علیهم و لعنهم)
۱۲ - منافقان و مشرکان، گرفتار عذاب دنیوى و اخروى (علیهم دائرة السوء ... و أعدّ لهم جهنّم) تعبیر «دائرة السوء» - با توجه به ذیل آیه (اخبار به عذاب جهنم) - مى تواند ناظر به عذاب و سختى هاى دنیا باشد.
۱۳ - جهنم، مهیا شده از سوى خداوند براى منافقان و مشرکان (و أعدّ لهم جهنّم)
۱۴ - دوزخ، فرجامى بس شوم و ناگوار (و ساءت مصیرًا)
۱۵ - نقش مهم توجّه به فرجام امور، در موضع گیرى ها و گرایش هاى انسان (لیدخل المؤمنین و المؤمنت جنّ-ت ... و یعذّب المنفقین و ... و أعدّ لهم جهنّم) خداوند، آخرین سخنى را که درباره مؤمنان و نیز منافقان و مشرکان یادآور شده، فرجام نیک مؤمنان و سرنوشت سخت منافقان و مشرکان است و این سخنان از سر تشویق و تهدید صادر شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.
روایات و احادیث
۱۶ - «روى عن العالم(ع) انّه قال ... و اللّه تعالى لایعذّب عبداً بعد التوبة و الإستغفار إلاّبسوء ظنّه و تقصیره فى رجائه للّه عزّوجلّ ... فإنّ اللّه تعالى یقول: «الظانّین باللّه ظنّ السوء علیهم دائرة السوء و غضب اللّه علیهم»...;[۱] از امام (ع) روایت شده که فرمود: خداى تعالى هیچ بنده اى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمى کند; مگر به خاطر گمان بد او نسبت به خدا و کوتاهى در امیدوارى به خداى عزّوجلّ; زیرا خداى تعالى مى فرماید: «الظانّین باللّه ظنّ السوء و علیهم دائرة السوء و غضب اللّه علیهم»...».
موضوعات مرتبط
- اسلام: شک در پیروزى اسلام ۹
- امیدوارى: اهمیت امیدوارى به خدا ۱۶
- جهنم: آمادگى جهنم ۱۳; شومى جهنم ۱۴
- خدا: آثار حمایتهاى خدا ۲; آثار سوءظن به خدا ۳، ۸، ۱۶; افعال خدا ۱۳; سوءظن به خدا ۷; عذابهاى خدا ۱; کیفرهاى خدا ۱; گناه سوءظن به خدا ۸
- ذکر: ذکر فرجام امور ۱۵
- زن: تساوى زن و مرد ۴; عذاب زنان منافق ۱
- شرک: آثار شرک ۳، ۴; حقیقت شرک ۷
- صلح حدیبیه: آثار صلح حدیبیه ۶، ۹
- عذاب: اهل عذاب ۱۲; موجبات عذاب ۳، ۱۶
- گناه: گناهان کبیره ۸
- لعن خدا: مشمولان لعن خدا ۱۱
- مؤمنان: آثار حمایت از مؤمنان ۲
- مرد: عذاب مردان منافق ۱
- مشرکان :۸ خطر مشرکان ۵ ۸; زمینه رنج مشرکان ۲ ۸، ۶; سوءظن مشرکان ۹ ۸; شکست مشرکان ۱۰ ۸; عذاب اخروى مشرکان ۱۲ ۸; عذاب دنیوى مشرکان ۱۲ ۸; عذاب مشرکان ۱ ۸; کیفر مشرکان ۱ ۸; گناه مشرکان ۵ ۸; لعن بر مشرکان ۱۱ ۸; مشرکان ۸ در جهنم ۱۳; مغضوبیت مشرکان ۱۱ ۸; نقش مشرکان ۵ ۸
- مغضوبان خدا :۱۱
- منافقان :۸ خطر منافقان ۵ ۸; زمینه رنج منافقان ۲ ۸، ۶; سوءظن منافقان ۹ ۸; شکست منافقان ۱۰ ۸; عذاب اخروى منافقان ۱۲ ۸; عذاب دنیوى منافقان ۱۲ ۸; گناه منافقان ۵ ۸; لعن بر منافقان ۱۱ ۸; مغضوبیت منافقان ۱۱ ۸; منافقان ۸ در جهنم ۱۳; نقش منافقان ۵ ۸
- موضعگیرى: عوامل مؤثر در موضعگیرى ۱۵
- نفاق: آثار نفاق ۳، ۴; حقیقت نفاق ۷
منابع
- ↑ بحارالأنوار، ج ۶۷، ص ۳۹۹، ح ۷۲ و ص ۳۸۹، ح ۵۶.